💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
922 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
پادشاها جرم ما را در گذار
ما گنه کاریم و تو آمرزگار

تو نکوکاری و ما بد کرده‌ایم
جرم بی‌پایان و بیحد کرده‌ایم

چشم دارم کز گنه پاکم کنی
پیش از آن کاندر جهان خاکم کنی


#عطار
#صبـح_بـخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چارچیز آثار بدبختی بود
جاهلی و کاهلی سختی بود

بی کسی و ناکسی هرچار باشد
بخت بد را این همه آثار شد

هر که در بند عبادت می‌شود
بی شک از اهل سعادت می‌شود


#عطار

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دامن دل از تو در خون می‌کشم
ننگری ای دوست تا چون می‌کشم

از رگ جان هر شبی در هجر تو
سوی چشم خونفشان خون می‌کشم

گرچه چون کاهی شدم از دست هجر
بار غم از کوه افزون می‌کشم

دور از روی تو هر دم بی تو من
محنت و رنج دگرگون می‌کشم

آن همه خود هیچ بود و درگذشت
درد و غم این است کاکنون می‌کشم

من که عطارم یقین می‌باشدم
کین بلا از دور گردون می‌کشم

#عطار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا تا امشبی دلشاد باشیم
شبی از غم چو سرو آزاد باشیم

بشادی آستینی بر فشانیم
چوتنگ آید اجل مرکب برانیم

دمی بر بانگ چنگ و ناله نی
سراسر کن قدح، در ده پیاپی


#عطار

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نیست ممکن در میان خاص و عام
از مقام بندگی برتر مقام

بندگی کن بیش از این دعوی مجوی
مرد حق شو، عزت از عزی مجوی

#عطار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای پرتو وجودت در عقل بی نهایت

هستی کاملت را نه ابتدا نه غایت

هستی هر دو عالم در هستی تو گمشد

ای هستی تو کامل باری زهی ولایت

ای صد هزار تشنه، لب‌خشک و جان پرآتش

افتاده پست گشته موقوف یک عنایت

غیر تو در حقیقت یک ذره می‌نبینم

ای غیر تو خیالی کرده ز تو سرایت

چندان که سالکانت ره بیش پیش بردند

ره پیش بیش دیدند بودند در بدایت

چون این ره عجایب بس بی نهایت افتاد

آخر که یابد آخر این راه را نهایت

عطار در دل و جان اسرار دارد از تو

چون مستمع نیابد پس چون کند روایت

#عطار


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زان روز که ما به زندگانی مُردیم
گویِ طلب از هزار عالم بُردیم

راهی که در او هزار هشیار بسوخت
در مستیِ خویش و بی‌خودی بسپردیم


_ای بس که _چه دشوار و چه آسان_ مُردیم
پیدا زادیم، لیک پنهان مردیم

جانی که بدو خلقِ جهان زنده شدند
دیری است که تا ما ز چنان جان، مردیم

_روزی که به دریایِ فنا در تازم
خود را به بُنِ قعر فرو اندازم

ای دوست! مرا سیر ببین اینجا در
کانجا هرگز کسی نیابد بازم


_تن، سایۀ جانِ رنج‌پروردۀ ماست
جان، گنجِ تن به هم برآوردۀ ماست

از سایۀ خویش در حجابیم همه
کز ما، ما را سایۀ ما پردۀ ماست


#عطار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای عشق تو قبلهٔ قبولم
کرده غم تو ز جان ملولم

خورشید رخت بتافت یک روز
تا کرد چو ذرهٔ عجولم

می‌تافت پیاپی و دمادم
تا خواست فکند در حلولم


#عطار
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح دم زد ساقیا هین الصبوح
خفتگان را در قدح کن قوت روح

در قدح ریز آب خضر از جام جم
باز نتوان گشت ازین در بی فتوح

توبه بشکن تا درست آیی ز کار
چند گویی توبه‌ای دارم نصوح


#عطار
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر بخواهی ریخت خونم باک نیست
من درین خون ریختن یار توام

بر دل و جانم مکن زور ای صنم
کز دل و جان عاشقِ زار توام

#عطار_نیشابوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀