💖کافه شعر💖
2.25K subscribers
4.25K photos
2.77K videos
11 files
917 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
چشم شهـلایی ربوده از دل و جانـم قـرار
می شکوفد در دلم گل غنچـه های بیشمار

مردم چشمم به خون آغشته از سودای او
می کشم بار غـمش بر شـانه های اسـتوار

اشکم آشـوبی به پاکرده ز هجـرانـش همی
سیل غم جاری شـده از این دل زار و نـزار

گر چه مشتـاقـانه عـزم کوی دلبر می کـنم
می روم  اما نمی دانـم کـجا گــــیرم قــرار

شــرح  دل را واژه واژه در غــزل آورده ام
از چـه رو پنهان کنم، اشکم ز هجـران نگار

خلوتم بی عشق او جز دشت تـفتیده نبـود
ابر رحـمت! برکـویر خشـک مـن قـدری ببار

کی به پایان میرسـد این درد هجران خالقا
تا کنم این جان شیـرین، پیش پای او نثـار

کاش می شـد تا شبی، راز دلـم افـشا کـنـم
یـا بـگـویـم شــمـه ای از روزگار کـج مــدار

"ناصح" ار خواهی رهیدن از مـدار بیکسی
دست سردت را به دسـتان  نگارت وا گذار


#علی_فعله_گری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جامی از آن میخانه ات را دوست دارم
لعــل لب مســــتانه ات  را دوست دارم

بـر شـــانه ی مـردانـه ام گـر تکیـه دادی
زلـف رهــا بر شــانه ات را دوست دارم

با غــمـزه ای دل بــرده ای از مـن نـگارا
مـن عشـوه ی فتانه ات را دوست دارم

در دام گیســوی کـمـندت چـون اسـیرم 
سـودای آب و دانـه ات را دوسـت دارم

حتی ستـیزت با دلـم بر مـن مدار است
من جور بی رحمـانه ات رادوست دارم

تــو وعـده کـردی دین و ایـمـانم بگیری
من وعده ی مـردانه ات را دوست دارم

با خنـده های دلــربایت جان زکف رفـت
گل خنـده ی جانـانـه ات را دوست دارم

یک جرعه ای از لعل نوشین توکافیست
چون بوسه ی دزدانه ات رادوست دارم

از نـرگس مستت اگـر بی بـهـــره گشـتم
بی بـاده هم پیـمانه ات را دوسـت دارم

ایجاب تو با یک نگاه از من قبـول است
من بـوسـه ی بیعانه ات را دوست دارم

"ناصح" به گرد خانه ات گشته پـریشان
چون بی هوا کاشانه ات را دوست دارم

#علی_فعله_گری(ناصح)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در گلستان خیالم ،خواب و رویا آشناست
غــمــزه های دلفریبت، مـاه زیبا آشـناست

بــاد پاییزی وزیـدن را به زلـفت دیـده ای؟
رقص گیسوی رها با عطر موها آشناست

چشم دل دارد نـگاهی بر کرانـهـا تا کـران
ساحل امـن خیال و مـوج دریا آشـناست

پرسه ها دارم میان کوچـه های بی کسی
در فـراسوی خـیالـت این معـما آشنـاست

برق چشمان سیاهت لرزه بر جان می زند
بی تمـاشا با تـماشا چشـم شهـلا آشناست

هر که شد همراه لیلی دل به دریا می زند
چون دل دیوانـه ی من با بـلایـا اشناست

مـن همـان الاله ی سرخم که پژمردم زغم
زاده ی دردم ، طبیبا رسـم دنیـا آشـناست 

کوچـه ی دلدادگی را با هزاران  راز و رمز
چون غریبانه ببستند،این جفاها آشناست

شعر "ناصح "مـرهمی بر زخم دلها میدهـد
نحوه ی درمـان دردش با مداوا  آشناست

#علی_فعله_گری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوبــاره درد بی مـهـری دوبـاره گـریــه و زاری
نـمـی دانــم  ز احــوال دل زارم خــبــر داری ؟

شـده کار دلم امشب فقـط خیره بـه در گشـتن
چـرا ای غم تو دست از حـال زارم بر نمیداری

چه بیرحمانه میخندی به بغض تلخ وجانکاهم
بگو حالا چه ها سازم من و این بغض تکـراری

تو ای درخواب و رویایم همیشه حاضرو ناظر
میان پرسـه های خود به حال من نظـر داری ؟

چنان کردی پریشانم که روز از شب نمی دانم
کمان شد قامتم زین غصه های سخت اجباری

ببین جانا چه حیرانم ، ز بی مـهـری گـریـزانـم
چـنـان ابـر بـهــارانـم ، میان خـواب و بیـداری

به نسیان می سـپارم من جـفـاهـای  تو را دلبر
که تا جان را فدا سازم به پای عشـق و دلداری

تمـام لحظه هـای من شده درد و غـم و انـدوه
نگـو ناصـح تو هم امشب به درد من گرفتـاری

#علی_فعله_گری  (ناصح )

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک دم بــیا زیـبای من، محـو ســراپایت شوم
در کوره راه عـاشـقی، شیـدای شیدایت شوم

دستی بکش برزلف،خود چرخی بزن ای دلربا
گاهی بـیا در بـزم مـا شمـع شـب آرایت شـوم

در خواب و رویایی منی ،پنهان و پیدای منی
گر ساغر مستانه ای ، من باده پیمـایت شــوم

چون بگذری ازپیش من،در وادی ودشت دمن
با دیـده ی جـان بنـگرم ،محو تماشایت شـوم

امشب میان واژگان،صد نکته دارم،جان جان
گر عاشقی با من بیا ، تـا غـرق رویـایت شوم

من ذره ای مستـانـه ام ، دلداده ای دیوانـه ام
گــر ساحــل قلبم شـوی ،امواج دریایت شوم

درگیر احساست منـم  ،عطـر گل یاسـت منـم
با راه و رسم عـاشـقی، مجنـون لیلایت شـوم

"ناصح"غزل را ختم کن،کتمان سرّرا حتم کن
ترسم که پیرانه سرم ،رسـوای رسوایت شوم

#علی_فعله_گری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در دل شب جز دل غمدیده کس بیدار نیست
بر من سودازده امشب کسی غـمـخوار نیست

اینـکه می بینی ز فرط غصـه می خنـدد دلـم
سـر به آغوش کسی جز سینه ی دیوار نیست

گـر بپــرسـد روزگار از چه تو را افـسرده کـرد
راز دل بـر او مگو ،کـس محـرم اسـرار نیست

دل اگـر خـواهی سپـردن ، تکیـه بـر دلبر مکن
کس به فکــر عـاشق غمـدیـده و تبدار نیست

نقض پیمان کردنش آسانتر از دل بردن است
قبـح این  مطلب شکسته بیوفایی عارنیست

من کجـا پنـهـان کنـم هجــری کـه آزرده  مــرا
درد جـــانکاه  فــراقــش قـابـل انــکار نـیست

آنچه میآیدبه ذهنم شور وشوق عاشقی است
ور نه این شعر و غزلها زاده ی خودکار نیست

" ناصـح "از بی مهـری او گفـتـه ها دارد ، ولی
درد عـاشـق پیـش جانان قـابل اظـهـار نیست


#علی_فعله_گری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گهی مجنون گهی شیدا ، گهی اواره ی هر جا
به دنبال تو می گردم، به هر صحرا و هر دریا

نمی پرسی ز احـوالـم، شـکسته شـد پر و بالم
من از هجر تو می نالم ،گهی پنهان و گه پیدا

گسلهـای خـم زلفت ،چه غوغـا هـا به پا کـرده
گهی فکـرم بهـم ریزد ، گـهی صـد لرزه بر دلها

رخت چــون لاله ی زیبا ، خم زلفـت شب یلدا
به لطـف مهر و لبخندت قیامت می شـود برپا

به هر سو بنگرم هستی، زدلشادی و سرمستی
جـهـان محو تمـاشایت، زکـف بردی دل از دنیا

درون سیـنه پنهـانی ، ز رخسارم نمی خــوانی
من ان مجنون شیدایم، که می گردد پی لیلا ؟

چه سازم با دلی تنها، دراین شهـر پر از غـوغا
مـگـر ای یار مـه سیـما،  به رویایم دهی معـنا

به سودایت چو دلبستم،قدح با باده بشکستم
مگو ناصح که سرمستم،گهی اینجا وگه آنجـا


#علی_فعله_گری(ناصح)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در سـر زمـین عـاشـقـان تنـهـای تـنـهـا مانـده ام
مخمـور چشـمـان تـوام  شیدای شیـدا مانده ام

دل را به عشقت داده ام، در دام  وی افتاده ام
بی هم نفس کنـج قفس اینحا و انجا مانده ام

در سـینه ی سـوزان من عشقت زبانه می کشد
چون در پی آرامـشت در طـور سینـا مـانـده ام

دل را به دریا می زنم ،سر را به صحرا می نهم
مجـنون صحـرای جنون، در فـکر لیلا مانده ام

زان موج گیسوی سیاه،افتاده دل بی دست وپا
در ساحـل دریای غـم ، افتــاده از پـا مـانـده ام

مـن محـو سیمـای تـوام ، غـرق تـمـاشـای تـوام
پـیدا  و پنـهان منی، درخـواب و رویـا مانده ام

افسرده شـد حـال دلـم، پـژمــرده شـد باغ  گلم
مـن بــا خیـال هـر شـبم در فکر فـردا مـانده ام

مـن می روم تـا نـا کجـا، در ازدحـام شـکـوه هـا
بـا ایـن هـمـه دلـدادگی، همپای غم ها مـانده ام

ناصح چه داری در سخن ، در بزم شعر وانجمن
بــا این سرای پـر محن ،  در کار دنیا مـانـده ام


#علی_فعله_گری( ناصح)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در ایـن دیوانسرا گاهی، ز هـجـر یار می رقـصـم
به خود می پیچم از غـمهـا، شبـیه مار میرقصـم

من آن دیوانـه ی مستم ، قــدح افـتاده از دستم
میـان جمـع سر مستم ، ولی هــشیار می رقصم

چو محکومم به زندانش، بدور ازبـرق چشمانش
کجـا گیرم گــریبانش ، فقط  نا چار می رقـصم

فـلک بر چیـده جامم را ، شـراب خـام  خامـم را
ز کـف دادم دوامـم را، ولی دشـــوار می رقـصم

کجا شد عشق و دمسازی ؟ یکی مرغ هـمـآوازی
جدا از یار هـمـرازی ، چـه پر تـکرار  می رقصـم

بـگو آن شــور شـیدا کو ، قـرین و یـار زیبــا کـو
شـراب جـام میـنا کو ، بـه عشــق یار می رقصم

مـن آن مـرغ پــریـشـانـم ، درون سیـنـه نـالانــم
ز بی مهری گـریزانـم ،که صوفی وار می رقـصم

بــــه دل دارم هـوای تـو ، بـه سر نـاز و ادای تـو
دلـم پــر زد بــرای تــو ، شـب دیدار می رقـصـم


#علی‌_فعله_گری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شـرر عـشق بـه جـان آمــد و مـا دود شـدیـم
درسی از عشـق نفـهـمیده و  مـردود  شـدیـم

دل بـه دریــای خیـالی زده بــا حـســرت و آه
تـا که در مـوج جنـون یـکسره مفـقـود شدیم

بــا یـکی ســاغــر مــستــانــه و  نــاز نـگــهت
بــر در میکــده ی عشـق تـو مشـهـود شـدیـم

از هـمان روز کـه در کوی تـو سـاکن شده ایم
از نــگاه  هـمـه گان یکـسـره مطــرود شــدیم

چشــم دل بـر گـذر ثــانیـه هـا دوختـــه بـود
نــا گه  از آمـدنــت والـه و خـشنــود شــدیـم

در پی وصــل تــو با حـال پـریشـان و حـزین
دل بـه دریـا زده تــا سـاحـل غـم رود شـدیم

کعبــه ی عشـق هــمـه چهــره ی زیـبا تو بود
تـا فــراســوی رخت در پی مقـصـود شـدیـم

گر چـه دیـوانـه ی آن چشـم خمـار تو شدیم
درهم آغوشی شب پیش توچون عود شدیم

شــرری از نـگـهش بـا دل "نـاصـح" چه نـکرد
تـا که باغمـزه ی او هرچه که فـرمود شـدیم


#علی_فعله_گری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀