گلزارِ طربْ وادیِ خاموشان شد
خونابۀ دلْ بادۀ مَی نوشان شد
شهری که در آن عشق عروسی می کرد
امروز ولایتِ سیه پوشان شد
#سیاوش_کسرایی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خونابۀ دلْ بادۀ مَی نوشان شد
شهری که در آن عشق عروسی می کرد
امروز ولایتِ سیه پوشان شد
#سیاوش_کسرایی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا دوست داریَم
تا دوست دارمَت
تا اشکِ ما به گونهی هم می چکد ز مِهر
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار
کی مرگ میتواند
نامِ مرا بروبد از یاد روزگار؟
بسیار گل که از کفِ من برده است باد
اما منِ غمین
گلهای یادِ کس را پرپر نمیکنم
من مرگِ هیچ عزیزی را
باور نمیکنم
#سیاوش_کسرایی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا دوست دارمَت
تا اشکِ ما به گونهی هم می چکد ز مِهر
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار
کی مرگ میتواند
نامِ مرا بروبد از یاد روزگار؟
بسیار گل که از کفِ من برده است باد
اما منِ غمین
گلهای یادِ کس را پرپر نمیکنم
من مرگِ هیچ عزیزی را
باور نمیکنم
#سیاوش_کسرایی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آن را که همه نام و نشانِ تو به لب بود
چون شد که نپرسی نه نشانی و نه نامی؟!
شُکرانهی پرواز، سزد مرغِ رها را
کو یاد کند جفتِ درافتاده به دامی
افسوس که جز یک نفس از عمر نمانده است
این شمعِ فرو کاسته را نیست دوامی
در آتش بیشعلهی هجران چه شررهاست
جان سوخته داند که نگنجد به کلامی
#سیاوش_کسرایی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چون شد که نپرسی نه نشانی و نه نامی؟!
شُکرانهی پرواز، سزد مرغِ رها را
کو یاد کند جفتِ درافتاده به دامی
افسوس که جز یک نفس از عمر نمانده است
این شمعِ فرو کاسته را نیست دوامی
در آتش بیشعلهی هجران چه شررهاست
جان سوخته داند که نگنجد به کلامی
#سیاوش_کسرایی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
این ذره ذره گرمی خاموشوارِ ما
یک روز بیگمان
سر میزند ز جایی و خورشید میشود.
تا دوست داریام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونهی هم
میچکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار؟
#سیاوش_کسرایی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
این ذره ذره گرمی خاموشوارِ ما
یک روز بیگمان
سر میزند ز جایی و خورشید میشود.
تا دوست داریام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونهی هم
میچکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار؟
#سیاوش_کسرایی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آری آری زندگی زیباست.
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست.
گر بیفروزیش،
رقص شعلهاش در هر کران پیداست.
ورنه خاموش است
و خاموشی گناه ماست.
#سیاوش_کسرایی
به احترام نیاکان و اصالتِ آریایی ات ؛
امشب بوته ای بردار و آتشی روشن کن ؛
به جادویِ جذبِ آتش باور داشته باش ،
بگو زردی و بلا و درد را از تو بگیرد و سرخی
و شادی و امید به روزگارت ببخشد !
ای آتشِ جاوید و دیرینه ؛
زردیِ من از تو
سرخیِ تو از من !🔥
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست.
گر بیفروزیش،
رقص شعلهاش در هر کران پیداست.
ورنه خاموش است
و خاموشی گناه ماست.
#سیاوش_کسرایی
به احترام نیاکان و اصالتِ آریایی ات ؛
امشب بوته ای بردار و آتشی روشن کن ؛
به جادویِ جذبِ آتش باور داشته باش ،
بگو زردی و بلا و درد را از تو بگیرد و سرخی
و شادی و امید به روزگارت ببخشد !
ای آتشِ جاوید و دیرینه ؛
زردیِ من از تو
سرخیِ تو از من !🔥
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چه یادها
چه حرف های نا تمام
دل پر آرزو
چو شاخ پر شکوفه باردار می شود
نگار من
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما
بهار می شود
#سیاوش_کسرایی 🌹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه حرف های نا تمام
دل پر آرزو
چو شاخ پر شکوفه باردار می شود
نگار من
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما
بهار می شود
#سیاوش_کسرایی 🌹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن را که همه نام و نشانِ تو به لب بود
چون شد که نپرسی نه نشانی و نه نامی؟!
شُکرانهی پرواز ، سزد مرغِ رها را
کو یاد کند جفتِ درافتاده به دامی
افسوس که جز یک نفس از عمر نمانده است
این شمعِ فرو کاسته را نیست دوامی
در آتشِ بیشعلهی هجران چه شررهاست
جان سوخته داند که نگنجد به کلامی
#سیاوش_کسرایی
چون شد که نپرسی نه نشانی و نه نامی؟!
شُکرانهی پرواز ، سزد مرغِ رها را
کو یاد کند جفتِ درافتاده به دامی
افسوس که جز یک نفس از عمر نمانده است
این شمعِ فرو کاسته را نیست دوامی
در آتشِ بیشعلهی هجران چه شررهاست
جان سوخته داند که نگنجد به کلامی
#سیاوش_کسرایی
آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشکدهای دیرینه پابرجاست
گر بیافروزیش
رقص شعلهاش در هرکران پیداست
ورنه، خاموش است
و خاموشی گناه ماست
زندگی را شعله باید برفروزنده
شعلهها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو، ای انسان!
جنگل، ای روییده آزاده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش
سربلند و سبزباش ای جنگل انسان
زندگانی شعله میخواهد
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی آتشکدهای دیرینه پابرجاست
گر بیافروزیش
رقص شعلهاش در هرکران پیداست
ورنه، خاموش است
و خاموشی گناه ماست
زندگی را شعله باید برفروزنده
شعلهها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو، ای انسان!
جنگل، ای روییده آزاده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش
سربلند و سبزباش ای جنگل انسان
زندگانی شعله میخواهد
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
همی گویم که خوابی بود و بگذشت
بیابان را سرابی بود و بگذشت
به این پندار میبندم دو دیده
که شاید بینم آن خواب پریده
ولی افسوس دیگر صحنه خالی است
از آن بر پرده نقشی هم به جا نیست
منم تنها و این بیداری سرد
دل غمگین و چشم آسمانگرد
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همی گویم که خوابی بود و بگذشت
بیابان را سرابی بود و بگذشت
به این پندار میبندم دو دیده
که شاید بینم آن خواب پریده
ولی افسوس دیگر صحنه خالی است
از آن بر پرده نقشی هم به جا نیست
منم تنها و این بیداری سرد
دل غمگین و چشم آسمانگرد
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چرا به باغ شاخه ای گلی به سر نمی زند
چه شد که در بهار ما پرنده پر نمی زند
چه وحشت است راه را که کس بر ان نمی رود
چرا کسی چراغ جان به رهگذر نمی زند
نشاط عشق رفت و در بر این سرای بسته شد
کنون به غیر غم کسی دگر به در نمی زند
شب ستاره کش همی نشسته روی سینه ام
به لب رسیده جان ولی دم سحر نمی زند
شکوفه امیدم و غمم سیاه می کند
مرا خزان نمی برد مرا تبر نمی زند
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه شد که در بهار ما پرنده پر نمی زند
چه وحشت است راه را که کس بر ان نمی رود
چرا کسی چراغ جان به رهگذر نمی زند
نشاط عشق رفت و در بر این سرای بسته شد
کنون به غیر غم کسی دگر به در نمی زند
شب ستاره کش همی نشسته روی سینه ام
به لب رسیده جان ولی دم سحر نمی زند
شکوفه امیدم و غمم سیاه می کند
مرا خزان نمی برد مرا تبر نمی زند
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آخر چگونه این همه رویای نو نهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
میپژمرد به جان من و خاک میشود؟
آخر چگونه این همه عشاق بیشمار
آواره از دیار
یک روز بیصدا
در کوره راهها همه خاموش میشوند؟
باور کنم که دخترکان سفیدبخت
بی وصل و نامراد
بالای بامها و کنار دریچهها
چشم انتظار یار سیهپوش میشوند؟
باور نمیکنم که عشق نهان میشود به گور
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
میپژمرد به جان من و خاک میشود؟
آخر چگونه این همه عشاق بیشمار
آواره از دیار
یک روز بیصدا
در کوره راهها همه خاموش میشوند؟
باور کنم که دخترکان سفیدبخت
بی وصل و نامراد
بالای بامها و کنار دریچهها
چشم انتظار یار سیهپوش میشوند؟
باور نمیکنم که عشق نهان میشود به گور
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آفتابا!
مدد کن که امروز
باز بالندهتر قد برآرم
یاریم ده که رنگینتر از پیش
تن به لبخند گرمت سپارم
چشم من
شب همه شب نخفته است
آفتابا!
قدح واژگون کن
گونه رنگ شب شستهام را
ساقی پاک دل، پر ز خون کن...
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مدد کن که امروز
باز بالندهتر قد برآرم
یاریم ده که رنگینتر از پیش
تن به لبخند گرمت سپارم
چشم من
شب همه شب نخفته است
آفتابا!
قدح واژگون کن
گونه رنگ شب شستهام را
ساقی پاک دل، پر ز خون کن...
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"شبنم"
در نشیب پُرشتاب برگها
شبنمی هستم سراپایم نگاه
اشک شب بودم شدم لبخند صبح
بر لب گل میشوم تصویر آه
لرزش جان مرا اندک مبین
پیکرم گهوارهی خورشیدهاست
سینهی تنگم پر از توفان و موج
چشم من لبریز از امیدهاست
در دلم فریاد تندرهای خشم
در سرم اندیشهی دریا شدن
از بلورینْ جامه بیرون آمدن
پَر شدن، آواشدن، صحرا شدن
سایهی هستی به سیمایم چنان
نقشهای دلکش رنگینکمان
خنده، خالی از بدیهای زمین
سینه، سرشار از نگاه آسمان
من دمی از روزگارم، بیدرنگ
کَنده از دیروز و در فردا نهان
گرچه مرگم کام بگشوده است باز
شبنمم خندان به راه خود روان
#سیاوش_کسرایی
«از دفترِ خون سیاوش»
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در نشیب پُرشتاب برگها
شبنمی هستم سراپایم نگاه
اشک شب بودم شدم لبخند صبح
بر لب گل میشوم تصویر آه
لرزش جان مرا اندک مبین
پیکرم گهوارهی خورشیدهاست
سینهی تنگم پر از توفان و موج
چشم من لبریز از امیدهاست
در دلم فریاد تندرهای خشم
در سرم اندیشهی دریا شدن
از بلورینْ جامه بیرون آمدن
پَر شدن، آواشدن، صحرا شدن
سایهی هستی به سیمایم چنان
نقشهای دلکش رنگینکمان
خنده، خالی از بدیهای زمین
سینه، سرشار از نگاه آسمان
من دمی از روزگارم، بیدرنگ
کَنده از دیروز و در فردا نهان
گرچه مرگم کام بگشوده است باز
شبنمم خندان به راه خود روان
#سیاوش_کسرایی
«از دفترِ خون سیاوش»
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برآ، ای آفتاب
ای توشه امید
برآ، ای خوشهٔ خورشید!
تو جوشان چشمهای
من تشنهای بی تاب.
برآ، سر ریز کن،
تا جان شود سیراب.
چو پا در کام مرگی تند خو دارم
چو در دل جنگ با اهریمنی
پرخاشجو دارم
به موج روشنایی
شست و شو خواهم
ز گلبرگ تو
ای زرینه گل
من رنگ و بو خواهم.
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای توشه امید
برآ، ای خوشهٔ خورشید!
تو جوشان چشمهای
من تشنهای بی تاب.
برآ، سر ریز کن،
تا جان شود سیراب.
چو پا در کام مرگی تند خو دارم
چو در دل جنگ با اهریمنی
پرخاشجو دارم
به موج روشنایی
شست و شو خواهم
ز گلبرگ تو
ای زرینه گل
من رنگ و بو خواهم.
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در من چه وعدههاست،
در من چه هِجرهاست،
در من، چه دستها به دعا مانده
روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه این همه عشاقِ بیشمار
آواره از دیار،
یک روز بیصدا
در کوره راهها خاموش میشوند؟
این ذره ذره گرمیِ خاموشوار ما
یک روز بیگمان،
سر میزند ز جایی و خورشید میشود
تا دوست داریام!
تا دوست دارمت!
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در من چه هِجرهاست،
در من، چه دستها به دعا مانده
روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه این همه عشاقِ بیشمار
آواره از دیار،
یک روز بیصدا
در کوره راهها خاموش میشوند؟
این ذره ذره گرمیِ خاموشوار ما
یک روز بیگمان،
سر میزند ز جایی و خورشید میشود
تا دوست داریام!
تا دوست دارمت!
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برگریزان همه خوبیهاست
میبُریم از هم، پیوند قدیم
میگریزیم از هم
سبک و سوخته، برگی شدهایم
در کف باد هوا چرخنده
از کران تا به کران
سبزی و سرکشی سروی نیست
وز گل یخ حتی
اثری در بغل سنگی نیست
این همه بی برگی؟
این همه عریانی؟
چه کسی باور داشت؟
دل غافل اینک
تویی و یک بغل اندیشه که نشخوار کنی
در تماشاگه پاییز که میریزد برگ
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میبُریم از هم، پیوند قدیم
میگریزیم از هم
سبک و سوخته، برگی شدهایم
در کف باد هوا چرخنده
از کران تا به کران
سبزی و سرکشی سروی نیست
وز گل یخ حتی
اثری در بغل سنگی نیست
این همه بی برگی؟
این همه عریانی؟
چه کسی باور داشت؟
دل غافل اینک
تویی و یک بغل اندیشه که نشخوار کنی
در تماشاگه پاییز که میریزد برگ
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمدن، رفتن، دویدن
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن
از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن
دل به رویاهای گرم شعله بستن
آری.. آری.. زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن
از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن
دل به رویاهای گرم شعله بستن
آری.. آری.. زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهار
بهار میشــود
یکی دو روز دیگر از پگاه
چو چشم باز میکنی
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار میشود
زمین شکاف میخورد
به دشت سبزه میزند
هر آنچه مانده بود زیر برف
جوان و شسته رُفته آشکار میشود
دهان درهها،
پر از سرود چشمهسار میشود
نسیم هرزهپو، ز روی لالههای کوه
کنار لانههای کبک
فراز خارهای هفترنگ
نفسزنان و خسته میرسد
غریق موجِ کشتزار میشود
در آسمان، گروه گلههای ابر
ز هر کنار میرسد
به هر کرانه میدود
به روی جلگهها غبار میشود
در این بهار... آه!
چه یادها
چه حرفهای ناتمام
دلِ پر آرزو
چو شاخ پرشکوفه باردار میشود
نگار من!
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار میشود.
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهار میشــود
یکی دو روز دیگر از پگاه
چو چشم باز میکنی
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار میشود
زمین شکاف میخورد
به دشت سبزه میزند
هر آنچه مانده بود زیر برف
جوان و شسته رُفته آشکار میشود
دهان درهها،
پر از سرود چشمهسار میشود
نسیم هرزهپو، ز روی لالههای کوه
کنار لانههای کبک
فراز خارهای هفترنگ
نفسزنان و خسته میرسد
غریق موجِ کشتزار میشود
در آسمان، گروه گلههای ابر
ز هر کنار میرسد
به هر کرانه میدود
به روی جلگهها غبار میشود
در این بهار... آه!
چه یادها
چه حرفهای ناتمام
دلِ پر آرزو
چو شاخ پرشکوفه باردار میشود
نگار من!
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار میشود.
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمدن، رفتن، دویدن
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن
از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن
دل به رویاهای گرم شعله بستن
آری.. آری.. زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن
از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن
دل به رویاهای گرم شعله بستن
آری.. آری.. زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀