ساز و آواز از استاد شجریان - شعر از صائب تبریزی
#ساز_و_آواز
چهره را صیقلی از آتش می ساخته ای
خبر از خویش نداری که چه پرداخته ای
در سر کوی تو چندان که نظر کار کند
دل و دین است که بر یکدگر انداخته ای
مگر از آب کنی آینه دیگر و رنه
هیچ آیینه نمانده است که نگداخته ای
چون ز حال دل صاحب نظرانی غافل؟
تو که در آینه با خویش نظر باخته ای
نیست یک سرو در این باغ به رعنایی تو
بسکه گردن به تماشای خود افراخته ای
آتشی را که از آن طور به زنهار آمد
در دل صائب خونین جگر انداخته ای
#صائب_تبریزی
استاد #محمدرضا_شجریان
استاد #همایون_خرم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
چهره را صیقلی از آتش می ساخته ای
خبر از خویش نداری که چه پرداخته ای
در سر کوی تو چندان که نظر کار کند
دل و دین است که بر یکدگر انداخته ای
مگر از آب کنی آینه دیگر و رنه
هیچ آیینه نمانده است که نگداخته ای
چون ز حال دل صاحب نظرانی غافل؟
تو که در آینه با خویش نظر باخته ای
نیست یک سرو در این باغ به رعنایی تو
بسکه گردن به تماشای خود افراخته ای
آتشی را که از آن طور به زنهار آمد
در دل صائب خونین جگر انداخته ای
#صائب_تبریزی
استاد #محمدرضا_شجریان
استاد #همایون_خرم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖