خیالِ بوسه میسازد کبود آن لعلِ نازک را
چه بیرحمم، به دندانش گزیدن آرزو دارم!
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه بیرحمم، به دندانش گزیدن آرزو دارم!
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به کشور که و شهر که و قلمرو کیست
متاعِ مهر که بیرون ازین ولایتهاست
ز ما ترانه مجویید کز هجوم ملال
ز مشقِ زمزمه افتادهایم مدّتهاست
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
متاعِ مهر که بیرون ازین ولایتهاست
ز ما ترانه مجویید کز هجوم ملال
ز مشقِ زمزمه افتادهایم مدّتهاست
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بخت سیه به هاونِ تسلیم سودهایم
واینک دهان سرمهفروشی گشودهایم
در بارِ عام، بر سرِ میدانِ انتقام
امّید را نشانده و تیغ آزمودهایم
با صد نوا و شور در این بزم پر خروش
زانگونه بودهایم که گویی نبودهایم
یارب! چه نعمت است غم او، که ما و دل
این لقمه را ز دست و لب هم ربودهایم
طالب نمیرویم چو خلق از پیِ مراد
تا سر بر آستان وفای تو سودهایم
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
واینک دهان سرمهفروشی گشودهایم
در بارِ عام، بر سرِ میدانِ انتقام
امّید را نشانده و تیغ آزمودهایم
با صد نوا و شور در این بزم پر خروش
زانگونه بودهایم که گویی نبودهایم
یارب! چه نعمت است غم او، که ما و دل
این لقمه را ز دست و لب هم ربودهایم
طالب نمیرویم چو خلق از پیِ مراد
تا سر بر آستان وفای تو سودهایم
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشقان را کسوتی کز گرد غربت بر تن است
هم کفن، هم گور، هم تابوت، هم پیراهن است
رازدار عشق را با پند ناصح جنگهاست
هرکه را شمعی بوَد بر کف به دامن دشمن است
شُکرللّه با خیال یار در شبهای تار
دارم آن نسبت که پنداری در آغوش من است
وصف عشق آنگاه منع از شغل او دانی که چیست؟
گر برنجد پندگو، آتش به روغن کشتن است
هر چراغی را بوَد خاموشیای بعد از فروغ
جز چراغ خاطر طالب که دائم روشن است
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هم کفن، هم گور، هم تابوت، هم پیراهن است
رازدار عشق را با پند ناصح جنگهاست
هرکه را شمعی بوَد بر کف به دامن دشمن است
شُکرللّه با خیال یار در شبهای تار
دارم آن نسبت که پنداری در آغوش من است
وصف عشق آنگاه منع از شغل او دانی که چیست؟
گر برنجد پندگو، آتش به روغن کشتن است
هر چراغی را بوَد خاموشیای بعد از فروغ
جز چراغ خاطر طالب که دائم روشن است
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل باز مژدۀ غم یاری شنیده است
وین مرده باز از نسیم بهاری شنیده است
درمژدۀ وصال تو بویی ز صدق نیست
باز این خبر ز راهگذاری شنیده است
خوش در طپیدن آمده شاهینِ غم مگر
زین دشتِ سینه بوی شکاری شنیده است
گردون ز نالهام به هراس است چون کسی
کآوازِ مردهیی ز مزاری شنیده است
طالب فرونشسته ز آه فغان مگر
زین موجخیز بوی کناری شنیده است
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وین مرده باز از نسیم بهاری شنیده است
درمژدۀ وصال تو بویی ز صدق نیست
باز این خبر ز راهگذاری شنیده است
خوش در طپیدن آمده شاهینِ غم مگر
زین دشتِ سینه بوی شکاری شنیده است
گردون ز نالهام به هراس است چون کسی
کآوازِ مردهیی ز مزاری شنیده است
طالب فرونشسته ز آه فغان مگر
زین موجخیز بوی کناری شنیده است
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک چشم را به روز وداع تو تر کنم
چشمی دگر ذخیرۀ روز دگر کنم
آمیزش خیال تو در بیخودی خوش است
آن فرصتم مباد که خود را خبر کنم
من زآتشِ ترانه جگر میکنم کباب
بیدرد نیستم که کباب از جگر کنم
کو یاوری که بگسلم این بند را ز پای
وین شیشهخانه را همه زیر و زبر کنم
فرهاد را به تیشه سبق میدهم، کجاست؟
کوه غمی که دست به او در کمر کنم
لختی عنان بدار که در پای توسنت
کوتاه گریهای چو نماز سفر کنم
طالب تمام حافظه گشتم به حکم شوق
شاید که آن شکفته غزل را ز بر کنم
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشمی دگر ذخیرۀ روز دگر کنم
آمیزش خیال تو در بیخودی خوش است
آن فرصتم مباد که خود را خبر کنم
من زآتشِ ترانه جگر میکنم کباب
بیدرد نیستم که کباب از جگر کنم
کو یاوری که بگسلم این بند را ز پای
وین شیشهخانه را همه زیر و زبر کنم
فرهاد را به تیشه سبق میدهم، کجاست؟
کوه غمی که دست به او در کمر کنم
لختی عنان بدار که در پای توسنت
کوتاه گریهای چو نماز سفر کنم
طالب تمام حافظه گشتم به حکم شوق
شاید که آن شکفته غزل را ز بر کنم
#طالب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سُرمهی چشمِ صبا، خاکِ سر کوی تو باد
روی دلها همه چون قبلهنما سوی تو باد
کم مباد آمد و رفت از سر کوی تو، ولی
رفتنی هوش من و آمدنی بوی تو باد
بادهی کهنه، نمکپرورِ کنجِ لب توست
ماه نو، توشهکشِ گوشهی ابروی تو باد
کار خورشید که فَرّاشِ بساطِ فلک است
آستانروبیِ آتشکدهی خوی تو باد
تا بُود سلسله در سلسله از عشق بهپای
سرِ هر سلسله در سلسلهی موی تو باد
چون به میزانِ خِرد، گوهرِ «طالب» سنجی
مردمِ چشمِ صدف، سنگ ترازوی تو باد...
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دلها همه چون قبلهنما سوی تو باد
کم مباد آمد و رفت از سر کوی تو، ولی
رفتنی هوش من و آمدنی بوی تو باد
بادهی کهنه، نمکپرورِ کنجِ لب توست
ماه نو، توشهکشِ گوشهی ابروی تو باد
کار خورشید که فَرّاشِ بساطِ فلک است
آستانروبیِ آتشکدهی خوی تو باد
تا بُود سلسله در سلسله از عشق بهپای
سرِ هر سلسله در سلسلهی موی تو باد
چون به میزانِ خِرد، گوهرِ «طالب» سنجی
مردمِ چشمِ صدف، سنگ ترازوی تو باد...
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون مرض عشقست،
هان ای دل! بکش دست از علاج...
این گرامیدرد را آلودهی دارو مساز..
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هان ای دل! بکش دست از علاج...
این گرامیدرد را آلودهی دارو مساز..
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زینسان که رقص میکنم از شادی خیال
در نعمتِ وصال گر اُفتم چهها کنم...
❤️
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در نعمتِ وصال گر اُفتم چهها کنم...
❤️
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نَشاط، هیچ و طَرَب، هیچ و جام و ساغر هیچ
ز هر چه حاصلِ دَهر است عشق و دیگر هیچ
بگیر دامنِ آزادهای که همچون نسیم
ز باغِ دَهر گذشت و نَـبَـست دل بر هیچ
به غیرِ خاطرِ جمعی که کس ندید به خواب
دگر چه هست در این عالَـمِ مُکَـرَّر؟ هیچ
به باغِ دَهر، نَهالِ ثمرفِشان عشق است
دگر چه بهره از این نخلهای بیبَـر؟ هیچ
نبود لایقِ آن ضَرب، جز عَلایقِ دَهر
دمی که ضرب نمودند هیچ را در هیچ
به راز دانیِ اَفلاک، نقدِ عُمر مَباز!
که کس نیافته این نُه کلاه را سَر هیچ
به روزگار، ز خود کمتری گمان نَـبَـرَم
چرا که هیچم و از هیچ، نیست کمتر هیچ
به دست، گوهرِ ناکامی آورم #طالب!
ز کامهای جهان، نیست چون مُیَسَّر هیچ
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز هر چه حاصلِ دَهر است عشق و دیگر هیچ
بگیر دامنِ آزادهای که همچون نسیم
ز باغِ دَهر گذشت و نَـبَـست دل بر هیچ
به غیرِ خاطرِ جمعی که کس ندید به خواب
دگر چه هست در این عالَـمِ مُکَـرَّر؟ هیچ
به باغِ دَهر، نَهالِ ثمرفِشان عشق است
دگر چه بهره از این نخلهای بیبَـر؟ هیچ
نبود لایقِ آن ضَرب، جز عَلایقِ دَهر
دمی که ضرب نمودند هیچ را در هیچ
به راز دانیِ اَفلاک، نقدِ عُمر مَباز!
که کس نیافته این نُه کلاه را سَر هیچ
به روزگار، ز خود کمتری گمان نَـبَـرَم
چرا که هیچم و از هیچ، نیست کمتر هیچ
به دست، گوهرِ ناکامی آورم #طالب!
ز کامهای جهان، نیست چون مُیَسَّر هیچ
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما زیر هفت پرده می ناب میکشیم
خون میخوریم و دست و دهن آب میکشیم
برخلق روشن است همه راز ما چو روز
جامی چو آفتاب به مهتاب میکشیم
در مسجدیم و طاعت میخانه شغل ماست
جامی به طاق ابروی محراب میکشیم
هرکس که بود، شد به خسی شکرگوی بحر
ما انتظار گوهر نایاب میکشیم
بر یاد او، به نیت او، بر خیال اوست
گر زهر و گر #شراب، و گر آب میکشیم
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خون میخوریم و دست و دهن آب میکشیم
برخلق روشن است همه راز ما چو روز
جامی چو آفتاب به مهتاب میکشیم
در مسجدیم و طاعت میخانه شغل ماست
جامی به طاق ابروی محراب میکشیم
هرکس که بود، شد به خسی شکرگوی بحر
ما انتظار گوهر نایاب میکشیم
بر یاد او، به نیت او، بر خیال اوست
گر زهر و گر #شراب، و گر آب میکشیم
#طالب_آملی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀