تا داستان رنج مرا مختصر کند
بگذار عشق عمر مرا هم هدر کند
درجستجوی مرگ سفر میکنم زِ خود
روزی که دوست بیمن از اینجا سفر کند
با منطق از دلیل جدایی سخن مگو
تنها بگو چگونه دلم بیتو سر کند ؟
وقتی که موج حادثه از راه میرسد
خوشبخت آنکه سینه خود را سپر کند
چشمانتظار عشق بمان مثل من، ولی
باور مکن که سیل کسی را خبر کند
#احسان_انصاری
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بگذار عشق عمر مرا هم هدر کند
درجستجوی مرگ سفر میکنم زِ خود
روزی که دوست بیمن از اینجا سفر کند
با منطق از دلیل جدایی سخن مگو
تنها بگو چگونه دلم بیتو سر کند ؟
وقتی که موج حادثه از راه میرسد
خوشبخت آنکه سینه خود را سپر کند
چشمانتظار عشق بمان مثل من، ولی
باور مکن که سیل کسی را خبر کند
#احسان_انصاری
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه ماندند و تو رفتی به سفر اما من...
بستهام بارِ سفر در پیِ تو تنها من
برگها یک به یک از شاخه فرو میافتند
آنکه امروز زمین خورد تویی، فردا من!
ساده دل کندی و من سخت به زیباییِ تو
دل سپردم! تو بگو ساده تو بودی یا من؟!
دلربایی و من آیینهای ام بر دیوار
همه دارند به حسن تو نظر؛ حتی من!
وعده وصل به من دادی و خامم کردی
جگرم سوخته ای عشق! چه کردی با من؟
#احسان_انصاری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بستهام بارِ سفر در پیِ تو تنها من
برگها یک به یک از شاخه فرو میافتند
آنکه امروز زمین خورد تویی، فردا من!
ساده دل کندی و من سخت به زیباییِ تو
دل سپردم! تو بگو ساده تو بودی یا من؟!
دلربایی و من آیینهای ام بر دیوار
همه دارند به حسن تو نظر؛ حتی من!
وعده وصل به من دادی و خامم کردی
جگرم سوخته ای عشق! چه کردی با من؟
#احسان_انصاری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پر از دلشوره عشقم، ولی در ظاهر آرامم
چو مردابی که از دنيا به عکس ماه دل بستهست
به حدی دوستش دارم که میمیرم اگر روزی
بفهمم دل بریدهست از من و با غير پيوستهست
#احسان_انصاری
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چو مردابی که از دنيا به عکس ماه دل بستهست
به حدی دوستش دارم که میمیرم اگر روزی
بفهمم دل بریدهست از من و با غير پيوستهست
#احسان_انصاری
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ای آنکه از برنده شدن سرخوشی بدان
جز باختن نبود مرا قصد از این قمار
#احسان_انصاری
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
جز باختن نبود مرا قصد از این قمار
#احسان_انصاری
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عقلی كه به اعجاز تو اقرار نميكرد
ای كاش تو را دستكم انكار نميكرد
ميخواستمت تا ابد ای عشق، اگر عقل
ما را به جدایی ز تو وادار نميكرد
از عقل اگر آزاد نميخواست مرا عشق
در بند غم خويش گرفتار نميكرد
از سنگدلی مثل من آيينه تراشيد
اين معجزه را هيچكس انكار نميكرد
ای كاش مرا دلهرهی بوسه ی ديدار
از خواب رسيدن به تو بيدار نميكرد...
#احسان_انصاری
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ای كاش تو را دستكم انكار نميكرد
ميخواستمت تا ابد ای عشق، اگر عقل
ما را به جدایی ز تو وادار نميكرد
از عقل اگر آزاد نميخواست مرا عشق
در بند غم خويش گرفتار نميكرد
از سنگدلی مثل من آيينه تراشيد
اين معجزه را هيچكس انكار نميكرد
ای كاش مرا دلهرهی بوسه ی ديدار
از خواب رسيدن به تو بيدار نميكرد...
#احسان_انصاری
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آنکه بخشی از وجود ماست هم ما را نخواست
آسمان آبیتر از دريا به چشم قطرههاست
در جواب تهمت همسویی عشق و هوس
ماهیان گفتند: راه برکه از دریا جداست
لاکپشتی پیرم و پرواز رویای من است
میروم هرچند با مرغان سفر کردن خطاست
آرزومندی که از خوشبختی خود غافل است
درنخواهد یافت هرگز راه خوشبختی کجاست
عاقبت آنها که دل در مهر دنیا بستهاند
گرچه قدری دیر! میفهمند دنیا بیوفاست...
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آسمان آبیتر از دريا به چشم قطرههاست
در جواب تهمت همسویی عشق و هوس
ماهیان گفتند: راه برکه از دریا جداست
لاکپشتی پیرم و پرواز رویای من است
میروم هرچند با مرغان سفر کردن خطاست
آرزومندی که از خوشبختی خود غافل است
درنخواهد یافت هرگز راه خوشبختی کجاست
عاقبت آنها که دل در مهر دنیا بستهاند
گرچه قدری دیر! میفهمند دنیا بیوفاست...
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آوردهاند وعدهی پاییز یا بهار؟
این برگهای مضطرب، آن ابرهای تار
بر پشتبام شهر کسی ایستاده است
باز است چشم عالم و آدم به انتظار
ما بیاراده از پل تقدیر رد شدیم
بگذر تو هم ز مسئله جبر و اختیار
ای آنکه از برنده شدن سرخوشی! بدان
جز باختن نبود مرا قصد از این قمار
خون میخورم ز سنگدلیهای خویشتن
دردی نشسته در دل هر دانهی انار
ما هر دو خیرهایم به هم چون دو آینه
هریک به اضطراب و غم دیگری دچار
باید دوباره خلق شود داستان نوح
ای ابر بیقرار! کمی بیشتر ببار
#احسان_انصاری
📕 بینظمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این برگهای مضطرب، آن ابرهای تار
بر پشتبام شهر کسی ایستاده است
باز است چشم عالم و آدم به انتظار
ما بیاراده از پل تقدیر رد شدیم
بگذر تو هم ز مسئله جبر و اختیار
ای آنکه از برنده شدن سرخوشی! بدان
جز باختن نبود مرا قصد از این قمار
خون میخورم ز سنگدلیهای خویشتن
دردی نشسته در دل هر دانهی انار
ما هر دو خیرهایم به هم چون دو آینه
هریک به اضطراب و غم دیگری دچار
باید دوباره خلق شود داستان نوح
ای ابر بیقرار! کمی بیشتر ببار
#احسان_انصاری
📕 بینظمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بس که آمیخته شد با غم عشقت جانم
بوی گیسوی تو را میدهد انگشتانم
مردم از عشق میان من و تو باخبرند
بیدلیل از نظر خلق مکن پنهانم
ای گل سرخ که بر گریهی من میخندی
منم آن ابر که میگریم و میخندانم
نتوانست دل سنگ تو را نرم کند
نالهی بیاثر و گریهی بیپایانم
چشم بردار از آن ساعت و بیتاب مباش
باز هم وقت جداییست! خودم میدانم
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوی گیسوی تو را میدهد انگشتانم
مردم از عشق میان من و تو باخبرند
بیدلیل از نظر خلق مکن پنهانم
ای گل سرخ که بر گریهی من میخندی
منم آن ابر که میگریم و میخندانم
نتوانست دل سنگ تو را نرم کند
نالهی بیاثر و گریهی بیپایانم
چشم بردار از آن ساعت و بیتاب مباش
باز هم وقت جداییست! خودم میدانم
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنکه بخشی از وجود ماست هم ما را نخواست
آسمان آبیتر از دريا به چشم قطرههاست
در جواب تهمت همسویی عشق و هوس
ماهیان گفتند: راه برکه از دریا جداست
لاکپشتی پیرم و پرواز رویای من است
میروم هرچند با مرغان سفر کردن خطاست
آرزومندی که از خوشبختی خود غافل است
درنخواهد یافت هرگز راه خوشبختی کجاست
عاقبت آنها که دل در مهر دنیا بستهاند
گرچه قدری دیر! میفهمند دنیا بیوفاست
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آسمان آبیتر از دريا به چشم قطرههاست
در جواب تهمت همسویی عشق و هوس
ماهیان گفتند: راه برکه از دریا جداست
لاکپشتی پیرم و پرواز رویای من است
میروم هرچند با مرغان سفر کردن خطاست
آرزومندی که از خوشبختی خود غافل است
درنخواهد یافت هرگز راه خوشبختی کجاست
عاقبت آنها که دل در مهر دنیا بستهاند
گرچه قدری دیر! میفهمند دنیا بیوفاست
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگرچه در نظرت چون غبار ناچیزم
به احترام تو باید ز جای برخیزم
چو آفتاب به چشم کرَم نگاهم کن
که پیشِ پایِ تو چون کوه یخ فروریزم
چقدر خرد کنم زیرِ پا غرورم را
به این امید که رحمِ تو را برانگیزم؟
هزار شکر که استاد عشق یادم داد
که از مباحثه با عاقلان بپرهیزم
مگیر خرده به من! راه عقل و عشق جداست
مخواه شک و یقین را به هم بیامیزم
چو رود هرچه بکوشم اسیر خویشتنم
چگونه میشود از چنگِ «خویش» بگریزم؟
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به احترام تو باید ز جای برخیزم
چو آفتاب به چشم کرَم نگاهم کن
که پیشِ پایِ تو چون کوه یخ فروریزم
چقدر خرد کنم زیرِ پا غرورم را
به این امید که رحمِ تو را برانگیزم؟
هزار شکر که استاد عشق یادم داد
که از مباحثه با عاقلان بپرهیزم
مگیر خرده به من! راه عقل و عشق جداست
مخواه شک و یقین را به هم بیامیزم
چو رود هرچه بکوشم اسیر خویشتنم
چگونه میشود از چنگِ «خویش» بگریزم؟
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بس که آمیخته شد با غم عشقت جانم
بوی گیسوی تو را میدهد انگشتانم
مردم از عشق میان من و تو باخبرند
بیدلیل از نظر خلق مکن پنهانم
ای گل سرخ که بر گریهی من میخندی
منم آن ابر که میگریم و میخندانم
نتوانست دل سنگ تو را نرم کند
نالهی بیاثر و گریهی بیپایانم
چشم بردار از آن ساعت و بیتاب مباش
باز هم وقت جداییست! خودم میدانم
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوی گیسوی تو را میدهد انگشتانم
مردم از عشق میان من و تو باخبرند
بیدلیل از نظر خلق مکن پنهانم
ای گل سرخ که بر گریهی من میخندی
منم آن ابر که میگریم و میخندانم
نتوانست دل سنگ تو را نرم کند
نالهی بیاثر و گریهی بیپایانم
چشم بردار از آن ساعت و بیتاب مباش
باز هم وقت جداییست! خودم میدانم
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتی به حرف خلق جهان اعتنا کنم
آخر چگونه تکیه به باد هوا کنم؟!
آموختم ز "آه" که عمر عزیز را
با شوق، صرف صحبت آیینه"ها" کنم
دنبال خاطرات در آیینهها مگرد
از من مخواه راز تو را برملا کنم
اکنون که پر کشیدهای از این قفس، بگو
دل را چگونه در قفس سینه جا کنم؟
ای جان! صبور باش و بیا پابهپای من
کاری مکن که دست تو را هم رها کنم...
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آخر چگونه تکیه به باد هوا کنم؟!
آموختم ز "آه" که عمر عزیز را
با شوق، صرف صحبت آیینه"ها" کنم
دنبال خاطرات در آیینهها مگرد
از من مخواه راز تو را برملا کنم
اکنون که پر کشیدهای از این قفس، بگو
دل را چگونه در قفس سینه جا کنم؟
ای جان! صبور باش و بیا پابهپای من
کاری مکن که دست تو را هم رها کنم...
#احسان_انصاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀