💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
چـراغِ روشـنِ روزِ شـفاعـت است علی
به حق که‌ باعثِ‌ خیر و هدایت‌ است‌ علی

شـکافـت کـعبه برای تولـدش که خدا
به ما نشان بدهد نورِ غایت است علی

شدست ناجی‌ جانِ رسول‌ حق‌ در خواب
درونِ خـواب شکوهِ شهامت است علی

شکسته‌ قفلِ‌ جهالت به دستِ‌ سلسله‌اش
یـگـانه گـوهـر تاج ولایـت اسـت علی

نداده غـیرِ علـی تحـفه ای میان ِ نماز
چه خوش‌ سخاوت‌ و چه با کرامت‌ است‌ علی

گرفـت‌ دسـت‌ علـی‌ را‌ رسـول‌ حق‌ بالا
و گـفت لایقِ حـکمِ امامـت است علی

علیست عاملِ عادل علیست دادستان
مـثال بر همـگان در عدالت است علی

علی نخست‌ شهید نماز و محراب است
شهـید ِ راه خـدا در عـبادت است علی

برای معجزه عیسی به مرده ها میگفت
بگـو علـی که دوای سلامـت است علی

شـدسـت خـلقت عالم شروع با نامش
چگونه وصف‌ شود بی‌نهایت است علی

#امیر_بهنام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سـردار بــے سرے و سران‌ مبتلاے تو
سـردار هـا فـداے تـن سـر جـداے تـو
شاهاسلامِ‌من‌بـہ‌تـو از دل‌بہ‌دل‌رسید؟
از رو سیاه و نـوکـرِ بــے ادّعـاے تــو!
باز اربعین رسید و بـہ سویت نیامدم
بغضیست‌در گـلـو سـفـر کـربـلاےتــو
شمعـے برای دیدهٔ بیدار ها حـســیــن
پـروانہ وار سوختـہ ام در عــزاے تـو
قلبم‌به‌‌عشقِ‌ لطف و سخای‌تـو میـتپد
با عشق میـتپد کہ بگیـرد عـطاے تـو
دلخوش‌به‌این‌شدم‌که‌گدای‌تو ماندہ‌ام
حاجـت روا کنم که بـمانـم گداے تــو
این‌دل‌کـبوتریسـت‌ کـہ‌گاهـے پریـده‌تا
گلدستہ‌ها و گنبد و صحن‌و سراےتـو
دارد هـواے تـو کـه‌ پـرَش باز میشود
امـروز پر کـشـیده‌ دلش در هواے تـو
در شـعر میدوم که کنم دینِ خـود ادا
باید مـدد دهــد بـســرایم دعـاے تـو
دیگر غـزل بہ پـای تـو معـنا نمـیدهـد
باید قصـیـده سـر ببـرم زیـرِ پـاے تـو
باید به لـطـف تـو بـسـرایم اگـر شـود
از کـربلا و از تـنِ بـی سـر رضـاے تـو
بـا واژه ها چگـونـہ بگویـم؟ نمیـشود
از غنچـہ هـاےپرپر و از لالہ هاے تـو
از دستهاے قطـعِ علمـدار و مشک آب
از گوشـهاے کر شده وقـت نـداے تـو
از شیرخواره و دل‌ِ لیلا و طعم‌ِ خـون
یا از دل‌ِخدا که‌ شکـست‌از صداے تـو
بخشیده‌اے بہ‌ عالمیان پـاره‌هـای تـن
جانم‌فداے این‌همـہ‌شـور وسخای تـو
آقا ببین که‌ شاعرِ شعرت چگونہ شـد
عاجز بہ‌وصفِ حسّ‌ و بیانِ‌ ثـناے تـو
چشمش‌به‌شعرمانده‌‌وخون‌گریه‌میکند
با این‌کـه‌نیـست‌ دیـدهٔ‌ درد آشناے تـو
این‌شعر را سرودم‌و چنگی‌ نزد به‌ دل
کِی میشود بداهــہ بـمـیـرم بـراے تـو
صدبار اگر فداییِ‌نامـت‌شَوم‌کم‌ است
اے تار و پـودِ هـستیِ عالم فـدای تـو
هر قـدر هم فداے تو باشند عـاشقان
غیر از خدا کسـے نشود خونبهاے تـو
عالم‌ اگر براےتو شاعر شود کم است
بایـد برای تـــو بسـراید خــــدای تــو

#امیر_بهنام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
“ای پادشـه خوبان داد از غم تنهایی”
تکرار شد این‌ جمله‌: این‌ جمعه‌ نمی‌آیی؟

با غیبتتان هر روز تاریک تر از شب‌ شد
از ماهِ رُخت سویی ای کاش که بنمایی

از شـوق وصـالِ تو چشمـیم به راهِ تو
در داغِ فـراق تـو ماییـم و شکیـبایی

هر روز در امروزیم بیهوده و بی پایان
ما جملگی امروز و تو یکـ‌تنـه فردایی

این جـمعه بیا جانا تا گل‌ شکفد از گل
ای دادرس دنیا ای حـضـرت زیـبایی

سیـراب نما ما را ای ساقـیِ بی همتا
ما تشنه‌تر از صحرا تو ساقیِ دریایی

دل با غـم تنـهایی باید چـه کند یارا؟
“ای پادشـه خوبان داد از غـم تنهایی”

#امیر_بهنام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوستت دارم همیشه نیمه شب ها بیشتر
چون فریبا میشوی با چشم شهلا بیشتر

دوستت‌دارم‌به‌قدرِهرچه‌هست‌و‌هرچه‌نیست
از کـران تا بیکران ، از کـل دنـیا بیـشتر

مریمی یاسی نه! باغ گل ولی با خنده ای
میشوی از هر چه زیباییست زیبا بیشتر

گیسوانت را بی افشان لیلی ِ زیبای من
تا شود مجنون ِ تو غرق تماشا بیشتر

دوسـت دارم بار دیگر مهر مـهمانم کنی
با کـمی ناز و ادا آغـوش بگـشا بیـشتر

آتش ِ عشقم کنار ِ تو دو چندان میشود
زیرِ خاکستر همیشه هست گرما بیشتر

طعم ِ شیرین لبانت نیست در خرمای بم
غنچه کن لب را برایم فصل سرما بیشتر

بس که‌شیرینی‌تو فرهادت‌شدم امّا‌رواست
عاشـقت باشـم من از حـد زلیـخا بـیشتر

عاشقم هستی و هستم تا ابد عاشق بمان
نیست در اندیشه ام از این تقاضا بیشتر

شمع هستم تا که هستم دل بده پروانه وار
تا بـسوزانم برایت جـسم و جان را بیشتر

عـشق ِ من امروز سر شد از همه دیروز ها
هر چه میخواهم تو را امروز ، فردا بیشتر

#امیر_بهنام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تا نامِ تـو حُسن میدهد بر سخنم
در حالِ ز بخل و کـبر خالی شدنم

تا یادِ تو لحظه‌ای‌ در افکارِ من‌ است
خالی ز به‌ جز تو حاجتی‌ خواستنم

این‌ موهبت‌ از توست‌ که‌ در یادِ منی
بی لطفِ تو در مانده از احوال‌ِ تنم

دل را بـه نیازمـنـد وابـسـته نکن
چون‌ شیشه‌ به‌ سنگ‌پاره‌ای میشکنم

جـز وصـلِ تو ای نـور ندارم طلبی
با تـو چـه نیازی بـه تن و پیرهنم

بخشنـدهٔ مـهربان و پاینـده تویی
بی مهـرِ تـو ناتوان و بیـچاره منم

از روحِ تـو هستـم کـه اسـیرِ بدنم
تا یاد تـو هسـت در دلم در وطنم
 
#امیر_بهنام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای‌ که در چشمِ خلایق ز تو آیت کم نیست
ذکـرِ بی وقفـه ی ذرّات برایت کم نیست؟

ما که در شکـرِ قضا و قـدَرَت مـحجـوریم
عبـدِ خامیم برایت به رضایت کم نیست؟

گرچه شکرِ همـه ی خلق ندارد به تو سود
ذاتِ بی‌حدِ تو را شکرِ نهایـت کم نیست؟

وصفِ‌ تو هیچ‌ نشد هر چه‌ که خوبان گفتند
بهرِ توصیفِ تو هر چند روایت کم نیست

شکرِ مخلـوقِ تو در اوج برای تو کم است
تو همانی که کمی از تو عنایت کم نیست

در رسیدن به تو ای از همـه دلخواه ترین
چه‌ بخواهم که‌ رسیدن‌ به‌ هدایت‌ کم نیست
 
#امیر_بهنام 

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀