💖کافه شعر💖
2.37K subscribers
4.29K photos
2.85K videos
11 files
962 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
تو مگر باغ بهشتی که چنین مطبوعی



تو مگر فصل بهاری که چنین معتدلی


#شمس_مغربی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دوستت_دارم
و پنهان کردنِ آسمان
پشت میله‌های قفس
آسان نیست..

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه گلرنگ عقیق یمنی نیست

هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست

با مرد خدا، پنجه میفکن چو نمرود ...
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست

خشنود نشو، دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست

جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست

صد بار اگر دایه، به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست !

#شمس تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح
سوار بر قطارِ ستارگانِ
سحرگاهی از راه رسید
تو نیامدی .

گنجشک های منتظر
دورِ خانهء من نشستند
و به هر
سایه به خود لرزیدند
تو نیامدی .

شعر از دلم به دهانم،از
لب هایم به دلم پر کشید،
تو نیامدی .

#شمس_لنگرودی

#سلام_صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا و مرا ببر
دیگر، نه آفتاب گُر گرفته
زبانم را روشن می کند
نه بال‌بال شب پره ای
جانم را می شکافد
و نه شبنمی در قلبم آب می شود!

بیا
دستم را بگیر
و خرده ریز این کلمات تباه شده را
از پیشم جمع کن...

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
کاش دستت را می گرفتم
از پله تاريخ پايين می دويديم
به ابتداي زمين مي‌رسيديم
آنجا که در گِل آدمی
گل رازقی می روييد
کاش نبض‌ات را مي‌گرفتم و منتشر می کردم
تا دنيا به حال طبيعی اش برگردد


#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر مرد  شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه گلرنگ عقیق یمنی نیست

هر  سنگ و گلی گوهر  نایاب  نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

بر مرده  دلان  پند مده  خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست

با  مرد خدا،  پنجه  میفکن  چو  نمرود ...
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست

خشنود نشو، دشمن  اگر کرد  محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست

جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست

صد  بار  اگر  دایه،  به  طفل  تو  دهد  شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست !

#شمس تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می خواهم ببوسمت
اگر این شعر های شعله ورم دهانی بگذارند
می خواهم دستت را بگیرم
اگر که دست دهد این دست این قلم
دستی بگذارند
اینان به نوشتن از تو چنان معتادند
که مجسمه ها به سنگ
و سربازان
به خیالات پیروزی...


#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آیا کسی آنقدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟
ترسیده‌ای؟
از كه؟
از جهان؟ 
من جهانت.
از گرسنگی؟
من گندمت.
از بیابان؟ 
من بارانت.
از زمان؟
من كودكیت.
از سرنوشت؟
آه، من هم از "سرنوشت" می‌ترسم ...

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
به کتاب‌هایم دل نبستم
کشتی‌ها غرق می‌شوند
وقتی از کاغذند ...

من هم روزگاری
با واژه‌ها به سوی تو می‌آمدم
مرا بر ساحل یافتند
با انبوهی الفبا بر پیکر من
که می‌گریستند ...

 
#شمس_لنگرودی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبور..
مثل درختي كه در آتش مي سوزد
و توان گريختن ندارد!
حيرت زده چون گوزني
كه شاخ هاي بلند در شاخه گرفتارش کرده اند!
همه اين روزها چنینیم! "


#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من که در صورت خوبان همه او میبینم
تو مپندار که من روی نکو میبینم

نیست در دیده من هیچ مقابل همه اوست
تو قفا مینگری من همه رو میبینم

هر کجا می‌نگری دیده بدو می‌نگرد
هر چه میبینم ازو جمله بدو میبینم

تو بیک سوش نظر میکنی و من همه سو
تو ز یک سو و منش از همه سو میبینم

می باقیست که بیجام و سبو مینوشم
عکس ساقی است که در جام و سبو میبینم

گاه با جمله و گه جمله ازو می‌دانم
گاه او جمله و گه جمله در او میبینم

بوی گلزار تو از باد صبا می‌شنوم
سرو بستان ترا بر لب جو میبینم

مغربی آنکه تواش میطلبی در خلوت
من عیان برسر هر کوچه و کو میبینم

#شمس_مغربی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.


عاقلان!
         پا مگذارید
                 به میخانه‌ی عشق
داغِ صد مُهرِ جنون
               خورده به پیشانی ما



#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀