💖کافه شعر💖
2.51K subscribers
4.37K photos
2.91K videos
12 files
1.02K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شب‌ها، چه سحرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

گرچه ای عشق شکایت ز تو چندان دارم
که به عمری نتوانم همه را بشمارم

باز هم گرم از این آتش جانسوز توام
سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توام

کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق
آندلی کز تو نلرزد به چه ارزد ای عشق

#عماد_خراسانی🌹


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇ ‌‌‌‌࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
‏گیرم گناه از من و گیرم خطا ز تو



کوته به بوسه عاقبت این ماجرا کنیم


#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای کاش آن کسان که بهشت آرزو کنند
عاشق شوند و با مهِ خود گفتگو کنند

#عماد_خراسانی🌹

❀═‎‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چیست این آتش سوزنده كه در جان من است ؟
چیست این درد جگر سوز كه درمان من است ؟

از دل ای آفت جان صبر توقع داری
مگر این كافر دیوانه بفرمان من است

آنچه گفتند ز مجنون و پریشانی او
درغمت شمه ای ازحال پریشان من است

ماه را گفتم و خورشید وبخندید به ناز
كاین دو خود پرتوی از چاك گریبان من است

عالمی خوشتر از ان نیست كه من باشم و دوست
این بهشتی است كه درعالم امكان من است

آمد ورفت و دلم برد وكنون حاصل وصل
اشك گرمی است كه بنشسته بدامان من است

كاش بی روی تو یك لحظه نمی رفت زعمر
ورنه این وصل كه باز اول هجران من است

اندر این باغ بسی بلبل مست است عماد
داستانی است كه او عاشق دستان من است

#عماد خراسانی🌹

❀═‎‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
امیدِ همرهی از بخت ما نباید داشت
چنانکه از تو امید وفا نباید داشت!

اگرچه از همه بیگانه کرد بختْ مرا
امید وصل تو دیرآشنا نباید داشت

شب فراق تو گر تا به صبح حشر کشد
امیدِ رستن از این ماجرا نباید داشت

حکایتی ز دلِ زار ما نباید گفت
شکایتی ز دل‌آزار ما نباید داشت

تو را بلای دل و جان خلق ساخته‌اند
امید راحت و رحم از بلا نباید داشت

اگرچه دفتر شعر من است گنجِ مراد
امید از تو به جز مرحبا نباید داشت

ز بندگان خدا بگذریم جان «عماد»
امید لطف به غیر از خدا نباید داشت...

#عماد_خراسانی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#توئیت 🖇♥️

نگرانی و دلتنگی آخر شب خیلیامون
به روایت #عماد_خراسانی:

"ديده‌ام زلف پريشان تو در چنگ رقيب 
بی‌سبب نيست كه شب خواب پريشان بينم"

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت
حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت

آفتابی زد و ویرانه ی دل روشن کرد
لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت

خیره شد چشم دل از جلوه ی مستانه ی او
تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت

برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر
نقش بر آب مزن کار من از کار گذشت

هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست
که بلای دل ما از کم و بسیار گذشت

یاد آن صبح درخشنده که میگفت "عماد"
عاقبت مهر درخشید و شب تار گذشت...

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

کاش دائم دل ما از تو بلرزد
ای عشق

آن دلی کز تو نلرزد به چه ارزد؟
ای عشق....


#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار


فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظری ست
گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست

هر کسی قصه شوقش به زبانی گوید
چو نکو می نگرم حاصل افسانه یکی ست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر مهر به مریخ خورد ماه به ناهید



غم نیست کسی را که خدا داشته باشد


#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر دلی نیست عزیز دل من ، لایق صید

باش همواره تو صیاد و گرفتار تو من...


#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا که بی‌تو به جان آمدم ز جان دادن
به هر دقیقه که جانی نمی‌توان دادن

شد از تطاولِ شب‌های هجر، معلومم
که مرگ نیست مسلّم به صرف جان دادن

میانه‌ی من و محبوب من فراق انداخت
دگر چگونه توان دل به این جهان دادن؟

تطاولی تو نکردی به من -فلک!- که توان
به جمله دفتر ایّام، شرح آن دادن

نبود حیف چنان شاخه‌ی گلی به هوس
به دستِ صَدمتِ غارتگر خزان دادن؟

چه عیب داشت رهِ کوی بی‌نشانی را
به سیرگشته‌ی هستی، شبی نشان دادن...؟

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت
یا ناله من در دل سنگت اثری داشت

یا شام فراقت ز پی خود سحری داشت
یا نرگس مخمور تو بر من نظری داشت

ای زلف طلایی، تو کجایی، تو کجایی
کز کار فرو بسته دل عقده گشایی

جز گونه ات، ای مه، گل بی خار که دیده
جز چشمِ تو مردم کش بیمار که دیده

جز سروِ قدت، سرو به رفتار که دیده
جز لعلِ لبت، لعل شکربار که دیده

ای برده سر زلف تو آرام و قرارم
تا چند برای تو غم دل بشمارم

تا چند به جای تو بُوَد اشک کنارم
از مرغ سحر پرس که هر شب به چه کارم

ایکاش سرم بر سر زانوی تو باشد
یا پنجه من شانه گیسوی تو باشد

امشب لب من بر لب خوش گوی تو باشد
شب تا به سحر چشمِ من و رویِ تو باشد

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من اگر دل به تو دادم تو ز من دل بردی
گرگناهی است محبت تو گنه کارتری

به خدایی که تو را بردن دل داده به یاد
قسمت می دهم ای مه که ز یادم نبری

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه
هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست

سنجیده ایم ما، بجز از موی و روی یار
حاصل ز رفت و آمدِ لیل و نهار نیست

دیشب لبش چو غنچه تبسم به من نمود
اما چه سود ز آنکه به یک گل بهار نیست

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست

فرهاد یاد باد که چون داستان او
شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست

ناصح مکن حدیث که:« صبر اختیار کن»
ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست

کار تو بوسه بر مه و بار تو مشک ناب
ای زلف یار، خوش تر از این کار و بار نیست

برخیز دلبرا که در آغوش هم شویم
کان یار یار نیست که اندر کنار نیست

امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است
گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش
صیاد من! بهار که فصل شکار نیست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀