💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
این #روزها
میان واژگانِ آشنا
اما #غریب،
هوا در مِنهای تو
یخ‌بندان استُ
اشک در منفیِ نگاهت
به انجماد رسیده است!
من میان خواستنها
و داشتنهای تهی
از #هیچ
گم شده ام !
زمان پر شده از
هیاهویِ کر کنندهٔ
تنهاییِ‌ِ به جا مانده از
هجرتِ قلبهای مهربانی که‌
تمامِ
سرمایه شان چشم‌هایی‌ است
در انتظارِ تبلورِ واژگانی نو!
خدایا
مرا ببین دست خسته ام
روز و شب نوشته است
اشک
از نوک انگشتانم فواره میزند،
کاغذِ چروک شده
از گریه های من در حصار جمله
دست و پا میزند،
عشق
سطر به سطر آشفته تر میشود
و دلها پر آشوب تر !
کنار هر پنجره ای
در این شهر
کمی نگاه نشسته است!
من‌آن نگاه منتظرم!
کاش من و تو
#عشق_را_آنگونه_که_باید_می_آموختیم.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در این
شلوغیِ بودن ها و نبودن ها،
صدای نم‌نم باران
قرارِ دلها را ربوده!
اگر کنار پنجره ای
آخرین #جامهٔ #زمستانی_ات
را به تن کن
می خواهم
دلم را با خیالت 
به هم ببافم،
می خواهم‌
با بارش باران
برخاک این کاغذ
بذر #عشق بیفشانم،
تا در گلدانِ نگاهت
جوانه زنم و
خوشه‌های امید را
درو کنم،
من فردا
در تنورِ ‌دلم #شعر نان را
بر سفرهٔ‌ تو به #یادگار می گذارم .

#فریبا_قربان_کریمی
‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خدایا قسمت می دهم
به شبانه های ابری
#احساس
به قلبهای قندیل بسته از
#تنهایی
به مژگانِ خیسِ به انتظار نشسته
به نبودن ها ونیامدن ها،
دوست داشتن را
بر کتف زخمی احساس
بپیچان
تا غزل غزل
#عشق
بر صفحه
#قلبها
نگاشته شود.
✍️
#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وداع گرم من آغوش ماندگاری نيست
به آفتابِ لبِ بام، اعتباری نيست

مرا به چشم تو ايمان محكمی‌ست، ولی
تو اعتماد نكن! خوب رازداری نيست

اگر كه شانه من ميزبان گريه توست
بگو به غصه: دماوند باش! باری نيست

به شوق پنجره‌ای گشته‌ايم و آرى هست!
به آن رسيد كه كاری كنيم و كاری نيست!

تو خواستی قفست بازوان من باشد
نباش فكر #رهایی كه كم حصاری نيست

صدای #عشق شدم، ديگران صفا كردند
كه میگسار زياد است، غمگساری نيست

بساط مدعيان جور و عشق #منزوی است
غزل‌نويس چه بسيار و شهرياری نيست

#مهدی_فرجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب از نیمه گذشت
اندام زمین
در سکوتی محض
فرورفته و صدایی
از هیچ جنبنده ای
به گوش نمی رسد
گویی
تمامیت
#عشق را
به مهمانی شیطان
فراخوانده اند
شب ها دیگر 
بوی آرامش ندارد
سرد است و طولانی
سنگین است و بی رحم
عمیق است و تمام نشدنی
کاش فقط برای
یک شب هم که شده
به خیر شود
ثانیه های بی کسیِ مان
شاید طعم آرامش را
بشود چشید



#افسانه_احمدی_پونه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زندگی یعنی #من
زندگی یعنی #تو
لذت دیدن و بوییدن گل در دل روز،
آسمانی است
پر از بارش #عشق
در دلِ گرم زمین
تو‌خودت می دانی
کارم آموختن #احساس است
خط زدن برهمهٔ زشتی ها!
آرزویم آن است
مهربان تر،
#عاشق
بی ریا
قدرشناسانه نگاهش بکنیم !
رنگ امیدزنیم دنیا را
پس بیا
#لحظه را #قدر بدان
کسی از ثانیهٔ دیگرمان
آگه نیست
#عشق در #قلب همه جا دارد!

#فریبا_قربان_کریمی
‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیقرارِ تو شدن تا دمِ دیدار کم است 
با خیال تو شدن از همه بیزار کم است

منزل و منزلتِ #عشق بلند است بلند
همهٔ خواسته ام‌ غیر تو بسیار کم است

#فریبا_قربان_کریمی

#ابی🎙

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
و چه
احساس قشنگی ست

پرستیدن #تـღـو
یا که
خندیدن
#تـღـو
و صفایی که دلم می برد
از دیدن
#تـღـو..
واژه ها حرف به حرف،
جز پراکندگی قلب و نگاه،
نیست که نیست!
پشت این پنجرۀ تنهایی
تو بیا
جان بده اندیشۀ  من
شاید این لحظه به بعد
همه دنیای من و ما و شما
رنگ احساس هویدا بشود
این همان
#عشق
میان دل ماست.


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی
با من به جمعِ مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند
می‌بینمت...، برای تماشا خوش آمدی


راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شبِ دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

ای #عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!

#فاضل_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من اینجا
میان انبوهی از کلمات
در غریبگی واژه‌هایی سرد
ایستاده‌ام
هجوم سوز نبودن بی‌مهری
پیکرۀ احساسم را
احاطه کرده است
من مانده ام
میانِ یک بغل حیرانی!
پُرم از بُغضی غریب
در کوچه پس کوچه های انزوا !
#دلم می خواهد #بروم
جایی که
#صداقت_احساس
لگدمالِ غرور و دروغِ
آدمهایش نشود
جایی که
آدم‌هایش #بی‌نقابند
جایی که
شراره های نگاه شان
مهمانِ یخبندانِ نگاهم شوند!
جایی که
به #شاعرانش بسپارم
بنگارند
زندگی #عشق است
عشق
و دیگر هیچ...

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌
‌‌‎‌‌‌‎‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌