💖کافه شعر💖
2.52K subscribers
4.36K photos
2.9K videos
12 files
1.01K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ما همانیم، همانی که خودت می‌دانی
دو هواییم؛ دمی صاف و دمی بارانی

پیش‌بینی شدنِ حال من و تو سخت است
دو هواییم، ولی بیشترش طوفانی...

#حسنا_محمدزاده

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
 شعرهایم شدند خاکستر
واژه­ های تغزلم دودی
تو همان شمع شعله­ ور در من
تو همان عصر اشک آلودی

دختری پا برهنه راه افتاد
تا تو را جستجو کند در باد
هر طرف رفت دید آن جایی
صخره­ ای، کوهپایه ­ای، رودی

رفت شاید سفر بهانه شود
تا تو از خاطرش رها بشوی
چمدانش که باز شد ناگاه
دید بین لباس­ ها بودی

سر به­ زیر و نجیب و محجوب است
این­ که در من نشسته اما نه!
این همه راه را عزیز دلم!
با نگاهت چگونه پیمودی؟

از تمام مداد رنگی­ ها
سهم من زرد کهربایی شد
هی گل سرخ می ­کشم اما
می ­شود شاخه شاخه داوودی

دختران قبیله می­ بافند
صبح تا عصر طرح چشمت را
بین انگشت­ های­شان تاری
روی قالیچه­ های­شان پودی

ببر وحشی هجوم کن در من!
رم بده دسته­ ی گوزنان را
آن طرف رد پای آهوهاست
پس کجا می­روی به این زودی؟

#حسنا_محمدزاده

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
افسانه شده ...ورد زبان ها شده بی تو
این نامه که با خون دل امضا شده بی تو
 
ربطی به سجل و گذر عمر ندارد
پشت من و این خانه اگر تا شده بی تو
 
احساس غریبی به فراگیری ِ دنیا
در بقچه ی تنهایی من جا شده بی تو
 
حوضی که نشد پر شود از ماهی قرمز
با اشک من اندازه ی دریا شده بی تو
 
شاکی شده خورشید هم از دست نبودت
روز است ولی روز مبادا شده بی تو
 
شب ها به چه جان کندنی از نیمه گذشتند
تقویم ، سراسر شب یلدا شده بی تو
 
این مسأله مبهم شده و حل شدنی نیست
دل بوده زمانی و معما شده بی تو . . .

#حسنا_محمدزاده

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
ابری شده چشمم که دلی سير ببارد
تا بعد تو ديگر به کسی دل نسپارد

دنبال يکی باش که مثل منِ بی تاب
تا آمدنت ثانيه ها را بشمارد

قويی شود و پر بکشد از شب دريا
بر ساحل آرام دلت سر بگذارد

تا ورد زبانش بشود نام و نشانت
هر روز ، تو را گوشه ی قلبش بنگارد

او که نه فقط شور بهار تو که حتی
پاييز و زمستان تو را دوست بدارد

من از تو به اين شرط گذشتم که بگردی
دنبال کسی که به خودت دل بسپارد


#حسنا_محمدزاده

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
وقتی بیایی سینه را، خانه تکانی میکنم
رنگ تمام پرده‌ها را آسمانی میکنم

وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن
با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی میکنم

آنقدر خیره مانده ام بر عکس ‌های کهنه ات
انگار دارم قاب‌ ها را هم روانی میکنم

طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند
با قیل و قال سنگ‌ها هم مهربانی میکنم

من با تمام واژه‌ها اتمام حجت کرده ام
شعر تو را، شور تو را، روز جهانی میکنم

یک جای دنیا، شعر، با هم آشتی‌مان می دهد
آنوقت هر شب در هوایت شعر خوانی میکنم

دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!
وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم

#حسنا_محمدزاده


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
از وجودم عشق می‌گیرد شراب خانگی
نسبتی داریم پاییز و من و دیوانگی

برگ‌ریزان نگاهت مرگ‌ریزان من است
می‌کشی روح مرا تا سرحد ویرانگی

ذله‌ام کرده‌ست عکس بی‌پناهت کنج قاب
هر چه نزدیکش می‌آیم می‌کند بیگانگی

غم تمام روز دور سینه‌ام پر میزند
یک کلاغ خودسر و اینقدر سرسختانگی؟!

تا کسی در کوچه نام کوچکت را می‌برد
بیقراری در صدایم میکند پرچانگی

روی کیک خاطراتم شمع روشن کرده‌اند
شانه‌ام را می‌شکافد لذت پروانگی

ای انار سرخ باقیمانده روی شاخه‌هام!
تا ابد خوش باش با حس یکی‌یک‌دانگی

#حسنا_محمدزاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مانده‌ام گیج، همان عاشق مستی یا نه؟
که به پای منِ آواره نشستی یا نه؟
 
من همان خمره‌ی پنهانی انگور توام
تو همان ساده‌دلِ باده پرستی یا نه؟
 
بارها سنگ به آیینه‌ی ما زد دنیا
 من که صد‌بار شکستم، تو شکستی یا نه؟
 
من شدم رود، به شرطی که تو دریا بشوی
راه پر‌ پیچ و خمی طی شده، هستی یانه؟

#حسنا_محمدزاده

‌ ‎‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
غم، زمانی که به من دل بسپاری بد نیست
غصه وقتی تو مرا دوست بداری بد نیست

خُم سربسته‌ی من! منتظرم باز‌ شوی
به هو‌ایت، همه‌ی عمر خماری بد نیست

نگران شب و شوریدگی خانه نباش!
حال بغض من و این چند قناری بد نیست

پیش آیینه که از باغچه پاییز‌تر است
دلخوشی با رژلب‌های اناری بد نیست

دست خالی نفر‌ستش به هواداری من
بوسه‌ای روی لب باد بکاری بد نیست

چشم دلتنگ مرا گاه به خوابت ببری
یا در آغوش نگاهت بفشاری بد نیست

خبری، درد دلی، راز مگو‌یی، چیزی
نامه‌ای هم به هو‌ایم بنگا‌ری بد نیست


#حسنا_محمدزاده


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ابرهای بغض در رؤیای بارانی شدن
سینه‌ها؛ دریاچه‌ای در حال طوفانی شدن

پنجه‌ی خونین بالش‌ها پُر از پَرهای قو
خواب‌ها دنبال هم در حال طولانی شدن

زندگی آن مردِ نابینای تنهایی‌ست که –
چشم‌ها را شسته در رؤیای نورانی شدن

قطره‌ای پلک مرا بدجور سنگین کرده است
مثل اشک بره‌ها در شام قربانی شدن

خوب می‌فهمم چه حالی دارد از بی‌همدمی
پابه‌پای گرگ‌ها سرگرم چوپانی شدن

برکه‌های تشنه می‌بینند با چشمان خیس
نیمه‌شب‌ها خواب گرمِ ماه‌پیشانی شدن

خالی‌ام از اشتیاق بودن و تلخ است تلخ
جای هر حسی پر از حس پشیمانی شدن

چاره‌ی لیلای بی مجنون این افسانه چیست؟
یا به دریا دل سپردن... یا بیابانی شدن

#حسنا_محمدزاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی بیایی سینه را، خانه تکانی میکنم
رنگ تمام پرده‌ها را آسمانی میکنم

وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن
با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی میکنم

آنقدر خیره مانده ام بر عکس ‌های کهنه ات
انگار دارم قاب‌ ها را هم روانی میکنم

طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند
با قیل و قال سنگ‌ها هم مهربانی میکنم

من با تمام واژه‌ها اتمام حجت کرده ام
شعر تو را، شور تو را، روز جهانی میکنم

یک جای دنیا، شعر، با هم آشتی‌مان می دهد
آنوقت هر شب در هوایت شعر خوانی میکنم

دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!
وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم

#حسنا_محمدزاده

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀