نیمه جان بودم سحرگاهان چو شمعے سوخته
  دیدگان بے فروغم را به باران دوخته


      باد از مشرق سلامت را به جانم چون وزید
    روشن از مهرت شدم پا تا به سر افروخته


آفتاب از ڪاسه ے چشمان من لبریز شد
    خانه ے خورشید شد این آسمانِ سوخته


     #اڪــرمـ_نورانے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

سلام بر حضرت عشق

بام احساسم پر از ماه و ڪبوترمیشود
روے گنبدها دلم بارانے و تر میشود

نُه فلک  نُه پله  از دوش تو بالا میرود
لیله ے معراج اعجاز مڪرر  میشود

نهصدونه قرن از برج عروجت می‌رود
قِدمتِ عشق ازحلول تو مقدر می‌شود

ڪاظمین و نبض گنبدهاے باران خورده اش
نور در قاب  دو آیینه مصور میشود

سوره ے اخلاصے و الحمدلله الصمد
ڪهڪشان در دست تو تسبیح داور می‌شود

مے زند نبض زمین از شاهرگهاے تنت
خاک ازسیب نفس هایت معطر مے شود

اے غریب بیست و پنج آیینه مهجورے چه غم
مرقد تو سینه ے موسے بن جعفر می‌شود

شوڪران مے نوشد از زهر فراقت روزگار
طشت لبریز از جگرهاے تناورمے شو د

می‌چڪد خون و ستاره از گلوے ڪهڪشان
آسمان دارد لبالب دب اڪبر می‌شود

سایبانے از ڪبوترهاے زخمے برسرت
روے گنبدها پر از قرآن پرپر می‌شود

بال من ڪوتاه بود و آسمان تو بلند
درهواے عشق تو قلبم ڪبوتر می‌شود


#اڪــرمـ_نورانے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀