تو آن شعری که من جایی نمی خوانم ؛ که میترسم
به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم...!
#محمد_علی_بهمنی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم...!
#محمد_علی_بهمنی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
🌸🍃🌸🍃🌸
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست
گلهای نیست من و فاصلهها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافیست...
✍ #محمد_علی_بهمنی🌹
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست
گلهای نیست من و فاصلهها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافیست...
✍ #محمد_علی_بهمنی🌹
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سرودمت به همان باوری که در من بود
و شعر حنجرهام شد که خوش صدا باشم
و خواندمت که قشنگ است روز و شب از تو
بخوانم و نگران نخواندهها باشم
خدا نخواست ! چه بهتر! تو خواستی از من
که خوش قریحهترین بندهی خدا باشم
#محمد_علی_بهمنی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
و شعر حنجرهام شد که خوش صدا باشم
و خواندمت که قشنگ است روز و شب از تو
بخوانم و نگران نخواندهها باشم
خدا نخواست ! چه بهتر! تو خواستی از من
که خوش قریحهترین بندهی خدا باشم
#محمد_علی_بهمنی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
حرف بزن ! ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام ...!
#محمد_علی_بهمنی🌹
#ح
❀═༅࿇ ❤ ࿇༅═❀
دیر زمانیست که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام ...!
#محمد_علی_بهمنی🌹
#ح
❀═༅࿇ ❤ ࿇༅═❀
.
گاه
آدمی تنهاتر از آن است که سکوتش میگوید
دیشب تنهاییام
تا نوک مدادت
آمده بود
اگر مینوشتیام ...
اگر مینوشتیام ...
گاه
تنهایی تنهاتر از آن است که دیده شود !
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گاه
آدمی تنهاتر از آن است که سکوتش میگوید
دیشب تنهاییام
تا نوک مدادت
آمده بود
اگر مینوشتیام ...
اگر مینوشتیام ...
گاه
تنهایی تنهاتر از آن است که دیده شود !
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در گوشه ای از آسمان
ابری شبیه سایه ی من بود
ابری که شاید مثل من
آماده ی فریاد کردن بود
من رهسپار قله و او راهی ِ دره
تلاقیمان
پای اجاقی که هنوزش آتشی
از پیش در تن بود
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ابری شبیه سایه ی من بود
ابری که شاید مثل من
آماده ی فریاد کردن بود
من رهسپار قله و او راهی ِ دره
تلاقیمان
پای اجاقی که هنوزش آتشی
از پیش در تن بود
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گويم گله ها را
چون آينه پيش تو نشستم که ببينی
در من اثر سخت ترين زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نيست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشيديم
وقت است بنوشيم از اين پس بله ها را
بگذار ببينيم بر اين جغد نشسته
يک بار دگر پر زدن چلچله ها را
يک بار هم ای عشق من از عقل مينديش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را...
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا زودتر از واقعه گويم گله ها را
چون آينه پيش تو نشستم که ببينی
در من اثر سخت ترين زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نيست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشيديم
وقت است بنوشيم از اين پس بله ها را
بگذار ببينيم بر اين جغد نشسته
يک بار دگر پر زدن چلچله ها را
يک بار هم ای عشق من از عقل مينديش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را...
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از زندگی ، از این همه تکرار خستهام
از های و هوی کوچه و بازار خستهام
دلگیرم از ستاره و آزردهام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خستهام
دلخسته سوی خانه ، تنِ خسته میکشم
آوَخ ! کزین حصارِ دلآزار خستهام
بیزارم از خموشیِ تقویم روی میز
وز دنگ دنگِ ساعت دیوار خستهام
از او که گفت یار تو هستم ، ولی نبود
از خود که بیشکیبم و بییار ، خستهام
تنها و دلگرفته و بیزار و بیامید
از حال من مپرس که بسیار خستهام
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از های و هوی کوچه و بازار خستهام
دلگیرم از ستاره و آزردهام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خستهام
دلخسته سوی خانه ، تنِ خسته میکشم
آوَخ ! کزین حصارِ دلآزار خستهام
بیزارم از خموشیِ تقویم روی میز
وز دنگ دنگِ ساعت دیوار خستهام
از او که گفت یار تو هستم ، ولی نبود
از خود که بیشکیبم و بییار ، خستهام
تنها و دلگرفته و بیزار و بیامید
از حال من مپرس که بسیار خستهام
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این شب مهتابیام را با تو قسمت میکنم
تا سحر بیخوابیام را با تو قسمت میکنم
تا تب و تاب مرا وقت سرودن حس کنی ،
یک غزل بیتابیم را با تو قسمت میکنم
از دو نیمه ، نیمهی دلمردگی سهم خودم
نیمهی شادابیام را با تو قسمت میکنم
تو اگر یک جرعه طوفانم دهی ، من موج موج
مستیِ گردابیام را با تو قسمت میکنم
بعد عمری حاصلم این است و من امشب همین
خلوت سهرابیام را با تو قسمت میکنم
صبح فردا هم اگر پیشم بمانی امشبی
آسمان آبیام را با تو قسمت میکنم ...
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا سحر بیخوابیام را با تو قسمت میکنم
تا تب و تاب مرا وقت سرودن حس کنی ،
یک غزل بیتابیم را با تو قسمت میکنم
از دو نیمه ، نیمهی دلمردگی سهم خودم
نیمهی شادابیام را با تو قسمت میکنم
تو اگر یک جرعه طوفانم دهی ، من موج موج
مستیِ گردابیام را با تو قسمت میکنم
بعد عمری حاصلم این است و من امشب همین
خلوت سهرابیام را با تو قسمت میکنم
صبح فردا هم اگر پیشم بمانی امشبی
آسمان آبیام را با تو قسمت میکنم ...
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این #عصرهای پائیزی؛
عجـیب بـوی ِ نـفس هـای ِ تـو را می دهـد ...!
گـوئـی ... تـو اتـفاق می افـتی؛ و مـن دچـار می شـوم ...
تـمام ِ "مــن" دارد "تـــو" می شـود ...
بـاور مـی کنـی !؟
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عجـیب بـوی ِ نـفس هـای ِ تـو را می دهـد ...!
گـوئـی ... تـو اتـفاق می افـتی؛ و مـن دچـار می شـوم ...
تـمام ِ "مــن" دارد "تـــو" می شـود ...
بـاور مـی کنـی !؟
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی شکل تر از باد شدم تا نهراسی
وقتی که منِ واقعی ام را بشناسی
پیداست که در حوصله ی جسم ، نگنجد
این وسعتِ پُر دغدغه این روحِ حماسی
ها....عاشق روئیدن و تکثیر شدن ها!
در پیله یِ پیراهنیِ خود نَپَلاسی
عریان شو وُ، انکار کُن این جسم شدن را
تو جانی و جان را که نپوشند لباسی
تا مرگ رسیدیم و به سویی نرسیدیم
ما را به کجا می برد این پرت حواسی؟
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی که منِ واقعی ام را بشناسی
پیداست که در حوصله ی جسم ، نگنجد
این وسعتِ پُر دغدغه این روحِ حماسی
ها....عاشق روئیدن و تکثیر شدن ها!
در پیله یِ پیراهنیِ خود نَپَلاسی
عریان شو وُ، انکار کُن این جسم شدن را
تو جانی و جان را که نپوشند لباسی
تا مرگ رسیدیم و به سویی نرسیدیم
ما را به کجا می برد این پرت حواسی؟
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از زندگی ، از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دلخسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
آه … کزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دلخسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
آه … کزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از زنــدگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستـــــــــــاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزیــن حصـــــــــــــار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقـــویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او کــــــــه گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنـــــها و دل گــرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستـــــــــــاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزیــن حصـــــــــــــار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقـــویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او کــــــــه گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنـــــها و دل گــرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آخرین خبر/لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری
که اینسان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری
دلت میآید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟
نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من
مبادا لحـظهای حتی مرا اینگونــه پنداری
ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری
چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری
چه فرقی میکند فریاد یا پژواک جان من
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگر چـه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که اینسان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری
دلت میآید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟
نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من
مبادا لحـظهای حتی مرا اینگونــه پنداری
ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری
چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری
چه فرقی میکند فریاد یا پژواک جان من
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگر چـه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
تو تنها
می توانی
آخرین درمان من باشی
و بی شک
دیگران بیهوده
می جویند تسکینم ...
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو تنها
می توانی
آخرین درمان من باشی
و بی شک
دیگران بیهوده
می جویند تسکینم ...
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم گرفته ، بخود قول داده ام اما
برایتان ننویسم چه با دلم کردند!
دو استکان بنشین رفع خستگی خوب است
دوباره در دلم انگار چای دم کردند!
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برایتان ننویسم چه با دلم کردند!
دو استکان بنشین رفع خستگی خوب است
دوباره در دلم انگار چای دم کردند!
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀