💖کافه شعر💖
2.51K subscribers
4.36K photos
2.9K videos
12 files
1.01K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیس
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیس

تا نشد رسوای عالم کَس نشد استاد عشق
نیم رسوا عاشق، اندر فن خود استاد نیس

ای دل از حال منو بلبل چ می‌پرسی برو
ما دو تن شوریده را کاری بجز فریاد نیس

#میرزاده_عشقی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
ایزد اندر عالمت ای عشق تا بنیاد داد،      
عالمی بر باد شد، بنیادت ای بر باد، باد!

من نه آن بودم که آسان اُفتم اندر دام عشق     
آفرین بر فرطِ استادیِ آن صیّاد باد!

سنگدلْ صیّاد! آخر رحم کن، این صید تو     
تا به کی در بند باشد؟ لحظه‌ای آباد باد!

نالهٔ من چون رسد هرشب به گوش بیستون 
بانگ بَر آرَد که فرهاد و فغانش یاد باد

بیستون! فرهاد را هرگز به من نسبت مده،   
از زمین تا آسمان فرقِ من و فرهاد باد

من به مژگان میکُنم، آن کار، کاو با تیشه کرد      
صد هزاران فرقِ ریزه موی، با پولاد باد

سوختی، بر باد دادی، جان وعقل و دین و دل،   
خانه‌ام کردی خراب ای خانه‌ات آباد باد!

من که میدانم ز عشق تو نخواهم بُرد جان   
پس سخن آزاد گویم هر چه باداباد، باد!

گوهری در خانهٔ شهزادهٔ آزاده‌ایست،       
هر که دست آورْد آن یکدانه‌گوهر، شاد باد!

دائماً رسوای عام و مبتلای طعن خلق  
همچو "عشقی" هر که اندر دامِ عشق افتاد باد.

#میرزاده_عشقی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
ياران عبث نصيحت بی‌حاصلم كنيد
ديوانه‌ام من عقل ندارم ولم كنيد

ممنون اين نصايحم اما من آن‌چنان
ديوانه‌ای نيم كه شما عاقلم كنيد

مجنونم آن چنين كه مجانين ز من رمند
وای ار به مجلس عقلا داخلم كنيد

من مطلع نيم كه چه با من نموده عشق
خوب است اين قضيه سوال از دلم كنيد

يك ذره غير عشق و جنون ننگريد هيچ
در من اگر كه تجزيه آب و گلم كنيد

كم طعنه‌ام زنيد كه غرقی به بحر بهت 
مرديد اگر هدايت بر ساحلم كنيد

#میرزاده_عشقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
ياران عبث نصيحت بی‌حاصلم كنيد
ديوانه‌ام من عقل ندارم ولم كنيد

ممنون اين نصايحم اما من آن‌چنان
ديوانه‌ای نيم كه شما عاقلم كنيد

مجنونم آن چنين كه مجانين ز من رمند
وای ار به مجلس عقلا داخلم كنيد

من مطلع نيم كه چه با من نموده عشق
خوب است اين قضيه سوال از دلم كنيد

يك ذره غير عشق و جنون ننگريد هيچ
در من اگر كه تجزيه آب و گلم كنيد

كم طعنه‌ام زنيد كه غرقی به بحر بهت 
مرديد اگر هدايت بر ساحلم كنيد

#میرزاده_عشقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
من که خندم، نه بر اوضاع کنون می خندم
من بدین گنبد بی سقف و ستون می خندم

تو به فرمانده اوضاع کنون می خندی
من به فرماندهی کن فیکون می خندم

همه کس بر بشر بوقلمونی خندد
من به حزب فلک بوقلمون می خندم

خلق خندند بهر آبله رخساری و، من:
به رخ این فلک آبله گون می خندم

هر کس ایدون، به جنون من مجنون خندد
من بر آن کس که بخندد به جنون می خندم

آنچه بایست: به تاریخ گذشته خندم
کرده ام خنده، بر آینده کنون می خندم

هر که چون من ثمر علم فلاکت دیدی:
مردی از گریه، من دلشده خون می خندم

بعد از این من زنم از علم و فنون دم، حاشا!
من بهر چه بتر علم و فنون می خندم!



 #میرزاده_عشقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
هر گناهی کآدمی عمدا بعالم می‌کند
احتیاج است آنکه اسبابش فراهم می‌کند

ورنه کی عمدا گناه اولاد آدم‌میکند
یا که از بهر خطا خود را مصمم می‌کند

احتیاج است انکه زو طبع بشر رم‌ می کند
شادی یکساله را یکروزه ماتم می کند

احتیاج‌ است آنکه قدر آدمی کم میکند
در بر نامرد پشت مرد را خم‌ می‌کند


ای که شیران را کنی رو به مزاج
احتیاج ای احتیاج


#میرزاده_عشقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
مبادا ای طبیب
اندر علاج من بیندیشی،

که من حال خوشی
در سایه این ناخوشی دارم!


#میرزاده_عشقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خاكم به سر ، زغصه به سر خاك اگر كنم
خاك وطن كه رفت ، چه خاكي به سر كنم ؟

آوخ ، كلاه نيست وطن ، گر كه از سرم
برداشتند فكر كلاهي دگر كنم

مرد آن بود كه اين كلهش ، برسر است و من
نامردم ار كه بي كله ، آني به سر كنم

من آن نيم كه يكسره تدبير مملكت
تسليم هرزه گرد قضا و قدر كنــم

زير و زبر اگر نكني خاك خصم را
وي چرخ زير و روي تو زير و زبر كنم

جايي‌ست آروزي من ، ار من به آن رسم
از روي نعش لشكر دشمـن گذر كنم

هر آنچه مي‌كني بكن اي دشمن قوي
من نيز اگر قوي شدم از تو بتر كنم

من‌ آن نيم به مرگ طبيعي شوم هلاک
وین كاسه خون به بستر راحت هدر كنم

معشوق عشقي اي وطن اي عشق پاك من
اي آن كه ذكر عشق تو شام و سحر كنم

عشقت نه سرسري ست كه از سر به در شود
مهرت نه عارضي ست كه جاي دگر كنم

عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
با شير اندرون شد و با جان به در كنم

#میرزاده_عشقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیس
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیس

تا نشد رسوای عالم کَس نشد استاد عشق
نیم رسوا عاشق، اندر فن خود استاد نیس

ای دل از حال منو بلبل چه می‌پرسی برو
ما دو تن شوریده را کاری بجز فریاد نیس

#میرزاده_عشقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خـــــاك وطن كه رفت ، چه خاكي به سر كنم ؟
آوخ ، كــلاه نيست وطـــــن ، گـــــــر كه از سرم

برداشتند فــــكـــر كــــــلاهي دگــــــــر كــــــنم
مــــرد آن بود كه اين كلهش ، برسر است و من

نـــــــــــامـــردم ار كه بي كله ، آني به سر كنم
مــــن آن نيـــــــم كــــــــه يكسره تدبير مملكت

تسليــــــــم هـــــــرزه گـــــــــرد قضا و قدر كنــم
زيــــــــر و زبر اگــــــــر نكنـــــــي خــاك خصم را

وي چــــــــــرخ زيــــــــــر و روي تو زير و زبر كنم
جــــــــايي‌ست آروزي مـــن ، ار من به آن رسم

از روي نعـــــــــش لشكـــــــــر دشمـن گذر كنم
هــــــــــر آنچـــــه مي‌كني بكن اي دشمن قوي

مـــــــــن نيز اگــــــــر قــــوي شدم از تو بتر كنم
مـــــن‌ آن نيـــــم بــــه مرگ طبيعي شوم هلاک

وین كـــــــاسه خون به بستر راحت هدر كنم
معشـــــوق عشقي اي وطن اي عشق پاك من

اي آن كـــــــه ذكـــر عشق تو شام و سحر كنم
عشقت نه سرسري ست كه از سر به در شود

#میرزاده_عشقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران
بدبختی ایران و پریشانی ایران

از قبر برون آی و ببین ذلت ما را
این ذلت ایرانی و ویرانی ایران

آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت!
رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:

از وضع کنونی و ز بدبختی ملت
زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران

گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ
گویی که شدم حبسی و زندانی ایران

بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی
بیچارگی و محنت و حیرانی ایران

(عشقی) بود ار نوحه‌گر امروز عجب نیست
خون می‌چکد از دیدهٔ ایرانی ایران

#میرزاده_عشقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
💖کافه شعر💖
میرزاده عشقی سید محمدرضا کردستانی مشهور به میرزاده عشقی، شاعر، روزنامه‌نگار، نویسنده و نمایشنامه‌نویس ایرانی دوره مشروطیت و مدیر نشریه قرن بیستم بود؛ در اشعارش به مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و اعتقادی پرداخته‌ است. وی از جمله پیشگامان شعر نو می‌باشد. شعرهای…

خاکم به سر، ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاکِ وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟

آوخ، کلاه نیست وطن، گر که از سرم
برداشتند، فکرِ کلاهی دگر کنم

مرد آن بُوَد که این کُله‌اش، بر سر است و من
نامردم ار که بی‌کُله، آنی به سر کنم

من آن نیَم که یک‌سره تدبیرِ مملکت
تسلیمِ هرزه‌گردِ قضا و قدر کنم

زیر و زبر اگر نکنی خاکِ خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو زیر و زبر کنم

جایی‌ست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعشِ لشکرِ دشمن گذر کنم

هر آنچه می‌کنی بکن ای دشمنِ قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بَتَر کنم

من‌ آن نیَم به مرگِ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بسترِ راحت هدر کنم

معشوقِ عشقی ای وطن، ای عشقِ پاک من!
ای آن که ذکرِ عشق تو شام و سحر کنم

عشقت نه سَرسَری‌ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی‌ست که جای دگر کنم

عشقِ تو در وجودم و مهرِ تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم

#میرزاده_عشقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

ياران عبث نصيحت بي حاصلم كنيد
ديوانه ام من عقل ندارم ولم كنيد

ممنون اين نصايحم اما من آنچنان
ديوانه اي ني ام كه شما عاقلم كنيد

مجنونم آن چنين كه مجانين ز من رمند
واي ار به مجلس عقلا داخلم كنيد

من مطلِع ني ام كه چه با من نموده عشق
خوب است اين قضيه سوال از دلم كنيد

يك ذره غير عشق و جنون ننگريد هيچ
در من اگر كه تجزيهْ آب و گلم كنيد

كم طعنه ام زنيد كه غرقي به بحر بُهت
مرديد اگر؟ هدايت بر ساحلم كنيد

#میرزاده_عشقی       

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سحر باز آفتاب آمد ، به روز آورد دنیا را
مطلّا ساخت کهسار و تلالو داد دریا را

زرافشان کرد دامان قبای سبز صحرا را
تو هم چون آفتاب آخر، برون آ، لحظه ای یارا

که با این آفتاب ، عالم بتر از شب بوَد ما را
سزد تو آفتاب آیی و روز ما بیفروزی


#میرزاده_عشقی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀