شب مهتابی و بزم چمن از نقره سپید
ماه در جلوه چنان دختر مهتاب فروش...!
#مهدی_سهیلی
#شبتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ماه در جلوه چنان دختر مهتاب فروش...!
#مهدی_سهیلی
#شبتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز کن پنجره را
تا زند دختر خورشید، بر این غمکده لبخند
تا وزد موج نسیمی به من از دامن دربند
تا دمد نور سپیدی بتو، از سینه البرز
تا رسد عطر دلاویز گل از سوی دماوند
باز کن پنجره را فصل بهار است
باغ، بیدار شد از خواب دی و بهمن و اسفند...!
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا زند دختر خورشید، بر این غمکده لبخند
تا وزد موج نسیمی به من از دامن دربند
تا دمد نور سپیدی بتو، از سینه البرز
تا رسد عطر دلاویز گل از سوی دماوند
باز کن پنجره را فصل بهار است
باغ، بیدار شد از خواب دی و بهمن و اسفند...!
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مکه عشق
معین
#مهدی_سهیلی
نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق
عجب رسواگر و رسوایی ای عشق
اگر چنگ تو با جانی ستیزد
چنان افتد که هرگز برنخیزد
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق
عجب رسواگر و رسوایی ای عشق
اگر چنگ تو با جانی ستیزد
چنان افتد که هرگز برنخیزد
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز شب آمـد و چشمم ز غمت دریا شد
مـاهِ روی تـو در ایـن آینـه ها پیدا شد
نامه ی مِهـرِ تو دزدیده چراغی افروخت
که به یک لحظه جهان در نظرم زیبا شد
نامـه ات پیرهنِ یوسف من بود و از آن
چشـمِ یعقـوب دلِ غمزده ام بینـا شـد
گفتم آخر چـه تـوان کرد ز انـدوهِ فـراق
طاقتم نیست که این غصه توانفرسا شد
ناگهان یادِ تـو بر جان و دلم شعله فکند
دلِ تنهـا شـده ام بـرقِ جهـان پیما شد
آمـدم از پـیِ دیـدارِ تـو با چشمِ خیـال
در همـان حـالتِ سـودا زدگی در وا شد
باورت نیست بگویم که در آن غربتِ تلخ
قـامتِ سبـزِ تـو در خـلوتِ من پیدا شد
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مـاهِ روی تـو در ایـن آینـه ها پیدا شد
نامه ی مِهـرِ تو دزدیده چراغی افروخت
که به یک لحظه جهان در نظرم زیبا شد
نامـه ات پیرهنِ یوسف من بود و از آن
چشـمِ یعقـوب دلِ غمزده ام بینـا شـد
گفتم آخر چـه تـوان کرد ز انـدوهِ فـراق
طاقتم نیست که این غصه توانفرسا شد
ناگهان یادِ تـو بر جان و دلم شعله فکند
دلِ تنهـا شـده ام بـرقِ جهـان پیما شد
آمـدم از پـیِ دیـدارِ تـو با چشمِ خیـال
در همـان حـالتِ سـودا زدگی در وا شد
باورت نیست بگویم که در آن غربتِ تلخ
قـامتِ سبـزِ تـو در خـلوتِ من پیدا شد
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا بر نازنینان این نوید است
که پایان شبِ غمها سپید است
مترس از شام تار، آسودهدل باش
چراغ روشن فردا "امید" است...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که پایان شبِ غمها سپید است
مترس از شام تار، آسودهدل باش
چراغ روشن فردا "امید" است...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روشنی رفت از دو چشمم، عطر پیراهن کجاست؟
پیر کنعانم ، مرا یوسف
ندیدن میکُشد...!!!
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیر کنعانم ، مرا یوسف
ندیدن میکُشد...!!!
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من به غیر از تـو نخواهم ،چه بدانی ،چه ندانی
از درت روی نتـــابم ، چه بخوانی ، چه برانی
دل من میل تـو دارد ، چه بجوئی چه نجوئی
دیده ام جـای تــــو باشد ، چه بمانی ، چه نمانی
مـن کـه بیمار تو هستم ، چه بپرسی چه نپرسی
جان به راه تـو سپارم ، چه بدانی ، چه ندانی
جانی از بهر تو دارم ، چه بخواهی چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد ، چه بخوانی چه نخوانی...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از درت روی نتـــابم ، چه بخوانی ، چه برانی
دل من میل تـو دارد ، چه بجوئی چه نجوئی
دیده ام جـای تــــو باشد ، چه بمانی ، چه نمانی
مـن کـه بیمار تو هستم ، چه بپرسی چه نپرسی
جان به راه تـو سپارم ، چه بدانی ، چه ندانی
جانی از بهر تو دارم ، چه بخواهی چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد ، چه بخوانی چه نخوانی...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یارم چو گر یست اشک او گوهر شد
تا دست به پیکرش زدم مرمر شد
آشفته شدم کشیدمش در آغوش
افتاد به پیچ و تاب و نیلوفر شد...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا دست به پیکرش زدم مرمر شد
آشفته شدم کشیدمش در آغوش
افتاد به پیچ و تاب و نیلوفر شد...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دعا می طلبم صبح درخشان تو را
هر سحرگاه که گلبانگ اذان می آید...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر سحرگاه که گلبانگ اذان می آید...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
...دخترم، گوهر من
گوهرم، دختر من
تو که تک گوهر دنیای منی،
دل به لبخند حرامی مسپار
دزد را دوست مخوان
چشم امید بر ابلیس مدار
”دیو خویانِ“ پلیدی که ”سلیمان رویند“،
همه ”گوهر شکنند“
دیو، کی ارزش گوهر داند؟
نه خردمند بُوَد،
آن که اهریمن را،
از سرِ جهل، سلیمان خواند.
دخترم، ای همه هستی من
تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی
به رهِ باد مرو
تو گلی، دسته گلی، صد رنگی
تو یکی گوهر تابندهی بیمانندی
خویش را خوار مبین.
آری ای دخترکم
ای سراپا الماس
از حرامی بهراس
قیمت خود مشکن
قدر خود را بشناس
قدر خود را بشناس...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گوهرم، دختر من
تو که تک گوهر دنیای منی،
دل به لبخند حرامی مسپار
دزد را دوست مخوان
چشم امید بر ابلیس مدار
”دیو خویانِ“ پلیدی که ”سلیمان رویند“،
همه ”گوهر شکنند“
دیو، کی ارزش گوهر داند؟
نه خردمند بُوَد،
آن که اهریمن را،
از سرِ جهل، سلیمان خواند.
دخترم، ای همه هستی من
تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی
به رهِ باد مرو
تو گلی، دسته گلی، صد رنگی
تو یکی گوهر تابندهی بیمانندی
خویش را خوار مبین.
آری ای دخترکم
ای سراپا الماس
از حرامی بهراس
قیمت خود مشکن
قدر خود را بشناس
قدر خود را بشناس...
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سخن بگو، سخن بگو
تو ای بهار آرزو
كبوتر لبان تو، پيام عشق ميدهد
من از شكوفهٔ لبت
گل شراب چيده ام
به سينهٔ سپيد تو بلور ناب ديدهام
تو چون نگاه ميكنی،
زهر گل نگاه تو دلم چو باغ ميشود
ز تابش ستاره های چشم تو
وجود من، خيال من
شبان تيرهٔ دلم
پر از چراغ ميشود
شراب نور میچكد ز ساغر دهان تو
بخند تا كه بنگرم دميدن سپيده را
گل سپيد ميدمد ز خندهٔ لبان تو
بخند تا نشان دهی گل سحر دميده را ...♥️
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو ای بهار آرزو
كبوتر لبان تو، پيام عشق ميدهد
من از شكوفهٔ لبت
گل شراب چيده ام
به سينهٔ سپيد تو بلور ناب ديدهام
تو چون نگاه ميكنی،
زهر گل نگاه تو دلم چو باغ ميشود
ز تابش ستاره های چشم تو
وجود من، خيال من
شبان تيرهٔ دلم
پر از چراغ ميشود
شراب نور میچكد ز ساغر دهان تو
بخند تا كه بنگرم دميدن سپيده را
گل سپيد ميدمد ز خندهٔ لبان تو
بخند تا نشان دهی گل سحر دميده را ...♥️
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
(بیداد خزان)
آهوان را هر نفس ، از تیر ها فریاد هاست
لیک صحرا پر زِ بانگ خنده ی صیاد هاست
گل به غارت رفت و چشم باغبان در خون نشست
بس که از جور خزان بر باغها بیداد هاست
غنچه ها بر باد رفت و نغمه ها خاموش شد
هر پر بلبل که بینی نقشی از آن یاد هاست
باغبان از داغ گل در خاک شد اما هنوز
های های زاریاش در هوی هوی باد هاست
گونه ام گلرنگ و چشمم پرده پرده غرق اشک
لب فرو بستم ولی در سینهام فریادهاست !!!
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آهوان را هر نفس ، از تیر ها فریاد هاست
لیک صحرا پر زِ بانگ خنده ی صیاد هاست
گل به غارت رفت و چشم باغبان در خون نشست
بس که از جور خزان بر باغها بیداد هاست
غنچه ها بر باد رفت و نغمه ها خاموش شد
هر پر بلبل که بینی نقشی از آن یاد هاست
باغبان از داغ گل در خاک شد اما هنوز
های های زاریاش در هوی هوی باد هاست
گونه ام گلرنگ و چشمم پرده پرده غرق اشک
لب فرو بستم ولی در سینهام فریادهاست !!!
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
ای یاد تو در ظلمت شب همسفر من
وی نام تو روشنگر شام و سحر من
جز نقش تو نقشی نبود در نظر من
شبها منم و عشق تو و چشم تر من
وین اشک دمادم که بود پرده در من
در عطر چمن های جهان بوی تو دیدم
در برگ درختان سر گیسوی تو دیدم
هر منظره را منظری از روی تو دیدم
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای یاد تو در ظلمت شب همسفر من
وی نام تو روشنگر شام و سحر من
جز نقش تو نقشی نبود در نظر من
شبها منم و عشق تو و چشم تر من
وین اشک دمادم که بود پرده در من
در عطر چمن های جهان بوی تو دیدم
در برگ درختان سر گیسوی تو دیدم
هر منظره را منظری از روی تو دیدم
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آشفته دلان را هوس خواب نباشد
شوری که به دریاست به مرداب نباشد
هرگز مژه برهم نَنَهد عاشق صادق
آن را که به دل عشق بُوَد خواب نباشد
در پیش قَدَت کیست که از پا ننشیند
یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد
چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست
نرگس شود افسرده چو در آب نباشد
گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت
آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شوری که به دریاست به مرداب نباشد
هرگز مژه برهم نَنَهد عاشق صادق
آن را که به دل عشق بُوَد خواب نباشد
در پیش قَدَت کیست که از پا ننشیند
یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد
چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست
نرگس شود افسرده چو در آب نباشد
گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت
آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد
#مهدی_سهیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀