💖کافه شعر💖
2.67K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.05K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
سراغ از ما نمی‌گیری در این تنهایی مطلق
خوشم با خاطراتت هرکجا هستی عزیز من

شب قدر است و تنهایی امان از قلب من برده
خدا تنها خبر دارد چه کردی با دلِ این زن

زنی که حال و احساسش در این دفتر نمی‌گنجد
زنی که خم شده در زیر بار نحسی بهمن

بیا و یک قدم این سوتر از دلتنگی ام بنشین
بیا و کاخ تنهاییِ احساس مرا بشکن

قدم بگذار بر روی حریر آرزوهایم
بیا و ریشه ی تنهایی قلب مرا برکن

#میترا_فرجی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
در پای قول قصه ماندم تا بیایی
یک شهر را از خویش راندم تا بیایی

با شاپرکها و کبوترهای خانه
آوازها با بغض خواندم تا بیایی

فکر شب و تاریکی جاده نباشی
مهتاب را اینجا کشاندم تا بیایی

آن شاخه ی خوشرنگ گل را که تو دادی
در خاک گلدانی نشاندم تا بیایی

هر جا نسیم عطر تو را میبرد من هم
خود را به آنجا می رساندم تا بیایی

زن هستم اما مثل مرد اینجا نشستم
در پای عهد بسته ماندم ، تا بیایی ...

#میترا_فرجی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
در پای قول قصه ماندم تا بیایی
یک شهر را از خویش راندم تا بیایی

با شاپرکها و کبوترهای خانه
آوازها با بغض خواندم تا بیایی

فکر شب و تاریکی جاده نباشی
مهتاب را اینجا کشاندم تا بیایی

آن شاخه ی خوشرنگ گل را که تو دادی
در خاک گلدانی نشاندم تا بیایی

هر جا نسیم عطر تو را میبرد من هم
خود را به آنجا می رساندم تا بیایی

زن هستم اما مثل مرد اینجا نشستم
در پای عهد بسته ماندم ، تا بیایی ...

#میترا_فرجی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سراغ از ما نمی‌گیری در این تنهایی مطلق
خوشم با خاطراتت هرکجا هستی عزیز من

شب قدر است و تنهایی امان از قلب من برده
خدا تنها خبر دارد چه کردی با دلِ این زن

زنی که حال و احساسش در این دفتر نمی‌گنجد
زنی که خم شده در زیر بار نحسی بهمن

بیا و یک قدم این سوتر از دلتنگی ام بنشین
بیا و کاخ تنهاییِ احساس مرا بشکن

قدم بگذار بر روی حریر آرزوهایم
بیا و ریشه ی تنهایی قلب مرا برکن

#میترا_فرجی
#کافه_شعر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای کاش کسی از تو برایم خبری داشت
یک گوشه ی این شهر به سمت تو دری داشت

تنها دلِ من نه که همه عالم و آدم
هر کس که دلی داشت به سمتت نظری داشت

بیچاره دل خون شده ی خسته ی من بود
دنبال سرت حال بد و چشم تری داشت

هر چند برایت غزل از معجزه گفتند
اما قلمم حرف دل تازه تری داشت

با طعنه برایم شبی از عشق نوشتی
هرگز نچشیدی که مسیر خطری داشت

سر سلسله ی هر چه گل و نور و ستاره
ای کاش دلت از دل من هم خبری داشت

وقتی که به خنده به همه سرمه چشاندی
در کنج قفس مرغ دلم بال و پری داشت

حرف و غزل و شعر و دوبیتی و ترانه
هر نکته نوشتی به دل من اثری داشت

#میترا_فرجی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
در پای قول قصه ماندم تا بیایی
یک شهر را از خویش راندم تا بیایی

با شاپرکها و کبوترهای خانه
آوازها با بغض خواندم تا بیایی

فکر شب و تاریکی جاده نباشی
مهتاب را اینجا کشاندم تا بیایی

آن شاخه ی خوشرنگ گل را که تو دادی
در خاک گلدانی نشاندم تا بیایی

هر جا نسیم عطر تو را میبرد من هم
خود را به آنجا می رساندم تا بیایی

زن هستم اما مثل مرد اینجا نشستم
در پای عهد بسته ماندم ، تا بیایی ...


#میترا_فرجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از اینکه همیشه شعر من غم دارد
یعنی که تو را تو را تو را کم دارد

اوج غم من جمعه نبوده ست ببین
سرتاسر هفته بی تو ماتم دارد

#میترا_فرجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زندگی این روزها ناسازگاری می کند
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند

بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند

حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری می‌کند؟!

هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند

من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند

آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا

#میترا_فرجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زندگی این روزها ناسازگاری می کند
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند

بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند

حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری می‌کند؟!

هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند

من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند

آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا

#میترا_فرجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زندگی این روزها ناسازگاری می کند
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند

بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند

حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری می‌کند؟!

هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند

من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند

آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا

#میترا_فرجی
‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀