💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
باید بدوی به هر کجا شد بروی
باید بپری از پی هدهد بروی

اینگونه برو بیای بیخود کافیست
آنگونه به خود بیا که از خود بروی

#محمد_مهدی_سیار

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
آری هوا خوش است و غزل خیز در بهار
باریده است خنده ی یکریز در بهـــــار

از باد نوبهار _ حدیث است _ تن مپوش
باید درید جـــامه ی پرهیز در بهار

اما خدا نیاورد آن روز را که آه...
گیرد دلی بهانه ی پاییز در بهار

بی دید و بازدید تو تبریک عید چیست؟
چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار

با دیدنم پر از عرق شرم می شوند
گل های شادکام دل انگیز در بهار

می بینم ای شکوفه که خون می شود دلت
از شاخـــــه ی انار میاویز در بهار...

#محمد_مهدی_سیار

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
با دیدنم پر از عرق شرم می شوند
گل های شادکام دل انگیز در بهار

می بینم ای شکوفه که خون می شود دلت
از شاخـــــه ی انار میاویز در بهار...

#محمد_مهدی_سیار

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
خيره ست چشــم خانه به چشمـــــانِ مات من
خــــاليست بی صــدا و سكـــــوتت حياتِ من

دل می کَنم به خاطر تــــو از دیـــار خویش
ای خاطرت عزیزتــــــر از خاطــــرات من

آیــــات سجده دار خـــــدا چشم های توست
ای سوره ی مغازله ، ای سور و سات من!

حق السکــــــوت می طلبند از لبــــان تــــو
چشمــــــان لاابالی و لب های لات مـــــــن

شــــاعر شدن بهانه ی تلمیح کهنه ای است
تا حـــافـــظِ تــــو باشم ،  شاخــه نبات من!

شکـــــر خدا که دفتر مــــن بی غــزل نماند
شد عشـــــق نیز منکــــری از منکرات من

#محمد_مهدی_سیار

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
خيره ست چشــم خانه به چشمـــــانِ مات من
خــــاليست بی صــدا و سكـــــوتت حياتِ من

دل می کَنم به خاطر تــــو از دیـــار خویش
ای خاطرت عزیزتــــــر از خاطــــرات من

آیــــات سجده دار خـــــدا چشم های توست
ای سوره ی مغازله ، ای سور و سات من!

حق السکــــــوت می طلبند از لبــــان تــــو
چشمــــــان لاابالی و لب های لات مـــــــن

شــــاعر شدن بهانه ی تلمیح کهنه ای است
تا حـــافـــظِ تــــو باشم ،  شاخــه نبات من!

شکـــــر خدا که دفتر مــــن بی غــزل نماند
شد عشـــــق نیز منکــــری از منکرات من

#محمد_مهدی_سیار

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
چه بگویم؟نگفته هم پیداست
غم این دل مگر یکی دو تاست؟

به همم ریخته ست گیسویی
به همم ریخته ست مدت هاست

هم به هم ریخته ست هم موزون
اختیارات شاعری خداست

در کش و قوس بوسه و پرهیز
کارمان کار ساحل و دریاست

نیست مستور آن که بدمست است
چشم تو این میانه استثناست!

خاطرت جمع،من پریشانم
من حواسم هنوز پرت هواست

از پریشانی اش پشیمان نیست
دل شیدای ما از آن دل هاست!

هر کجا می روی دلم با توست
هر کجا می روم غمت آن جاست

عشق سوغات باغ های بهشت
عشق میراث آدم و حواست

#محمد_مهدی_سیار


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشمش اگرچه مثل غزل های ناب بود
چون شعر اعتراض لبش پر عتاب بود

معجون جنگ و صلح و سکوت و غرور و غم
بانوی نسل سومی انقلاب بود!

مغرور بود، کار به امثال من نداشت
محجوب بود - گرچه کمی بد حجاب بود!-

با چشم می شنید، صدایم سکوت بود
با چشم حرف می زد، حاضر جواب بود

کابوس من ندیدن او بود و دیدنش
آنقدر خوب بود که انگار خواب بود

#محمد_مهدی_سیار


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشمش اگرچه مثل غزل های ناب بود
چون شعر اعتراض لبش پر عتاب بود

معجون جنگ و صلح و سکوت و غرور و غم
بانوی نسل سومی انقلاب بود!

مغرور بود، کار به امثال من نداشت
محجوب بود - گرچه کمی بد حجاب بود!-

با چشم می شنید، صدایم سکوت بود
با چشم حرف می زد، حاضر جواب بود

کابوس من ندیدن او بود و دیدنش
آنقدر خوب بود که انگار خواب بود

#محمد_مهدی_سیار


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آری هوا خوش است و غزل خیز در بهار
باریده است خنده ی یکریز در بهـــــار

از باد نوبهار _ حدیث است _ تن مپوش
باید درید جـــامه ی پرهیز در بهار

اما خدا نیاورد آن روز را که آه...
گیرد دلی بهانه ی پاییز در بهار

بی دید و بازدید تو تبریک عید چیست؟
چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار

با دیدنم پر از عرق شرم می شوند
گل های شادکام دل انگیز در بهار

می بینم ای شکوفه که خون می شود دلت
از شاخـــــه ی انار میاویز در بهار...

#محمد_مهدی_سیار

@Kafee_sheerr

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشمش اگرچه مثل غزل های ناب بود
چون شعر اعتراض لبش پر عتاب بود

معجون جنگ و صلح و سکوت و غرور و غم
بانوی نسل سومی انقلاب بود!

مغرور بود، کار به امثال من نداشت
محجوب بود - گرچه کمی بد حجاب بود!-

با چشم می شنید، صدایم سکوت بود
با چشم حرف می زد، حاضر جواب بود

کابوس من ندیدن او بود و  دیدنش
آنقدر خوب بود که انگار خواب بود

#محمد_مهدی_سیار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀