#شب را دوست دارم
می دانی چرا؟
آغوش #شب پُر از یاس تو می شود
ماه آسمان هم به نوازش تو می آید
خیال تو می آید
با یک بغل دلتنگی
در بی نهایت شب زدگی من
عاشقی من و ماه به حریر بودنت
می شود چشمانت مآمن خستگی های
من باشد
#امشب چشم شعرم را برای
تو سرمه کشیدم
به واژه ها گفتم دلتنگیم را
به شبِ کبود بسپارند
تو کیستی که من اینچنین
بی تاب توام؟
تو از کدوم سرزمینی؟
تو حوالی کدوم آسمونی؟
تو حریر پوش کدوم قصه
هستی؟
هر چه هستی هر که هستی
آرام جان منی
#سیامک
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می دانی چرا؟
آغوش #شب پُر از یاس تو می شود
ماه آسمان هم به نوازش تو می آید
خیال تو می آید
با یک بغل دلتنگی
در بی نهایت شب زدگی من
عاشقی من و ماه به حریر بودنت
می شود چشمانت مآمن خستگی های
من باشد
#امشب چشم شعرم را برای
تو سرمه کشیدم
به واژه ها گفتم دلتنگیم را
به شبِ کبود بسپارند
تو کیستی که من اینچنین
بی تاب توام؟
تو از کدوم سرزمینی؟
تو حوالی کدوم آسمونی؟
تو حریر پوش کدوم قصه
هستی؟
هر چه هستی هر که هستی
آرام جان منی
#سیامک
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب از درد پرم حوصله اما، نه نه
از تب جادّه در، فاصله اما ، نه نه
با نگاه تو از آن زلزله ے ارگ، پُرم
از خیال تو و آن ولوله اما، نه نه
نفسم تاب تو را بر غزلم داشت ولی
ڪاغذ سوخته ے باطله اما، نه نه
خالے ام از خبر و لب به لب از خاطره هام
پرم از قاصدک و چلچله اما ، نه نه
مانده ام پاے قرارے ڪه به چشمت بستم
رفته اے از من و این، مسئله اما، نه نه
زایمان قلمم سخت و نفس گیر شده
دل خریدار غمت ، قابله اما ، نه نه
تا گرفتار تو در معجزه ے تڪرارم
من به پایان برسم ،قائله اما، نه نه
#ابراهیم_حسینے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تب جادّه در، فاصله اما ، نه نه
با نگاه تو از آن زلزله ے ارگ، پُرم
از خیال تو و آن ولوله اما، نه نه
نفسم تاب تو را بر غزلم داشت ولی
ڪاغذ سوخته ے باطله اما، نه نه
خالے ام از خبر و لب به لب از خاطره هام
پرم از قاصدک و چلچله اما ، نه نه
مانده ام پاے قرارے ڪه به چشمت بستم
رفته اے از من و این، مسئله اما، نه نه
زایمان قلمم سخت و نفس گیر شده
دل خریدار غمت ، قابله اما ، نه نه
تا گرفتار تو در معجزه ے تڪرارم
من به پایان برسم ،قائله اما، نه نه
#ابراهیم_حسینے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب از درد پرم حوصله اما، نه نه
از تب جادّه در، فاصله اما ، نه نه
با نگاه تو از آن زلزله ی ارگ، پُرم
از خیال تو و آن ولوله اما، نه نه
نفسم تاب تو را بر غزلم داشت ولی
کاغذ سوخته ی باطله اما، نه نه
خالی ام از خبر و لب به لب از خاطره هام
پرم از قاصدک و چلچله اما ، نه نه
مانده ام پای قراری که به چشمت بستم
رفته ای از من و این، مسئله اما، نه نه
زایمان قلمم سخت و نفس گیر شده
دل خریدار غمت ، قابله اما ، نه نه
تا گرفتار تو در معجزه ی تکرارم
من به پایان برسم ،قائله اما، نه نه
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تب جادّه در، فاصله اما ، نه نه
با نگاه تو از آن زلزله ی ارگ، پُرم
از خیال تو و آن ولوله اما، نه نه
نفسم تاب تو را بر غزلم داشت ولی
کاغذ سوخته ی باطله اما، نه نه
خالی ام از خبر و لب به لب از خاطره هام
پرم از قاصدک و چلچله اما ، نه نه
مانده ام پای قراری که به چشمت بستم
رفته ای از من و این، مسئله اما، نه نه
زایمان قلمم سخت و نفس گیر شده
دل خریدار غمت ، قابله اما ، نه نه
تا گرفتار تو در معجزه ی تکرارم
من به پایان برسم ،قائله اما، نه نه
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب_كنارتو_دلى_بى_تاب_مى_سازم
ديوانى از اشعار ناب ناب مى سازم
از هر نت آهنگ آرام صدايت من
شعرى براى لحظه هاى خواب مى سازم
نيلوفرم #امشب براى بودن با تو
از رود جارى دلم مرداب مى سازم
ازروشناى صورت زيباى تو #امشب
در آسمان تيره ام مهتاب مى سازم
اما اگر با من نباشى جان شيرينم
با اشك چشم خود دلى خوناب مى سازم
از ياد من هرگز نخواهى رفت باور كن
با خاطراتت با دل بى تاب، مى سازم..
#طاهره_داورى
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ديوانى از اشعار ناب ناب مى سازم
از هر نت آهنگ آرام صدايت من
شعرى براى لحظه هاى خواب مى سازم
نيلوفرم #امشب براى بودن با تو
از رود جارى دلم مرداب مى سازم
ازروشناى صورت زيباى تو #امشب
در آسمان تيره ام مهتاب مى سازم
اما اگر با من نباشى جان شيرينم
با اشك چشم خود دلى خوناب مى سازم
از ياد من هرگز نخواهى رفت باور كن
با خاطراتت با دل بى تاب، مى سازم..
#طاهره_داورى
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب_عاشقانه_هایم_را_بنوش
فردا خاطره می شوند
لابلای ای کاشها پنهان می مانَند
پیدایشان نمی کنی
پیدایت نمی کند
امشب شعرهایم رابپوش
هوای #عشق
گرمت می کند
#مریم_رضایی_حامــی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فردا خاطره می شوند
لابلای ای کاشها پنهان می مانَند
پیدایشان نمی کنی
پیدایت نمی کند
امشب شعرهایم رابپوش
هوای #عشق
گرمت می کند
#مریم_رضایی_حامــی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تـداومِ آغوشت ...
#امشب را...
به فــراتر از بــاورها برسـان ...
جایی ڪه #قلـب یڪ #مرد ...
تنها برای یڪ #زن بـتپـد ....
بـوسہ هایش ...
بـر خـطِ لبِ وفادارے بنشیند ...
و نگـاه مردانه اش ...
رسـم نامـردی را منقـرض ڪند ....
#شیوامیثاقی👌❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب را...
به فــراتر از بــاورها برسـان ...
جایی ڪه #قلـب یڪ #مرد ...
تنها برای یڪ #زن بـتپـد ....
بـوسہ هایش ...
بـر خـطِ لبِ وفادارے بنشیند ...
و نگـاه مردانه اش ...
رسـم نامـردی را منقـرض ڪند ....
#شیوامیثاقی👌❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب خیالات شبم را
با اشکچشمانم
روی کاغذِ گونه ها
مینویسم و پاک می کنم
سکوتم را
به شاخههای #برفی نارون
و غمم را
به شب غمگین می سپارم!
کاش می دیدی
در شبنشینیِ چشمانت
چه نگاه های مهربانی
در من مچاله شد!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با اشکچشمانم
روی کاغذِ گونه ها
مینویسم و پاک می کنم
سکوتم را
به شاخههای #برفی نارون
و غمم را
به شب غمگین می سپارم!
کاش می دیدی
در شبنشینیِ چشمانت
چه نگاه های مهربانی
در من مچاله شد!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می خواهم
#امشب قافیه ی شعرم را
پُر از تو کنم
بر واژه ها ان یکاد بخوانم
آن را به باد بسپارم
می خواهم
#امشب تا سحر
کوچه ی بودنت را
قدم بزنم
میخواهم
عابدِ معبد چشمانت
باشم
می خواهم
نام تو را بر تقویم
شب ثبت کنم
می خواهم
شبِ پاییزی را
ما کنم
می خواهم
خودم را به تو و تو را به شب
و شب را به خدا بسپارم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب قافیه ی شعرم را
پُر از تو کنم
بر واژه ها ان یکاد بخوانم
آن را به باد بسپارم
می خواهم
#امشب تا سحر
کوچه ی بودنت را
قدم بزنم
میخواهم
عابدِ معبد چشمانت
باشم
می خواهم
نام تو را بر تقویم
شب ثبت کنم
می خواهم
شبِ پاییزی را
ما کنم
می خواهم
خودم را به تو و تو را به شب
و شب را به خدا بسپارم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اَلا اے ڪه چشمانت قصه ے
در به درے من
اے ڪه ماجراے تو پایانے ندارد
در این #شبِ یخے
ڪاش
باران بودم مُدام بوسه
میزدم بر پنجره ے اتاقت
ڪاش
لباست بودم
تا تنِ زنانه ات همیشه
حبسِ آغوشم باشد
مے خواهم
#امشب خیالت را
سنجاق ڪنم به ماه
مے خواهم
مهمان بودنت باشم
به #شب گفتم
ڪمے بیشتر بخوابد
تا خوب تو را تماشا ڪنم
به پروانه گفتم
با بالهایش تو را نوازش
ڪند
به شمعِ تَنم گفتم
بسوزد به پاے عاشقانه هاے تو
از تو گفتم نوشتم
تو را سرودم
ڪه شاید دلتنگے از رو برود
افسوس
دلتنگے لنگرش را بر
ساحل جانم انداخته
ومن با قایق تنهایے
پارو میزنم دریاے
بودنت را
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در به درے من
اے ڪه ماجراے تو پایانے ندارد
در این #شبِ یخے
ڪاش
باران بودم مُدام بوسه
میزدم بر پنجره ے اتاقت
ڪاش
لباست بودم
تا تنِ زنانه ات همیشه
حبسِ آغوشم باشد
مے خواهم
#امشب خیالت را
سنجاق ڪنم به ماه
مے خواهم
مهمان بودنت باشم
به #شب گفتم
ڪمے بیشتر بخوابد
تا خوب تو را تماشا ڪنم
به پروانه گفتم
با بالهایش تو را نوازش
ڪند
به شمعِ تَنم گفتم
بسوزد به پاے عاشقانه هاے تو
از تو گفتم نوشتم
تو را سرودم
ڪه شاید دلتنگے از رو برود
افسوس
دلتنگے لنگرش را بر
ساحل جانم انداخته
ومن با قایق تنهایے
پارو میزنم دریاے
بودنت را
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#امشب منم و وصالِ آن سروِ بلند
مِی را ز لبش چاشنیی داده به قند ...
ای #شب، اگرت هزار کار است مرو
وی #صبح، اگرت هزار شادیست مخند ...
#شیخ_جلالالدین_آذری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مِی را ز لبش چاشنیی داده به قند ...
ای #شب، اگرت هزار کار است مرو
وی #صبح، اگرت هزار شادیست مخند ...
#شیخ_جلالالدین_آذری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درآغوشم بگیر #امشب ،
من از دنیا ، گریزانم ...
من از دنیا و آدم هاش ؛
به جز عشق و نگاهِ تو ؛
نه می خواهم ، نه می دانم !
مرا در خویش ، پنهان کن
زمین ، جایِ قشنگی نیست !
ببین ! ترسیدم از دنیا ،
ببین ! گیج و هراسانم ...
تو ای امنیتِ مطلق !
تو ای آرامِ جانِ من !
بیا از من حفاظت کن
میانِ جمعِ گرگانم ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من از دنیا ، گریزانم ...
من از دنیا و آدم هاش ؛
به جز عشق و نگاهِ تو ؛
نه می خواهم ، نه می دانم !
مرا در خویش ، پنهان کن
زمین ، جایِ قشنگی نیست !
ببین ! ترسیدم از دنیا ،
ببین ! گیج و هراسانم ...
تو ای امنیتِ مطلق !
تو ای آرامِ جانِ من !
بیا از من حفاظت کن
میانِ جمعِ گرگانم ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوری امّا نزدیک
هر #شب
این فاصله را می شکنم
خیالت را بغل می کنم
من تو را نفس می کشم
دست های مردانه ام را به سیاهی
موهایت می سپارم
شانه هایم تمامی تو را می خواهد
احساسم را بدرقه نگاهت می کنم
دوست داشتنت را بوسه باران
چترِ خیالت می کنم
#امشب سر به سجده آمدنت می گذارم
ذکر خواستنت را با تسبیح احساسم
می شمارم
دلم را نذر چشمانت می کنم
اگر بیایی
دلم را اسماعیل قدم هایت میکنم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند❤👉
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر #شب
این فاصله را می شکنم
خیالت را بغل می کنم
من تو را نفس می کشم
دست های مردانه ام را به سیاهی
موهایت می سپارم
شانه هایم تمامی تو را می خواهد
احساسم را بدرقه نگاهت می کنم
دوست داشتنت را بوسه باران
چترِ خیالت می کنم
#امشب سر به سجده آمدنت می گذارم
ذکر خواستنت را با تسبیح احساسم
می شمارم
دلم را نذر چشمانت می کنم
اگر بیایی
دلم را اسماعیل قدم هایت میکنم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند❤👉
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#نفس،
#لیلیِ این قصٌه #امشب
بجای واژه
با دیدگانش سخن می گوید!
می خواهد
چون #دانه_های_برف
بر چتر آشنای چشمهایت
ببارد
بخوان او را
با مُشتی از گندم مهر!
چون پرنده ای
در گنبدچشمانت
می نشیند
و از سقاخانهٔ چشمانت
اشکِ بیقرار عشق می نوشد!
زیر سایبان پلکهای تو
می شود شعر گفت
پرواز کرد در رویاها
می شود زندگی کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#لیلیِ این قصٌه #امشب
بجای واژه
با دیدگانش سخن می گوید!
می خواهد
چون #دانه_های_برف
بر چتر آشنای چشمهایت
ببارد
بخوان او را
با مُشتی از گندم مهر!
چون پرنده ای
در گنبدچشمانت
می نشیند
و از سقاخانهٔ چشمانت
اشکِ بیقرار عشق می نوشد!
زیر سایبان پلکهای تو
می شود شعر گفت
پرواز کرد در رویاها
می شود زندگی کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اجازهات را از آسمان گَرفته ام
عـوضِ
ستارهی
نداشته ام
#امشب دیوانه ی انحصاری ات باشم
ماه جان
ابر که سهـل است اصلاً پشت خدا
قایـم شـو
جفتتان را خواهم بوسیـد ...
#عرفان_پاکزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عـوضِ
ستارهی
نداشته ام
#امشب دیوانه ی انحصاری ات باشم
ماه جان
ابر که سهـل است اصلاً پشت خدا
قایـم شـو
جفتتان را خواهم بوسیـد ...
#عرفان_پاکزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فرو ریختن مردی است
در امتداد جاده ای مه گرفته
بارانم آرزوست
قامتم خمیده
روحم مالا مال شقایق های بارون زده
باغِ چشمانم پُر از غنچه های نشکفته
شبنم چشمانم یخ می زند
روی گونه های مردِ من
زوال نفس هایم
در پسِ پیچک دیوار شب
تابوت احساسم
روی دوش واژه ها
هبوط من و شعر و غزل های خون فشان
روی بام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منکه #امشب
در دل تاریکی بی انتها
بر سکوتم
باد مبهم می وزد
گفتم ای جان
اینکه در من می سراید
نغمه کیست ؟
پاسخ آمد #نفسم:
#نفسی تازه کن و
به خدا چشم بدوز
غم فردا نخوری
که فقط یک رویاست!
دست مهر را بفشار
تا که با هم
به لبِ مرزِ محبت برسید
غصه را پاک کنید!
#زندگی یعنی من
زندگی یعنی تو
یعنی
از روی زمین پَر بکشی
تا که پرواز کنی
تا سراپردهٔ عشق
و بگویی
آری
زندگی یعنی #عشق !
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دل تاریکی بی انتها
بر سکوتم
باد مبهم می وزد
گفتم ای جان
اینکه در من می سراید
نغمه کیست ؟
پاسخ آمد #نفسم:
#نفسی تازه کن و
به خدا چشم بدوز
غم فردا نخوری
که فقط یک رویاست!
دست مهر را بفشار
تا که با هم
به لبِ مرزِ محبت برسید
غصه را پاک کنید!
#زندگی یعنی من
زندگی یعنی تو
یعنی
از روی زمین پَر بکشی
تا که پرواز کنی
تا سراپردهٔ عشق
و بگویی
آری
زندگی یعنی #عشق !
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀