💖کافه شعر💖
2.44K subscribers
4.31K photos
2.87K videos
11 files
977 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
من دلم می خواهد این خودکارها را بشکنم‌
وزن و بیت و مصرع و گفتارها را بشکنم

همصدا با خود کنم کوچه خیابان را سپس
روز روشن خواب این بیدارها را بشکنم

گوش ها چون بر نمی خیزند با صوت بلند
شهر را ویران کنم دیوارها را بشکنم

آن قدر با دور باطل دور خود چرخیده ام
صفحه ها و نقطه ها، پرگار ها را بشکنم‌

جامه نو قامت اندیشه ها پوشم وَ بعد
رسم های کهنه و پندارها را بشکنم

روزگار رفته را در حال حاضر آورم
جعبه سنگی راز غارها را بشکنم

نغمه ای نو سر دهم در پرده های سازها ها
هر چه نی روئیده در نیزارها را بشکنم

با خدا هر طور می خواهد دلم صحبت کنم
قید و بند و عادت و تکـــــــرارها را بشکنم ...

#تقی_شیرین_زاده


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خيالت می نشاند خنده را بر روی لب‌هایم
ولی افسوس تو آنجایی و تنها من اینجایم

دوباره می شود یک قصه از عشاق بنویسند
تو لیلا و من از مجنون ترین مردان دنیایم

قرار ما همان کافه که جای آشنایی بود
گل مریم برایت می خرم با شوق می آیم

سفردر پیش وفرصت کم هوای همدلی تنگ است
بیا همراه شو با من که من تنهای تنهایم

گذشته فصل سرسبزی و من لبریز پاییزم
مثال برگ زردم می روم، امروز و فردایم

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بید مجنون من ای رونق باغ و چمنم
عاشق زلف پریشان و قشنگ تو منم

این همه هرزه علف سر زده در دامن باغ
از چه پژمرده ای ای عاشق نازک بدنم؟

برگ زردت ز غمی تلخ حکایت دارد
مثل پایان بد قصه عاشق شدنم

اخم خورشید شکسته دل مجنونی تو
من بی سايه هم از غصه تو می شکنم

با دعای شب و روزم نشدی سبز که من
به دعا و کمک معجزه دل خوش نکنم

تو دل آزرده ترین عاشق خاک وطنی
منم آن سرو که زندانی باغ وطنم ...

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای ساحل رویایی ام آغوش تو زیباست
احساس پناهم به تو چون بوسه دریاست

بنگر که یکی غرق نگاهت شده انگار
از آن سر دریای دو چشمان تو پیداست

امواج پر از مهر صدای تو به گوشم
با هر نوسانی برسد واضح و گیراست

همراه خیال تو شدن لطف بزرگیست
هم صحبت با تو شدن اندازه دنیاست

در مکتب عشق تو به جز درس خدا نیست
فحوای کلام تو همان پند اوستاست

چیزی طللبیدن ز خداوند جهاندار
با بودنت از درگه او خواهش بیجاست

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه کنم یا چه بگویم نظرت بر گردد
باز آن عشق قدیمی به سرت بر گردد

چه کنم تا به فضای خودمان برگردیم
شوق پرواز تو و بال و پرت برگرد

چه کنم غصه نیاید به در خانه تو
یا بلافاصله از پشت درت بر گردد

چه کنم باز شود غنچه ی لب های تو باز
روزگار طرب و شور و شرت بر گردد

گفته بودی که تویی مونس رویایی من
چه کنم باز دوباره نظرت برگردد

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه کنم یا چه بگویم نظرت بر گردد
باز آن عشق قدیمی به سرت بر گردد

چه کنم تا به فضای خودمان برگردیم
شوق پرواز تو و بال و پرت برگرد

چه کنم غصه نیاید به در خانه تو
یا بلافاصله از پشت درت بر گردد

چه کنم باز شود غنچه ی لب های تو باز
روزگار طرب و شور و شرت بر گردد

گفته بودی که تویی مونس رویایی من
چه کنم باز دوباره نظرت برگردد

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آمدی جانم به قربانت فریبا آمدی
با وفا و و مهربانی وشکیبا آمدی

بس ستمها دیده ای ازدست صیاد زمان
آشیان بر گشته ی من مرغ زیبا آمدی

آمدی هر گز نمی گویم ولی حالا چرا
بوی عشق آورده ای امید فردا آمدی

قامت تو گر شکسته زیر چرخ آرزو
در خیال چشم من چون سرو و طوبی آمدی

سختی این راه برده طاقت از پاهای تو
شادی آوردی اگر چون طفل نو پا آمدی

در کنارت ترسم از امروز و فردا نیست نیست
با همان عشق قدیمی مست و شیدا آمدی

در فراق تو اگر عمر و جوانی رفته است
آمد احساس خوشش تا چون مسیحا آمدی

ای همیشه همسفر بامن رفیق راه عشق
تا نباشد عاشق دلخسته تنها آمدی ...

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ارزش بوی تو را باد نمی داند که
می برد با خود و فریاد نمی داند که

فارغ از درد و غم عالم و آدم هرگز
شیون و ضجه و بیداد نمی داند که

آنکه با شادی و نعمت متولد شده است
غصه و غربت و غمباد نمی داند که

بین معشوقه و او صخره نبوده حایل
صدمه بر ناخن فرهاد نمی داند که

حال مرغی که قفس پهنه آزادی اوست
بلبل بی غم و آزاد نمی داند که . . .

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سیرم از دیدن هرچیز بجز روی شما
نفس زندگیم بسته به یک موی شما

کاش مانند پرنده پر پروازم بود
تا بیایم بنشینم به سر کوی شما

و به زانو بگذارم به نوازش سرتان
نکند خم بشود طاق دو ابروی شما

هر شب و روز فقط منتظرم تا برسد
خبرشادی و سر زندگی از سوی شما

کرک و پر ریخته از خانه و یکباره شده
خالی ازشوخی و ازخنده و از بوی شما

و چنین می گذرد روز و شب تنهایی
چشم در راه و همه لحظه دعا گوی شما

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قاصدک نوبت ما شد چه عجب
غصه ها باد هوا شد چه عجب

در پس ابر نمی ماند ماه
این مَثَل شامل ما شد چه عجب

شادمان از قفس سینه ما
مرغ دلتنگ رها شد چه عجب

با پیام تو ترک خورد سکوت
شهر پیوسته صدا شد چه عجب

صبر کوچه به سر انجام رسید
آخر این  پنجره وا شد چه عجب

قاصدک درد پریشانی ما
با سلام تو دوا شد چه عجب

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جز نام تو هرگز نکنم باز لبم را
جز شهرت خوب تو نگویم لقبم را

خوب است که بی‌ خواب ترین فرد زمینم
تا با غم عشق تو کنم صبح شبم را

بر حال خرابم تو اگر نسخه نپیچی
درمان که کند خستگی و درد و تبم را

ای دوست بیا و بده از گنج وجودت
اندازه دلتنگی من از طلبم را

خوشحالم از این روی که با عشق نمایم
تقدیم به تو این غزل منتخبم را

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چو از پرواز افتادیم و با دیوار هم بندیم
خدایی گریه دارد حال ما از غصه می خندیم

چنان بازی گرفته روزگار پر جفا ما را
در این بازی نمی دانیم  او چند است و ما چندیم

دريغ از ما نموده زندگانی روز خوش دیدن
و از مایی که محتاج کمی داروی لبخندیم

ز بس  بر ما جفا رفته رمق بهر پریدن نیست
نفس باشد قفس باشد به این اندازه خرسندیم

چو با سیلی رخ رنجور خود را سرخ می سازیم
خدایی گریه دارد حال ما از غصه می خندیم

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀