💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
923 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
تا دل به برم هوای دل‌بر دارد
افسانهٔ عشق دل‌بر از بر دارد

دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دل‌بر چگونه دل بر دارد

#فروغی_بسطامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آدم‌ها نیاز دارند لااقل به یک نفر...
یک نفر که همه‌جوره بلدشان باشد،
کسی که اگر در مسیرِ دشوارِ زندگی خسته شدی صندلیت باشد!
کسی که تمام عیار
هوایت را داشته باشد
و با هربار دیدنش دلت پر شود
از زندگی؛
که مثلِ نورِ خورشید به زندگی تاریک و پر از خستگیت بتابد،
آدم‌ها نیاز دارند
به فردی که مثالِ کوهی استوار باشد
که با خیالِ راحت به او تکیه کنند
و بابتِ حضورِ او
فردایشان را دوست داشته باشند...🍃



#دلنوشته

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

تمام ِ عشق
گویا یک نیم نگاه ِ توست...
چه برزخگاهی می شد زمین
که اگر
تمامت نگاهت را
به تبعیدی ترین ِ عاشق ِ در من داشتی...
هنوز
- حیران ِ آن نیم نگاه ِ دیگر تو
در جهنم ِ این بی نشانم..
کاش از تو
- مرا صله از ردّی...!






#گویا_فیروزکوهی♥️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کاش می شد راز و رمز وصل را ادراک کرد
بی پر و بال از قفس، پرواز تا افلاک‌ کرد

کِی شود آیینهِ دل را زدود از هر غبار؟
زخم ها و کینه های کهنه  را در خاک کرد

در شگفتم از جهان....با عاشقان‌همراه نیست!
می شود اهل یقین را هم کمی شکاک‌کرد!

جامِ جان مست از شرابِ شعر و شوقِ عشق بود
تکیه بر دیوارِ دل چون خوشه های تاک‌کرد

هر خزان از یادِاو رنگِ بهارستان شده
کاش تقویم و زمان را می شد از غم‌پاک‌کرد

رفتنش هم روح را از پیکرِ شعرم گرفت
هم غزل را ناگهان  مرثیه ای غمناک‌کرد

"عصرِ یخبندان"شده از لحظه ای که رفته است
بعدِ او سرما و برفِ عاشقی کولاک کرد

سوزوسازِ نغمه هایش کِی رَوَد از خاطرم؟
لحنِ خوش آوای او در گوش جان پژواک کرد

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بنشین تا بنویسمت
برخیز تا ببینمت
بخرام تا بخوانمت
به آواز چکاوک و قناری

واژه‌هایم
بر تابستان پیکرت عریانی
بر زمستان اندامت
کرک و مخمل و بارانی است

واژه‌هایم
زلف و گریبانت را
عطر و ستاره و حجاب و وسوسه‌اند

ترانه‌هایم
به هیئت اندامت
در ایوان و اتاق
در آشپزخانه و حیاط
می‌چرخند
می‌خندند
می‌لولند و می‌خوانند

واژه‌هایم
به زلالی دستت
و به ظرافت انگشتانت
بر کاکل لادنی می‌بارند
ساقه‌ی یاسی می‌کشند
و شهوت کاکتوسی را برمی‌انگیزند

چه روز بود
از چه سال
پگاه یا پسینگاه.؟
که از بیشه‌زارِ خیالم بیرون خزیدی
گیسو حجاب عریانی
و شرم را
شیطان شکیبایی‌ام کردی.؟

چه شب بود
به چه ماه
که به تالار شعرم درآمدی.؟
پیدا و پنهان از ستون‌ها
و یورش بردی به خلوت پرهیزم
به شور و کرشمه و آواز.؟

برخیز تا بسرایمت
بخرام تا بخوانمت
پیش آی تا ببوسمت.
پیش آی تا ببوسمت...

#منوچهر_آتشی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تقدیمی


   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌








🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱




❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به آغوش موسیقی پناه بردم
در خوابم؛
پری شدم در باد....

به آغوش داستانی پناه بردم
در خوابم؛
موج دریا شدم....

به آغوش تابلو نقاشی‌یی پناه بردم
در خواابم،
روشنای ستیغ کوه شدم....

در آغوش تو که آرام گرفتم
در خوابم،
سلطان عاشق جهان شدم....

#شیرکو_بیکس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عصر که میشود
در کافه های شهر کاری ندارم
جز اینکه دستهایم
را زیر چانه ام بگذارم
ساعتها غرق در خیال
روبروی تو بنشینم
و به چشمانت خیره شوم،
یا به انحنای لبهایت
که هر بار لبخند میزنی
مرا به ساحل امن خاطرات ببری ،
آری عشق شیرینم
من دیوانه از عشق تو
هرگز دست بر نخواهم داشت...





#سالارنامی...


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو را دوست دارم،
و شعرهایم را در وصف تو می سُرایم
همچون شاملو برای آیدا؛
با این تفاوت که شاملو برای کسی می سرود
که او را داشت،
اما من برای بزرگترین نداشته زندگی ام
عاشقانه شعر می نویسم
و بیتابانه دلتنگ می شوم،
راستش را بخواهی نه تو آیدایی و نه من شاملو؛
تو زیباترین پروانه ی رویاهای منی
و من مجنون و دیوانه ی تو؛
میخواهم تا ابد از تو بگویم و به تو بیاندیشم
بیا و بالهای پروانه ایت را بگشا
و بر آسمان زندگی ام قدم بگذار،
و پایان بخش دلتنگی های خزانم باش...


#محسن_مصطفی_نژاد


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
... رقیبان! دست گیریدم که باز ازنو درافتادم
به‌دست بی‌وفایی، سست‌پیمانی، جفاجویی

ملولی، زودسیری، نازنینی، نازپروردی
لطیفی همچو گل نازک ولی چون سرو خودرویی ...


#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
...دن پائولو می گوید:
شنیده ام که در این کوه معدن هست.

بونیفاتسیو جواب می دهد:
خدا نکند که معدن باشد.

دن پائولو نمی فهمد که چرا.
چوپان توضیح می دهد:
مادام که کوه فقیر است از آن ماست؛
اما همین که معلوم شد غنی است، دولت آن را تصاحب خواهد کرد.

دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه.

دست دراز به همه جا می رسد
و برای گرفتن است و دست کوتاه
برای دادن است و فقط به کسانی می رسد که خیلی نزدیکند...!


#نان_و_شراب
#اینیاتسیو_سیلونه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همه ی ما...
فقط دو نوع شب ...
در زندگی مان داریم...
شبی که می‌خواهیم زودتر ...
صبح شود،و شبی که هیچ گاه ...
دوست نداریم به صبح برسد.و مرز ...
بین این ها تنها یک "او" ست که بستگی دارد ...
مانده باشد یا
رفته باشد..❤️🤞

#رضا_باقری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب
عاشقے ست
ڪه در فقدانِ معشوقش
سیاه پوش میــشود ...و
به وقتِ دلتنــگی...
شمع هاے امــیدش را روشن میڪند ...
بر هــلالِ ماه مینشــیند....
  و در سڪوت ....
انتظارش را تاب میدهد


#شیوامیثاقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.


صبح پنجشنبه ...
و آݝـازی دوباره ....
با یڪ  پنجره ۍ باز ،  رو به‌‌ ‌‌زمستانی
‌ڪه  هزار خاطـره و حرفـهای ناگفته 
در دانه هاۍ بـرفـش نهفـته است ...
و من با فنجـان چای در دسـتم ڪه
  حـس گـرمای مطلوبش میگویـد ...
زندگی ...
در پس سـرمای خویش،
دلخوشیهای اندڪی دارد ...
ڪه میتواند به گرمی
دستهایت را بگیرد
و ناامیدی در هوای امید بخار شود ....
به تو نگـاه میڪنم ....




#شیوامیثاقی ♥️
#صبحتون_شاد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حمد بی حد آن خدای پاک را
آنکه ایمان داد مشتی خاک را

آنکه در آدم دمید او روح را
داد از طوفان نجات او نوح را

آنکه فرمان کرد قهرش باد را
تا سزای داد قوم عاد را


#عطار


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی جوانه های خواستنت
چهار فصل در سینه ام می روید
در قلبم از خیالت دارِ قالی ایی
بر پا میکنم
و نقش می زنم بودنت را
در تقدیری رنگارنگ از خواستن
و رویای زیبای با تو بودن....
زیر بارش باران های دلدادگی
کرانه تا کرانه اش نقش گل و ریحان می گیرد
در قاب خوشرنگ از حضور تو ...
و من با هر طیف رنگش
گره در گره شعر می خوانم
و امید آمدنت را صبورانه در تار و پودش می بافم
تا که با لبخندی مهربان
طرحی از دوست داشتن بزنی
بر پهنه ی پر نقش و نگار این کهنه قالی عشق....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"تفسیر چشمهایت"

در صد غزل نگنجَد تفسیر ِ چشمهایت!
هرجا که بَزم جنگ است،تقصیر ِ چشمهایت!

فرعون به خواب خود دید یک کهکشان ستاره..
یوسف رسید و بنمود ، تعبیر ِ چشمهایت!

آرش فُتاند تیری در بیکرانه افتاد .!
صدها چو او نشان است بر تیر چشمهایت

بگرفت چون سِکندر نیم از همه جهان را..
نیمی دگر اسیر است در زیر چشمهایت.!

بهرام گور می دوخت در یک هدف سر و دست
صدها فسانه چون او ، درگیر ِ چشمهایت

ترسَد دلم چو آهو از نعره های شیران
گیرد کجا دل آرام ،، از شیر چشمهایت؟!

هرچه #سپهر بنوِشت از زلف بود و گیسو
زین پس کند به دفتر ، تقریر ِ چشمهایت ...

#سپهرA_Roohi

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هرچه از سنگین دلان بر جان ما آید خوش است
گر وفا آید خوش و گر هم جفا آید خوش است

بشنوم تا چند بوی گل ز باد صبحدم
بوی او گر همره باد صبا آید خوش است

راضیم از هرچه پیش آید به درد عشق تو
گر همه بر جان من درد و بلا آید خوش است


#عبدالقادر_گیلانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀