من و چشمت که مست است و پراز بیماری تازه
چه باید کرد با تو ای همه ناچاری تازه
اگرچه پرسش تکراری ام پاسخ نمی خواهد
ولی بد نیست گاهی بشنوم یک آری تازه
دوباره رفته در خوابی زمستانی ، در ختی که
به سر می برد با کابوس یک بیداری تازه
به قصد غارت و خون ریختن یورش نیاورده
به دنبال نگاه توست این تاتاری تازه
برایت بیت های باشکوهی را بنا کردم
که در من بود یک دنیا تب معماری تازه
#نادر_جابری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه باید کرد با تو ای همه ناچاری تازه
اگرچه پرسش تکراری ام پاسخ نمی خواهد
ولی بد نیست گاهی بشنوم یک آری تازه
دوباره رفته در خوابی زمستانی ، در ختی که
به سر می برد با کابوس یک بیداری تازه
به قصد غارت و خون ریختن یورش نیاورده
به دنبال نگاه توست این تاتاری تازه
برایت بیت های باشکوهی را بنا کردم
که در من بود یک دنیا تب معماری تازه
#نادر_جابری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می خواستی برای تن خود تن مرا
از بر کنی ترانه ی دل دادن مرا
لب های تیز قیچی ات انکار کرده بود
آن حرف های پاره ی پیراهن مرا
گلدان خالی بغلت ، گوشه ی اتاق
تنهایی تو می طلبد سوسن مرا
نیلوفرانه قاب گرفتند ماهیان
در برکه های چشم تو رقصیدن مرا
تقصیر کوچکی ست که تو مرتکب شدی
اما گرفته است غزل گردن مرا
#نادر_جابری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از بر کنی ترانه ی دل دادن مرا
لب های تیز قیچی ات انکار کرده بود
آن حرف های پاره ی پیراهن مرا
گلدان خالی بغلت ، گوشه ی اتاق
تنهایی تو می طلبد سوسن مرا
نیلوفرانه قاب گرفتند ماهیان
در برکه های چشم تو رقصیدن مرا
تقصیر کوچکی ست که تو مرتکب شدی
اما گرفته است غزل گردن مرا
#نادر_جابری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می خواستی برای تن خود تن مرا
از بر کنی ترانه ی دل دادن مرا
لب های تیز قیچی ات انکار کرده بود
آن حرف های پاره ی پیراهن مرا
گلدان خالی بغلت ، گوشه ی اتاق
تنهایی تو می طلبد سوسن مرا
نیلوفرانه قاب گرفتند ماهیان
در برکه های چشم تو رقصیدن مرا
تقصیر کوچکی ست که تو مرتکب شدی
اما گرفته است غزل گردن مرا
#نادر_جابری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از بر کنی ترانه ی دل دادن مرا
لب های تیز قیچی ات انکار کرده بود
آن حرف های پاره ی پیراهن مرا
گلدان خالی بغلت ، گوشه ی اتاق
تنهایی تو می طلبد سوسن مرا
نیلوفرانه قاب گرفتند ماهیان
در برکه های چشم تو رقصیدن مرا
تقصیر کوچکی ست که تو مرتکب شدی
اما گرفته است غزل گردن مرا
#نادر_جابری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀