دیدی ای عشق ، کسی نیست خریدار دلم؟
خودمم در خود من ، تکیه به دیوار دلم؟
منم آن عاشق شیدا که دراین شهر جنون
نبود هیچ کسی محرم اسرار دلم
من و این آینه و عکس رخ ماه نگار
بی گُمان می کُشَدَم حسرت اقرار دلم
گریه شد کار دوچشمم زفراقش همه شب
گوهر اشک شده گرمی بازار دلم
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جان
دشمن جان شدی و مایه ی آزار دلم
به جز از دفتر شعر و غزلم ،،حتی تو
داده ای دست به هم در شب غمبار دلم
می گدازم زغم بی کسی و می نالم
شده ام مرثیه خوان شب خونبار دلم
دیگر از دست غزل هم بخدا خسته شدم
را ه تدبیر دگرنیست، جز اشعار دلم
#بانوفخری_آزادی
#متخلص_به_بهار
جوابیه 👇👇👇👇👇👇👇👇
روضه بس کن که خودم یکه خریدار دلم
از برایت شده ام تکیه و دیوار دلم
منه در شهر جنون پای که ویران شده است
یک نظر بنگر و من محرم اسرار دلم
ناصح اینگونه بگفت از رخ مه گون نگار
رشته کن هر چه که من منشع اقرار دلم
آخر این گریه مداوای تو و درد تو نیست
قدر اشک تو شده آتش بازار دلم
به خدا دشمن جانت نه منم مغلته گوست
همه سعی ام شده دل ، من نه به آزار دلم
سایه ی دفتر شعر و غزل ات سنگین است
تا زدودنده ی این حالت غمبار دلم
مگداز از غم و از غصه من اینجا شده ام
از تو خواهم نسرا از غم خونبار دلم
نازنینا به غزل های تو شاعر شده ام
زده ای ره به دل و راه به اشعار دلم
لحظه ای را به تصور بکش ای شعر بهار
یک زمانی شده ای راقبِ اخبار دلم
#استاد_رامین_راقب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خودمم در خود من ، تکیه به دیوار دلم؟
منم آن عاشق شیدا که دراین شهر جنون
نبود هیچ کسی محرم اسرار دلم
من و این آینه و عکس رخ ماه نگار
بی گُمان می کُشَدَم حسرت اقرار دلم
گریه شد کار دوچشمم زفراقش همه شب
گوهر اشک شده گرمی بازار دلم
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جان
دشمن جان شدی و مایه ی آزار دلم
به جز از دفتر شعر و غزلم ،،حتی تو
داده ای دست به هم در شب غمبار دلم
می گدازم زغم بی کسی و می نالم
شده ام مرثیه خوان شب خونبار دلم
دیگر از دست غزل هم بخدا خسته شدم
را ه تدبیر دگرنیست، جز اشعار دلم
#بانوفخری_آزادی
#متخلص_به_بهار
جوابیه 👇👇👇👇👇👇👇👇
روضه بس کن که خودم یکه خریدار دلم
از برایت شده ام تکیه و دیوار دلم
منه در شهر جنون پای که ویران شده است
یک نظر بنگر و من محرم اسرار دلم
ناصح اینگونه بگفت از رخ مه گون نگار
رشته کن هر چه که من منشع اقرار دلم
آخر این گریه مداوای تو و درد تو نیست
قدر اشک تو شده آتش بازار دلم
به خدا دشمن جانت نه منم مغلته گوست
همه سعی ام شده دل ، من نه به آزار دلم
سایه ی دفتر شعر و غزل ات سنگین است
تا زدودنده ی این حالت غمبار دلم
مگداز از غم و از غصه من اینجا شده ام
از تو خواهم نسرا از غم خونبار دلم
نازنینا به غزل های تو شاعر شده ام
زده ای ره به دل و راه به اشعار دلم
لحظه ای را به تصور بکش ای شعر بهار
یک زمانی شده ای راقبِ اخبار دلم
#استاد_رامین_راقب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀