💖کافه شعر💖
2.21K subscribers
4.23K photos
2.76K videos
11 files
907 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
مازار کسی، کز تو گزیرش نبود
جز بندگی تو در ضمیرش نبود

بخشای بر آن کسی، که هر شب تا روز
جز آب دو دیده دستگیرش نبود

#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مانا دمید بوی گلستان صبح گاه
کاواز داد مرغ خوش‌الحان صبحگاه

از صد نسیم گلشن فردوس خوشتر است
بادی که می‌وزد ز گلستان صبحگاه

#‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

نظری کن ، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

گفته بودی که: بیایم ، چو به جان آیی تو
من به جان آمدم ، اینک تو چرا می‌نایی؟

بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی

پیش ازین گر دگری در دل من می‌گنجید
جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی

جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید
وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی

گفتی: «از لب بدهم کام عراقی روزی»
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی

#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ملک دو جهان را به طلبکار دهند
وین سود و زیان را به خریدار دهند

بویی که صبا ز کوی جانان آورد
وقت سحر آن را به من زار دهند

#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یا رب، این بوی خوش ز گلستان آید؟
یا ز باغ ارم و روضهٔ رضوان آید

یا صبا بوی سر زلف نگاری آورد
یا خود این بوی ز خاک خوش کمجان آید

یا شمال از دم عیسی نفسی بویی یافت
کز نسیم خوش او در تن من جان آید


#عراقی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیاکه بی‌تو، به جان آمدم ز تنهایی
نمانده صبر و مرا بیش ازین، شکیبایی

بیاکه جان مرا ،بی‌تو نیست برگ حیات
بیاکه چشم مرا، بی‌تو نیست بینایی

بیاکه بی‌تو دلم ،راحتی نمی‌یابد
بیاکه بی‌تو ندارد، دو دیده بینایی

اگر جهان ،همه زیر و زبَر شود ز غمت
توراچه غم؟ که توخو کرده‌ای به تنهایی

حجاب روی توهم، روی توست درهمه حال
نهانی از همه عالَم، ز بس که پیدایی

عروس حُسن تو را هیچ درنمی‌یابد
به گاهِ جلوه، مگر دیده ی تماشایی

ز بس که بر سر کوی تو، ناله‌ها کردم
بسوخت بر منِ مسکین، دل تماشایی...

  #عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عراقی بار دیگر توبه بشکست
ز جام عشق شد شیدا و سرمست
پریشان سر زلف بتان شد
خراب چشم خوبان است پیوست
چه خوش باشد خرابی در خرابات
گرفته زلف یار و رفته از دست
ز سودای پریرویان عجب نیست
اگر دیوانه‌ای زنجیر بگسست


#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با من دلشده گر یار نسازد چه ڪنم؟
دل غمگین مرا گر ننوازد چه ڪنم؟

بر من آن است ڪه با فرقت او می‌سازم
وصلش ار با من بیچاره نسازد چه ڪنم؟

جانم از آتش غم سوخت، نگویید آخر
تا غمش یک نفسم جان نگدازد چه ڪنم؟

خود گرفتم ڪه سر اندر ره عشقش بازم
با من آن یار اگر عشق نبازد چه ڪنم؟

یاد ناورد ز من هیچ و نپرسید مرا
باز یک بارگیم پست نسازد چه ڪنم؟

چند گویند مرا: صبر ڪن از لشڪر غم؟
بر من از گوشهٔ ناگاه بتازد چه ڪنم؟

من بدان فخر ڪنم ڪز غم او ڪشته شوم
گر عراقے به چنین فخر ننازد چه ڪنم؟

#عراقی
‌‌     ‌‌    ‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جز صبا کیست کزین خسته برد پیغامی؟
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟

ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری

     #عراقی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ساقیا، بادهٔ صبوح بده
عاشقان را غذای روح بده

بادهٔ عشق ده به ما مستان
می بده «مای» ما ز ما بستان

زان صراحی، که جام رضوان است
باده‌ای ده، که جرعه‌اش جان است


#عراقی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀