💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
در سرم هر لحظه سودایی‌ست از جانانه‌ای
نیست مقدارِ سر من هیچ سوداخانه‌ای

دین من عشق است و هرکس آشنای عشق نیست
هست در راه مسلمانی ز دین بیگانه‌ای

شام هجران تو گل‌های چراغِ عاشقی‌ست
آتش افتاده ز آهِ من به هر پروانه‌ای

در دلِ ویران من هر شب شود مهرت فزون
نورِ مَه پیش افتد از هر خانه در ویرانه‌ای

از دلم تیر تو سرزد، غرق خون سوفار او
گل ز نخلی بردَمَد در باغ و نخل از دانه‌ای

باده‌ی عشرت مجو -ای دل!- که عمری بگذرد
تا در این میخانه کس را پر شود پیمانه‌ای

«مشفقی»! جان دِه به عشق و زنده‌ی‌جاوید باش
هرچه باشد غیر از این، خوابی‌ست یا افسانه‌ای...

#مشفقی_بخارایی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بر عیب ماست چشم تماشای دیگران
کورِ خودند مردم و بینای دیگران

وایِ دلم که سوخت به داغ فراق تو
وز سوختن به داغ دلم وایِ دیگران

پهلو به خاک کوی تو ماندم، دلم تپید
پی بردم از نشان کف پای دیگران

جانْ دیگر است، عمرْ دگر، ماه من تویی
مهر تو نیست همچو تمنّای دیگران

جایی که داغ سوزد و آتش فتد، منم
آنجا که لاله روید و گل، جای دیگران

خوبان جفا کنند و وفا نیز، کاشکی
مانَد جفای تو به جفاهای دیگران

خونابِ دل که می‌چکد از دیده، «مشفقی»
این خوش‌تر است یا گل رعنای دیگران...؟

#مشفقی_بخارایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بلاییّ و جای تو در دیده باشد
به عالم کسی این بلا دیده باشد؟

تو چشم منی، هر بلایی که بر من
-پسندیده باشی، پسندیده باشد

به خوبی شدی شهره مانند یوسف
که باشد که این قصّه نشنیده باشد؟

چو با روی زیبا به گلشن درآیی
پشیمان شود هرکه گل چیده باشد

نمردم ز هجر و از این غصّه مردم
که طبع تو از من نرنجیده باشد

به وصف قدَت «مشفقی» هرچه گوید
به میزان ادراک، سنجیده باشد...

#مشفقی_بخارایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀