💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram

تو با آنکه سرم را سفت چسباندی به آغوشت

ولی من باز از آغوش تو سر در نیاوردم...!

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنجا که عشق با زِبری زیر می‌شود
دلبر به انتظار، نمک‌گیر می‌شود

فهمیده‌ای چرا به غذا لب نمی‌زنم؟
آدم که خون‌دل بخورد سیر می‌شود

چون جنگ‌های تن‌به‌تن چرخ‌دنده‌هاست
دستی که لای موی تو درگیر می‌شود

توهین مکن به مسئله‌ی دل سپردنم
قرآن به‌قدر فهم تو تفسیر می‌شود

از گربه‌ی فروشده در تنگنا بترس
هر گربه‌ای به‌وقت خطر شیر می‌شود!

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنجا ڪه عشق با زِبرے زیر می‌شود
دلبر به انتظار، نمڪ‌گیر می‌شود

فهمیده‌اے چرا به غذا لب نمی‌زنم؟
آدم ڪه خون‌دل بخورد سیر می‌شود

چون جنگ‌هاے تن‌به‌تن چرخ‌دنده‌هاست
دستے ڪه لاے موے تو درگیر می‌شود

توهین مڪن به مسئله‌ے دل سپردنم
قرآن به‌قدر فهم تو تفسیر می‌شود

از گربه‌ے فروشده در تنگنا بترس
هر گربه‌اے به‌وقت خطر شیر می‌شود!

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای قلب تو از سنگ ولیکن شکننده
روح تو قناریست، تنت گرگ درنده

خون­ریزتر از آن دو لب سرخ کدام است؟
در عشق، نجاست نبُوَد خون جهنده

هر موی تو یک میله و گیسوت قفس بود
تا شانه زدی رنده شد انگار پرنده

دیروز گرفتار دو تا زلف تو بودم
امروز گرفتار دو مارم، دو خزنده

رو کرده‌ام این بار فقط «آس دل» ام را
افسوس که دل نیست دگر برگ برنده!

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای قلب تو از سنگ ولیکن شکننده
روح تو قناریست، تنت گرگ درنده

خون­ریزتر از آن دو لب سرخ کدام است؟
در عشق، نجاست نبُوَد خون جهنده

هر موی تو یک میله و گیسوت قفس بود
تا شانه زدی رنده شد انگار پرنده

دیروز گرفتار دو تا زلف تو بودم
امروز گرفتار دو مارم، دو خزنده

رو کرده‌ام این بار فقط «آس دل» ام را
افسوس که دل نیست دگر برگ برنده!

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عزیز! ماده‌ی سرخورده، نر نمی‌خواهد
پسر بلوغ شدست و پدر نمی‌خواهد

به‌پای نیشکر اما نمک نمی‌ریزند
پرنده‌ی قفسی بال‌وپر نمی‌خواهد

درخت‌های قطور از تبر نمی‌ترسند
نهال را بشکن! چون تبر نمی‌خواهد

چه زخم‌های عمیقی زدی، مگر چه شده؟
بس است نیشترم، بیشتر نمی‌خواهد!

ولی تو باز زدی، زخم و بوسه را باهم
به من که خواستمت بعدِ هر «نمی‌خواهد»

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با بوسه به لب‌های تو چاقو زده بودم
انگار نمک بر تن زالو زده بودم

محدوده‌ی پیشانی تو بیشه‌ی من بود
من شیرم و در پای تو زانو زده بودم

ای‌کاش که دریازده باشم، ولی انگار
در آبیِ چشمان تو آهو زده بودم

تصویر کن آن شب که چه ها بر سرم آمد
آن شب که چنان شانه به گیسو زده بودم

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای قلب تو از سنگ ولیکن شکننده
روح تو قناریست، تنت گرگ درنده

خون­ریزتر از آن دو لب سرخ کدام است؟
در عشق، نجاست نبُوَد خون جهنده

هر موی تو یک میله و گیسوت قفس بود
تا شانه زدی رنده شد انگار پرنده

دیروز گرفتار دو تا زلف تو بودم
امروز گرفتار دو مارم، دو خزنده

رو کرده‌ام این بار فقط «آس دل»ام را
افسوس که دل نیست دگر برگ برنده!

#حسین_شیردل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀