💖کافه شعر💖
2.35K subscribers
4.29K photos
2.84K videos
11 files
958 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی
هی بگویم بعَلیٍ بعلیٍ بعلیٍ…


#مهدی_جهاندار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


تا تو به خاطر منی
کس نگذشت بر دلم

مثل تو کیست در جهان
تا ز تو مهر بگسلم

#حضرت_سعــــدی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
بوسه از کنج لب یار نخورده است کسی
ره به گنجینه اسرار نبرده است کسی

من و یک لحظه جدایی ز تو، آن گاه حیات؟
اینقدر صبر به عاشق نسپرده است کسی

لب نهادم به لب یار و سپردم جان را
تا به امروز به این مرگ نمرده است کسی

ریزش اشک مرا نیست محرک در کار
دامن ابر بهاران نفشرده است کسی

آب آیینه ز عکس رخ من نیلی شد
اینقدر سیلی ایام نخورده است کسی

غیر از آن کس که سر خود به گریبان برده است
گوی توفیق ازین عرصه نبرده است کسی

داغ پنهان مرا کیست شمارد صائب؟
در دل سنگ شرر را نشمرده است کسی

#صائب تبریزی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سـاز بی آوازم و سنتــور میخـواهـد دلـم
نغمه ای درگوشه ی ماهور میخواهد دلم

بیخبر مهمان فردوسی شدم در شهرتوس
همــرهی تـا مــرز نیشابـور میخواهد دلم

ای صبـا در راه بـرگشتت بـه مـژگانم بگو
باهمایون قطعه ای درشور میخواهد دلم

هر زمانی نغمه با مرغ سحر سر می دهم
همنــوایی از دف و تنبـور میـخواهـد دلم

دادم آخرچون پرستوعاقبت تن رابه کوچ
پـــر زدن تا قلّـه های دور می خواهد دلم

ساقیا پُرکن که دیگر طاقتم ازحد گذشت
ساغـری از بـاده ی انگـور می خواهد دلم

گوشه ی چشم‌ عسل بانو که میآید به یاد
زُل زدن بر نـرگس مخمـور میخـواهد دلم

#علی_قیصری


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم به عاشقان مولا علی علیه السلام 💚

عزاداری هاتون قبول حق 🙏

روزتون ختم به زیباترین خیرها
امیدوارم🌼
امروز حاجت دل پاک و مهربانتون
با زیباترین حکمتهای خدا یکی گردد🙏

ان شاء الله حاجت روا باشید🙏

...🖤

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خواستم تا که تو را، اندکی آرام کنم
بعد کم کم بزنم حرف، تو را رام کنم

گفتم ابراز محبت بکنم، با غزلی،...
سعی کردم، نشد انگار سرانجام کنم

هر چه ترفند به ذهنم، همه در کار ولی
مانده بودم به چه انگیزه ای اقدام کنم

چیدم از باغچه چندین گل رز بابت این
تا ارادت به تو را عرضه ، و اعلام کنم

آمدم پیش ولی دور و برت بود، شلوغ
بوسه ای هم نشد از داغ لبت کام کنم

باز شب شد به سرم یاد تو افتاد بگو،
از چه راهی گذر از این همه اوهام کنم

#جواد_کریمی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍‌‌‌‌‌‌‌‏ما در دو جهان ، غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا ، هیچ دگر ، کار نداریم

درویش فقیریم و در این گوشه دنیا
با نیک و بد خلق جهان ،  کار نداریم

گر یار وفادار ، نداریم عجب نیست
ما  یار ، بجز حضرت جبار ، نداریم

با جامه صد پاره  و با خرقه پشمین
بر خاک نشینیم  و از آن عار نداریم

ما شاخ درختیم و  پر از میوه ی توحید
هر  رهگذری ، سنگ زند  باک نداریم

ما صاف دلانیم و ز كَس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم


#مولانا

‍‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوباره عشق دوباره هوا دوباره نفس
دوباره عشق دوباره هوی دوباره هوس

دوباره ختم زمستان دوباره فتح بهار
دوباره باغ من و فصل تو نسیم نفس

دوباره باد بهاری، همان نه گرم و نه سرد
دوباره آن وزش مِیخوش آن نسیم مَلَس

دوباره مزمزه‌ای از شراب کهنه‌ی عشق
دوباره جامی از آن تند تلخواره‌ی گس

دوباره همسفری با تو تا حوالی وصل
دوباره طنطنه‌ی کاروان طنین جرس

نگویمت که بیامیز با من اما ، آه...
بعید تر منشین از حدود زمزمه رس

که با تو حرف نگفته بسی به دل دارم
که با بسامدش این عمرها نیاید بس

کبوترم به تکاپوی شاخه‌ای زیتون
قیاس من نه به سیمرغ می‌رسد نه مگس

برای یاختن آن به راه آزادی است
اگر نکوفته ام سر به میله های قفس

#حسین_منزوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایها الناس بیایید علی را کشتند
دشمنان شیرخدا میر ولی را کشتند

آمد از عرش صدایی که زمین می لرزید
صاحب علم لدن صوت جلی را کشتند

آسمان غرق عزا شد زمین شد ماتم
یار دیرینه به روز ازلی را کشتند

کعبه از ماتم او رخت سیاهی پوشید
تا شنید معتمد ربِّ مَلی را کشتند

مُغرضان شاد شدند زین عمل قوم سفیه
که علی حاکم نطق جدلی را کشتند

هرچه سالوس به عالم همگی شادانند
تا علی هادم دین بدلی را کشتند

خاک محراب خدا مقتل احباب خداست
تا به محراب امیرِ جَملی را کشتند

#محمد_رضا_ریخته_گر

◾️ شهادت حضرت علی(ع)
بر امام زمان (عج) و شما
خوبان تسلیت باد،🏴

#التماس_دعا🙏


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو شکوه دمیدنِ نوری
که نشسته به سینه‌ی آب
تو صدای شکفتن روزی
که رسیده ز قلّه‌ی خواب

تو گذشتی از توفان‌ها
تو گذشتی از باران‌ها
طاز بی‌کران‌ها

تو رسیدی از آن‌سوی دریا
گل و عشق و ترانه رسید
گلِ یخ از نسیم تو پژمرد
دل غنچه به سینه تپید

تو بمان
تو بمان
تو بمان ای همیشه‌بهار
ای شکوه سبزه‌زار...
❤️
#ایرج_جنتی_عطایی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بزن ڪه سٖوز دل من ؛
             به ســاز میگوئی ،
      ز ساز دل چه شنیدے ڪه باز میگوئی ...!

مگر چُو باد وزیدے به زلف یـــ✰ــار ڪه باز ،،
به گــوش دل ســخنی دلنـواز میگـــوئی ......
❤️
#شـــــهریار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آرام دوستت میدارم
جاری در تمام احساسها
سکوت ابدی را
یکجا
در بندها میخوانم
و زیر لب میگویم

آرام تر

آهسته بیا

قصه ی تو پنهانیست
❤️

#سوزان_بهادری


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درین سرای بی کسی
کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملالِ ما
پرنده پَر نمی زند

یکی ز شب گرفتگان
چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب
درِ سحر نمی زند

نشسته ام در انتظارِ
این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین
سپیده سر نمی زند

گذرگهی ست پُر ستم
که اندر او به غیرِ غم
یکی صلای آشنا
به رهگذر نمی زند

دلِ خرابِ من دگر
خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین
خراب تر نمی زند

چه چشمِ پاسخ است
ازین دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا
به گوشِ کر نمی زند

نه سایه دارم و نه بر،
بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درختِ تر
کسی تبر نمی زند
❤️
#هوشنگ_ابتهاج

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد می‌بباید ساختن با خوی دوست

گر قبولم می‌کند مملوک خود می‌پرورد
ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست

هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‌کند
بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست

دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

هر کسی بی خویشتن جولان عشقی می‌کند
تا به چوگان که در خواهد فتادن گوی دوست

دشمنم را بد نمی‌خواهم که آن بدبخت را
این عقوبت بس که بیند دوست همزانوی دوست

هر کسی را دل به صحرایی و باغی می‌رود
هر کس از سویی به دررفتند و عاشق سوی دوست

کاش باری باغ و بستان را که تحسین می‌کنند
بلبلی بودی چو سعدی یا گلی چون روی دوست
❤️

#سعدی
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو.ندای  یا علی گو ، همه  هَمّ و غم خدا را

به علی "سَیَنْجَلی " گو برسد صدا به تارا

منشین ""غریبه ""غمگین ز ِعلی رسی به عالی

سفری به ژرف باید که ببینی "آشنا 'را

غم خود به چاه گفتی و  ز ِ "هو " ، "علی "شنیدی

چو نشان راه داری, بِگُسَل ز ِ خاک پا را

به عُروج آسمانها  سفری در این سُوَیْدا

همه شکر بال و.پَر کن که اَدا کنی وفا را

مدهم به غیر او ره به حریم ذکر عظما

عجب ارمغان نابی به نصیب مرتضا را

ز مجاز تا به معنا  ظُلُمات پُر جفا بود

ز جفا خطا نمودم تو ببخش آن خطا را

اگر این غریب مسکین در خانه ی علی زد

نه نگین نیاز دارد نه ز غیر او وَلا را

به مرام.پاکبازی بدهند هر دو.عالم

چه نیاز هر دو عالم تو.حبیب ِ مصطفا را

نظرت بر این نیازم و.معانیِ نمازم

بروم در اوج لذّت و قدم زنم رضا را

تو صباترین نسیمی و شمیم شیعیانی

برسان به وصل  "اویم"  ، به مَشام من "مُنا " را
❤️
#مرتضی_افشاری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
محبوب من!
در دورها اگر کسی را دیدید
که در دلش آواز می‌خواند
او منم
کسی که قدر شب های جدا مانده از
یادهای شما را می‌داند
در دورها
آنکه هم آواز می‌خواند
هم گریه می‌کند
هم می‌خندد
منم
کسی که وقتی شما را می‌بیند
فریاد می‌زند:
ای شب ها!
ماه من پیدا شده
اینجا در دورها من هستم...

❤️

#محمد_صالح_علا


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زنانگی یعنی اینکه
گوشی تلفن را برداری
و برای جایی رفتن از کسی اجازه بگیری...
نه که عهد قجر باشد،
نه که اجازه ات دست خودت نباشد،
یک وقت هایی
آدم دلش می خواهد اجازه اش را بدهد دست کسی
تا دلش قرص شود که مهم است برای کسی!
این روزها که بی اجازه و به اختیار می زنم بیرون
انگار بی کَس ترین زن عالمم...!

#پریسا_زابلی_پور


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب آن شب ، عشق پَر می‌زد میانِ کوچه بازارم
تو را در کوچه می‌دیدم که پا در کوچه بگذارم

به یادم هست باران شد ، تو این را هم نفهمیدی
و من آرام رفتم تا برایت چتر بردارم

تو‌ می‌لرزیدی و دستم چه عاجز می‌شدم وقتی
تو را می‌خواست بنویسد به رویِ صفحه ، خودکارم

میانِ خویش گم بودی میانِ عشق و دلتنگی
گمانم صبح فهمیدی که من آن‌ سویِ دیوارم

هوا تاریک‌تر می‌شد ، تو زیرِ ماه می‌خواندی
"مرا عهدی‌ست با جانان ، که تا جان در بدن دارم"

چه شد در من نمی‌دانم ، فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظـه فهمیدم که خیلی دوستت دارم

از آن پس هر شب این کوچه ، طنینِ عشق را دارد
تو آن‌ سو شعر می‌خوانی ، من این‌ سو از تو سرشارم

سحر از راه می‌آید ، تو در خورشید می‌گنجی
و من هر روز مجبورم ، زمان را بی‌تو بشمارم

شبانگاهان که برگردی ، به‌ سویت بازمی‌گردم
اگرچه گفته‌ام هر شب که این هست آخرین بارم
❤️

#نجمه_زارع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا و یڪ نفس آرام جان شو از ره لطف








ڪه آرزوے تو جان را در اضطراب انداخت
❤️
#هلالی_جغتایی



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀