💖کافه شعر💖
2.67K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.05K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
گرچه ناخشنودم اهل دل شکستن نیستم
آن‌که حرف دل‌ بریدن می‌زند من نیستم

دشمنی‌ها کرد با من دوست اما هم‌چنان
با خودم شاید ولی با دوست دشمن نیستم

چوب دل‌بستن به قلبی سنگدل را می‌خورم
شیشه‌ شیشه ا‌شک می‌ریزم من آهن نیستم

با دل آزرده می‌مانم به پایت هم‌چنان
گرچه از زخمِ زبان خلق ایمن نیستم

عشق را بی‌اعتمادی کشت، من با اعتماد-
گر نگیرم انتقامِ عشق را زن نیستم...

#عطیه‌سادات_حجتی
📕دل‌داری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در روزهای بی‌نفسی هم‌نفس کجاست
یک عشق یک تبسم دور از هوس کجاست

من خسته از رهایی و بی‌سرپناهی‌ام
بال و پری نمانده برایم قفس کجاست

گفتی مگو به هیچ‌کسی راز خویش را
من حاضرم بگویم آن هیچ‌کس کجاست

برگرد ای جوانی از دست رفته‌ام
ای عمر اشتیاق قدیم تو پس کجاست؟

فریاد می‌زنیم و به جایی نمی‌رسد
نشنیده ماند ناله‌ی ما دادرس کجاست

#عطیه‌سادات_حجتی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گرچه ناخشنودم اهل دل شکستن نیستم
آن‌که حرف دل‌ بریدن می‌زند من نیستم

دشمنی‌ها کرد با من دوست اما هم‌چنان
با خودم شاید ولی با دوست دشمن نیستم

چوب دل‌بستن به قلبی سنگدل را می‌خورم
شیشه‌ شیشه ا‌شک می‌ریزم من آهن نیستم

با دل آزرده می‌مانم به پایت هم‌چنان
گرچه از زخمِ زبان خلق ایمن نیستم

عشق را بی‌اعتمادی کشت، من با اعتماد-
گر نگیرم انتقامِ عشق را زن نیستم...

#عطیه‌سادات_حجتی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به دنیا آمدی تا عشق با من همنشین باشد
نشستی روبرویم تا زمین عرش برین باشد

برایت تاج و تختی از گل و لبخند آوردم
شدی فرمانروا تا سرزمینم سرزمین باشد

چه شب‌هایی که با چشم سخنگویت برای من
غزل خواندی و گفتم زندگی شاید همین باشد

همین با هم نشستن‌ها، همین از عشق گفتن‌ها
همین دنیای کوچک می‌تواند بهترین باشد

از این دوری نمی‌ترسم که می‌دانم دل عاشق
به گمراهی نمی‌افتد اگر اهل یقین باشد

یقین دارم که روزی روزگار وصل می‌آید
اگر حتی فراق بین ما دیوار چین باشد

#عطیه‌سادات_حجتی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀