This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پاییز جان
مجنون من!
دلت
شبیهِ عقربه های ساعت
در حالِ گردش است
مهر!آبان!
و
#آذر:
قدمهایش
نزدیک ونزدیک تر می شود
دستت را
به لیلایت بده
وخالقِ عاشقانه هایش باش
قرارمان
پای همان نیمکت همیشگی!
تو غزل غزل #باران شو
من
لب هایت را رباعی می کشم
تو ردیف تمام قافیه ها شو
من
مهربانی را
پای سیاهی چشمانت سپید می نویسم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مجنون من!
دلت
شبیهِ عقربه های ساعت
در حالِ گردش است
مهر!آبان!
و
#آذر:
قدمهایش
نزدیک ونزدیک تر می شود
دستت را
به لیلایت بده
وخالقِ عاشقانه هایش باش
قرارمان
پای همان نیمکت همیشگی!
تو غزل غزل #باران شو
من
لب هایت را رباعی می کشم
تو ردیف تمام قافیه ها شو
من
مهربانی را
پای سیاهی چشمانت سپید می نویسم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چایِ باران
در فنجانِ قهوه ای چشمم
دَم کشیده است
#پاییز_شال_نارنجی_اش_را
بسته است
کوله اش را از لای پرچین ها
برداشته و
نگاه سردش را
به زمستان دوخته است!
نگاهی ابری!
ردّپایی خیس!
و کوله بارش لبریز
از این همه برگی
که از درختان تکانده است
تا غافلگیر کند #یلدا را!
می خواهد
تنورِ دلش را با آتشی از برگها
از جنس عاشقانه
شعلهور کند
در قراری طولانیِ برگ و برف
به بلندای یک شب!
#پاییز_جان!
هرشب با یاد تو
زیر باران نگاهت
خواهم سرود
#سفرت_بخیر!
من چشـمانتـظار
چتـر نگاهت مىمانـم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در فنجانِ قهوه ای چشمم
دَم کشیده است
#پاییز_شال_نارنجی_اش_را
بسته است
کوله اش را از لای پرچین ها
برداشته و
نگاه سردش را
به زمستان دوخته است!
نگاهی ابری!
ردّپایی خیس!
و کوله بارش لبریز
از این همه برگی
که از درختان تکانده است
تا غافلگیر کند #یلدا را!
می خواهد
تنورِ دلش را با آتشی از برگها
از جنس عاشقانه
شعلهور کند
در قراری طولانیِ برگ و برف
به بلندای یک شب!
#پاییز_جان!
هرشب با یاد تو
زیر باران نگاهت
خواهم سرود
#سفرت_بخیر!
من چشـمانتـظار
چتـر نگاهت مىمانـم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀