°
پیش از تو.
پیش از آنڪه تو را بشناسم!
پیش از آنڪه صدایم بزنے و بدانم نامم چقدر زیباست...
باران میبارید.
اما جوانهاے بر درختان نمیرویید!
تابستان به سردے زمستان بود.
و جنڪَ تا دو قدمے شهر پیش آمده بود.
میدانی؟
پیش از تو حال جهانم اینڪَونه بود.
امروز سربازها روے مزرعهها ڪار میڪنند.
درختان در چند نوبت میوه میدهند،
و من در ڪَرماے آغوشت چایم را سردتر از همیشه مینوشم.
و اینڪَونه جهانِ با تو میچسبد...
#مهران_رمضانیان❣
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
پیش از تو.
پیش از آنڪه تو را بشناسم!
پیش از آنڪه صدایم بزنے و بدانم نامم چقدر زیباست...
باران میبارید.
اما جوانهاے بر درختان نمیرویید!
تابستان به سردے زمستان بود.
و جنڪَ تا دو قدمے شهر پیش آمده بود.
میدانی؟
پیش از تو حال جهانم اینڪَونه بود.
امروز سربازها روے مزرعهها ڪار میڪنند.
درختان در چند نوبت میوه میدهند،
و من در ڪَرماے آغوشت چایم را سردتر از همیشه مینوشم.
و اینڪَونه جهانِ با تو میچسبد...
#مهران_رمضانیان❣
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
Goloole Khordan
Roozbeh Bemani
وقتے بازڪَردے چند ساله خواهم بود؟
شاید هشتاد ساله باشم،
با چشمانے بیفروغ
و عصایے ڪه
شوقے در شڪافتن خیابان نمیبیند!
در پستوے خانهاے نم زده
به انتظارت نشستهام.
دیڪَر فرصتے نیست!
زود باش،
چیزے بڪَو!
ڪه مرا به سالها قبل بازڪَرداند.
چیزے شبیه به،
دوستت دارم...!
#مهران_رمضانیان️❣
#روزبهزمانی🎙
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شاید هشتاد ساله باشم،
با چشمانے بیفروغ
و عصایے ڪه
شوقے در شڪافتن خیابان نمیبیند!
در پستوے خانهاے نم زده
به انتظارت نشستهام.
دیڪَر فرصتے نیست!
زود باش،
چیزے بڪَو!
ڪه مرا به سالها قبل بازڪَرداند.
چیزے شبیه به،
دوستت دارم...!
#مهران_رمضانیان️❣
#روزبهزمانی🎙
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
Baroon
Majid Nabati
نیازم به تـــــو،
شبیه نیاز یڪ ملت است
به انقلاب.
شبیه باران،
براے تڪه زمینے خشڪیده!
و حتے خورشید
براے ڪَیاه...
نیازم به تو
از قاعدهے این حیات خارج است!
نفس ڪم آوردهام،
بڪَو
ڪجا پیدایت ڪنم...؟
#مهران_رمضانیان️❣
#مجیدنباتی🎙
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شبیه نیاز یڪ ملت است
به انقلاب.
شبیه باران،
براے تڪه زمینے خشڪیده!
و حتے خورشید
براے ڪَیاه...
نیازم به تو
از قاعدهے این حیات خارج است!
نفس ڪم آوردهام،
بڪَو
ڪجا پیدایت ڪنم...؟
#مهران_رمضانیان️❣
#مجیدنباتی🎙
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
°
چشمهایت
نور میتاباند
و صبح عشق را به پنجره میڪوبد!
طلوع در چشمهاے تـــــوست.
خورشید هیچڪاره بود...
#مهران_رمضانیان❣
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چشمهایت
نور میتاباند
و صبح عشق را به پنجره میڪوبد!
طلوع در چشمهاے تـــــوست.
خورشید هیچڪاره بود...
#مهران_رمضانیان❣
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
و امروز صبح
باز هوای چشمانت را کردم!
هوای یک بوسه،
و نگاه معصومانهی کودکانهات...
در کجای این شهر خوابیدهای؟
بوسه از کدام سو روانه کنم؟
تا عطرش به لبانت بنشیند...
امروز هم شبیه دیروز
با خیالت پنجره را باز کردم!
من بودم و خورشید،
و عابری
که شبیه تو راه میرفت...!
#مهران_رمضانیان
#و
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
باز هوای چشمانت را کردم!
هوای یک بوسه،
و نگاه معصومانهی کودکانهات...
در کجای این شهر خوابیدهای؟
بوسه از کدام سو روانه کنم؟
تا عطرش به لبانت بنشیند...
امروز هم شبیه دیروز
با خیالت پنجره را باز کردم!
من بودم و خورشید،
و عابری
که شبیه تو راه میرفت...!
#مهران_رمضانیان
#و
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر صبح،
نڪَاهت برایم چای دم میڪند!
چه فرقی دارد؟
شنبه باشد یا جمعه...
اڪَر حضور هر صبحت را برایم دم ڪنی،
روزم بخیر میشود...
#مهران_رمضانیان
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نڪَاهت برایم چای دم میڪند!
چه فرقی دارد؟
شنبه باشد یا جمعه...
اڪَر حضور هر صبحت را برایم دم ڪنی،
روزم بخیر میشود...
#مهران_رمضانیان
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دلتنگ حضور سادهات هستم.
دلتنگ صدایت،
و نگاههای معصومانهات...!
امروز هم شبیه دیروز
خیالم را گره زدهام
به آغوش زنانهات.
تو بگو؟
گرمای هوا را تاب بیاورم،
یا جای خالیت را؟
از آشوب جهان بگویم؟
از بحران آب،
یا گلهای خشکیدهی حیاط!؟
چیزی بگو
که مرا به زندگی امیدوار کند.
مثلا دوستت دارم!
سادهتر از این...؟
#مهران_رمضانیان️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلتنگ صدایت،
و نگاههای معصومانهات...!
امروز هم شبیه دیروز
خیالم را گره زدهام
به آغوش زنانهات.
تو بگو؟
گرمای هوا را تاب بیاورم،
یا جای خالیت را؟
از آشوب جهان بگویم؟
از بحران آب،
یا گلهای خشکیدهی حیاط!؟
چیزی بگو
که مرا به زندگی امیدوار کند.
مثلا دوستت دارم!
سادهتر از این...؟
#مهران_رمضانیان️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
راستی نامت چه بود!؟
خورشید؟
ماه؟
آسمان یا شڪوفه...؟
چرا نڪَاهم هر جا که میرود، باز تویی!؟
به خورشید خیره شوم؟
تا ڪَرمای تنت مرا سرخ کند...
یا شڪوفههای این حیاط را بو بڪشم؟
تا عطر تنت مرا مست کند...
چقدر در تنڪَنای نبودنت زجر بڪشم؟
چقدر در پیچ و تاب کوچهها
در ڪَوشهای از این شهر
از حال بروم؟
چقدر تاریڪم. چقدر سردم...!
ڪاش فردایش،
بوی شڪوفههای درختی مرا مست کند.
و خورشید پلکهایم را گرم...،
چشم باز ڪنم آمده باشی!
میشود؟
#مهران_رمضانیان️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خورشید؟
ماه؟
آسمان یا شڪوفه...؟
چرا نڪَاهم هر جا که میرود، باز تویی!؟
به خورشید خیره شوم؟
تا ڪَرمای تنت مرا سرخ کند...
یا شڪوفههای این حیاط را بو بڪشم؟
تا عطر تنت مرا مست کند...
چقدر در تنڪَنای نبودنت زجر بڪشم؟
چقدر در پیچ و تاب کوچهها
در ڪَوشهای از این شهر
از حال بروم؟
چقدر تاریڪم. چقدر سردم...!
ڪاش فردایش،
بوی شڪوفههای درختی مرا مست کند.
و خورشید پلکهایم را گرم...،
چشم باز ڪنم آمده باشی!
میشود؟
#مهران_رمضانیان️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همه چیز به تو بستڪَی دارد.
به خورشید خواب رفته
پشت پلڪ هایت!
و آن صبح
ڪه تو چشمانت را
به رویش باز ڪنی...!
به طرح خندههایت،
وقتی صدایم میزنی
و نامم لا به لای زیباییاش ڪَم میشود!
طراوت صبح،
ڪَرمای خورشید،
دلبری یاسها
و جهانی که همچنان میچرخد...
روز و شب میگذرند.
پرندڪَان به آوازشان ادامه میدهند،
و من همچنان
دوستت خواهم داشت...
#مهران_رمضانیان️♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به خورشید خواب رفته
پشت پلڪ هایت!
و آن صبح
ڪه تو چشمانت را
به رویش باز ڪنی...!
به طرح خندههایت،
وقتی صدایم میزنی
و نامم لا به لای زیباییاش ڪَم میشود!
طراوت صبح،
ڪَرمای خورشید،
دلبری یاسها
و جهانی که همچنان میچرخد...
روز و شب میگذرند.
پرندڪَان به آوازشان ادامه میدهند،
و من همچنان
دوستت خواهم داشت...
#مهران_رمضانیان️♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
°
راستی!
برای داشتن تو
ڪجای دنیا را میتوان ڪَشت!؟
سهم من از تو،
تنها یک صداست ڪه میشنوم
و سایهای که در آغوش میڪَیرم.
تو جهان خودت را داری و من شعرهایم را...!
تو را سیاست سر ذوق میآورد
و من را قافیه چینی!
میدانم.
زبان هم را نمیفهمیم.
اما مهم نیست،
من "دوستت" دارم!
#مهران_رمضانیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
راستی!
برای داشتن تو
ڪجای دنیا را میتوان ڪَشت!؟
سهم من از تو،
تنها یک صداست ڪه میشنوم
و سایهای که در آغوش میڪَیرم.
تو جهان خودت را داری و من شعرهایم را...!
تو را سیاست سر ذوق میآورد
و من را قافیه چینی!
میدانم.
زبان هم را نمیفهمیم.
اما مهم نیست،
من "دوستت" دارم!
#مهران_رمضانیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دوباره شب و یک قصهی تکراری،
که بدون تو
"تکرار" میکند
این بودنِ "تکرار" نشدنی را...
#مهران_رمضانیان
#شبتون_روحنواز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوباره شب و یک قصهی تکراری،
که بدون تو
"تکرار" میکند
این بودنِ "تکرار" نشدنی را...
#مهران_رمضانیان
#شبتون_روحنواز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
آغوشت خیالم را آسوده میکند.
چسبیدهام
به ساحلی آرام...!
نه صدای موج دریا مرا شاد میکند،
نه صدای مرغان این حوالی،
منتظرم تو مرا صدا بزنی...!
گرمای تنت خستگی را از تنم آب میکند.
و خوابم میبرد...
خوب میدانم،
صبح که چشمهایم باز شوند، خواهم پرسید:
کجای این جهان خوابیدهام؟
چرادر یادم
هیچ حادثهای مرا لمس نمیکند؟
کلافهام!
مرا صدا بزن...
تا خاطرم بازگردد،
تمام آن شبها
که تو را بوسیدهام...
#مهران_رمضانیان
.
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آغوشت خیالم را آسوده میکند.
چسبیدهام
به ساحلی آرام...!
نه صدای موج دریا مرا شاد میکند،
نه صدای مرغان این حوالی،
منتظرم تو مرا صدا بزنی...!
گرمای تنت خستگی را از تنم آب میکند.
و خوابم میبرد...
خوب میدانم،
صبح که چشمهایم باز شوند، خواهم پرسید:
کجای این جهان خوابیدهام؟
چرادر یادم
هیچ حادثهای مرا لمس نمیکند؟
کلافهام!
مرا صدا بزن...
تا خاطرم بازگردد،
تمام آن شبها
که تو را بوسیدهام...
#مهران_رمضانیان
.
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀