ای عهد شکسته و جفا کرده
ما را به فراق مبتلا کرده
ای داده به دستِ مدعی دامان
پیراهنِ صبر من قبا کرده
بیگانه ز خویش آشنا گشته
بیگانه به خویش آشنا کرده
از غارت ملکِ دل نمیترسی؟!
ای تاخت به خانهی خدا کرده
نایافته چون تو گوهری در بحر
تا مردمِ دیدهام شنا کرده
گردیده سپید مردمِ چشمم
در اشک، ز بس که دست و پا کرده...
#غبار_همدانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما را به فراق مبتلا کرده
ای داده به دستِ مدعی دامان
پیراهنِ صبر من قبا کرده
بیگانه ز خویش آشنا گشته
بیگانه به خویش آشنا کرده
از غارت ملکِ دل نمیترسی؟!
ای تاخت به خانهی خدا کرده
نایافته چون تو گوهری در بحر
تا مردمِ دیدهام شنا کرده
گردیده سپید مردمِ چشمم
در اشک، ز بس که دست و پا کرده...
#غبار_همدانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امیدِ همرهی از بخت ما نباید داشت
چنانکه از تو امید وفا نباید داشت!
اگرچه از همه بیگانه کرد بختْ مرا
امید وصل تو دیرآشنا نباید داشت
شب فراق تو گر تا به صبح حشر کشد
امیدِ رستن از این ماجرا نباید داشت
حکایتی ز دلِ زار ما نباید گفت
شکایتی ز دلآزار ما نباید داشت
تو را بلای دل و جان خلق ساختهاند
امید راحت و رحم از بلا نباید داشت
اگرچه دفتر شعر من است گنجِ مراد
امید از تو به جز مرحبا نباید داشت
ز بندگان خدا بگذریم جان «عماد»
امید لطف به غیر از خدا نباید داشت...
#عماد_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چنانکه از تو امید وفا نباید داشت!
اگرچه از همه بیگانه کرد بختْ مرا
امید وصل تو دیرآشنا نباید داشت
شب فراق تو گر تا به صبح حشر کشد
امیدِ رستن از این ماجرا نباید داشت
حکایتی ز دلِ زار ما نباید گفت
شکایتی ز دلآزار ما نباید داشت
تو را بلای دل و جان خلق ساختهاند
امید راحت و رحم از بلا نباید داشت
اگرچه دفتر شعر من است گنجِ مراد
امید از تو به جز مرحبا نباید داشت
ز بندگان خدا بگذریم جان «عماد»
امید لطف به غیر از خدا نباید داشت...
#عماد_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شد از منِ آواره جدا همسفر من
غافل که چه آید ز فراقش به سر من
او رفت و دلِ غمزده را همرهِ خود برد
آتش زده با رفتن خود بر جگر من
میگفت جوانمردم و زآن دعویِ بیجا
خون است دلِ از همهجا بیخبر من
با اینکه نپیمود رهِ مهر و وفا را
یک لحظه محال است رَوَد از نظر من
بیپرده بر او فاش کنم راز دلم را
افتاد اگر بر سر کویش گذر من
پروینم و پروانهی آن شمعِ دلافروز
گیرم که بسوزد شررش بال و پر من...
#پروین_اسحاقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غافل که چه آید ز فراقش به سر من
او رفت و دلِ غمزده را همرهِ خود برد
آتش زده با رفتن خود بر جگر من
میگفت جوانمردم و زآن دعویِ بیجا
خون است دلِ از همهجا بیخبر من
با اینکه نپیمود رهِ مهر و وفا را
یک لحظه محال است رَوَد از نظر من
بیپرده بر او فاش کنم راز دلم را
افتاد اگر بر سر کویش گذر من
پروینم و پروانهی آن شمعِ دلافروز
گیرم که بسوزد شررش بال و پر من...
#پروین_اسحاقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگاهِ بیکلکات را دعای راهم کن
برای لحظهی آخر کمی نگاهم کن
رسید وقت وداع و دلم به لرزه فتاد
به یک نگاهِ تَرَت عاجز و تباهم کن
بگیر دستم و -جانا!- پناهِ جانم باش
بریز اشکی و یکباره بیپناهم کن
برای بدرقهام، آب و کاسه و قرآن
برای زخمِ وجودم نمک فراهم کن
من آن مسافر شبهای سرد و تاریکم
شبی تو چاره برای شب سیاهم کن
اگر که در شب غربت، ز ماه نوری نیست
بیا و چهرهی خود را همیشه ماهم کن...
#جعفر_مقیمیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برای لحظهی آخر کمی نگاهم کن
رسید وقت وداع و دلم به لرزه فتاد
به یک نگاهِ تَرَت عاجز و تباهم کن
بگیر دستم و -جانا!- پناهِ جانم باش
بریز اشکی و یکباره بیپناهم کن
برای بدرقهام، آب و کاسه و قرآن
برای زخمِ وجودم نمک فراهم کن
من آن مسافر شبهای سرد و تاریکم
شبی تو چاره برای شب سیاهم کن
اگر که در شب غربت، ز ماه نوری نیست
بیا و چهرهی خود را همیشه ماهم کن...
#جعفر_مقیمیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
براي ماهي
با سه ثانيه حافظه
تنگ و دريا يكي ست!
دست من و شما درد نكند
كه دل تَنگ آدم ها را
با يك عمر حافظه
توي تنگ مي اندازيم
و براي ماهي ها دل مي سوزانيم!
#مهديه_لطيفي
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
براي ماهي
با سه ثانيه حافظه
تنگ و دريا يكي ست!
دست من و شما درد نكند
كه دل تَنگ آدم ها را
با يك عمر حافظه
توي تنگ مي اندازيم
و براي ماهي ها دل مي سوزانيم!
#مهديه_لطيفي
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در سرم هر لحظه سوداییست از جانانهای
نیست مقدارِ سر من هیچ سوداخانهای
دین من عشق است و هرکس آشنای عشق نیست
هست در راه مسلمانی ز دین بیگانهای
شام هجران تو گلهای چراغِ عاشقیست
آتش افتاده ز آهِ من به هر پروانهای
در دلِ ویران من هر شب شود مهرت فزون
نورِ مَه پیش افتد از هر خانه در ویرانهای
از دلم تیر تو سرزد، غرق خون سوفار او
گل ز نخلی بردَمَد در باغ و نخل از دانهای
بادهی عشرت مجو -ای دل!- که عمری بگذرد
تا در این میخانه کس را پر شود پیمانهای
«مشفقی»! جان دِه به عشق و زندهیجاوید باش
هرچه باشد غیر از این، خوابیست یا افسانهای...
#مشفقی_بخارایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیست مقدارِ سر من هیچ سوداخانهای
دین من عشق است و هرکس آشنای عشق نیست
هست در راه مسلمانی ز دین بیگانهای
شام هجران تو گلهای چراغِ عاشقیست
آتش افتاده ز آهِ من به هر پروانهای
در دلِ ویران من هر شب شود مهرت فزون
نورِ مَه پیش افتد از هر خانه در ویرانهای
از دلم تیر تو سرزد، غرق خون سوفار او
گل ز نخلی بردَمَد در باغ و نخل از دانهای
بادهی عشرت مجو -ای دل!- که عمری بگذرد
تا در این میخانه کس را پر شود پیمانهای
«مشفقی»! جان دِه به عشق و زندهیجاوید باش
هرچه باشد غیر از این، خوابیست یا افسانهای...
#مشفقی_بخارایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نگه آهوانه میبخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
#شهریار
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نگه آهوانه میبخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
#شهریار
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
بیمهری اگر چه بیوفا هم
جور از تو نکو بود جفا هم
بیگانه و آشنا ندانی
بیگانه کشی و آشنا هم
پیش که برم شکایت تو
کز خلق نترسی از خدا هم
#هاتف_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
جور از تو نکو بود جفا هم
بیگانه و آشنا ندانی
بیگانه کشی و آشنا هم
پیش که برم شکایت تو
کز خلق نترسی از خدا هم
#هاتف_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست
وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را
هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی
عشق میداند نکو آداب کار خویش را
با تو اخلاصم دگر شد بسکه دیدم نقض عهد
من که در آتش نگردانم عیار خویش را
#وحشی_بافقی
@Kafee_sheerr💖💖
هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را
هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی
عشق میداند نکو آداب کار خویش را
با تو اخلاصم دگر شد بسکه دیدم نقض عهد
من که در آتش نگردانم عیار خویش را
#وحشی_بافقی
@Kafee_sheerr💖💖
ز آن نامهای که دادی و زان شکوههای تلخ
تا نیمه شب به یاد تو چشمم نخفته است
ای مایه ی امید من ای تکیه گاه دور
هرگز مرنج از آنچه به شعرم نهفته است
شاید نبوده قدرت آنم که در سکوت
احساس قلب کوچک خود را نهان کنم
بگذار تا ترانه ی من رازگو شود
بگذار آنچه را که نگفتم عیان کنم
تا بر گذشته مینگرم عشق خویش را
چون آفتاب گمشده می آورم به یاد
مینالم از دلی که به خون غرقه گشته است
این شعر غیر رنجش یارم به من چه داد
این درد را چگونه توانم نهان کنم
آندم که قلبم از تو به سختی رمیده است
این شعرها که روح تو را رنج داده است
فریاد های یک دل محنت کشیده است
گفتم قفس ولی چه بگویم که پیش از این
آگاهی از دوروئی مردم مرا نبود
دردا که این جهان فریبای نقش باز
با جلوه و جلای خود آخر مرا ربود
اکنون منم که خسته ز دام فریب و مکر
بار دگر به کنج قفس نشسته ام
بگشای در که در همه دوران عمر خویش
جز پشت میله های قفس خوش نبودهام!
#فروغ_فرخزاد
@Kafee_sheerr💖💖
تا نیمه شب به یاد تو چشمم نخفته است
ای مایه ی امید من ای تکیه گاه دور
هرگز مرنج از آنچه به شعرم نهفته است
شاید نبوده قدرت آنم که در سکوت
احساس قلب کوچک خود را نهان کنم
بگذار تا ترانه ی من رازگو شود
بگذار آنچه را که نگفتم عیان کنم
تا بر گذشته مینگرم عشق خویش را
چون آفتاب گمشده می آورم به یاد
مینالم از دلی که به خون غرقه گشته است
این شعر غیر رنجش یارم به من چه داد
این درد را چگونه توانم نهان کنم
آندم که قلبم از تو به سختی رمیده است
این شعرها که روح تو را رنج داده است
فریاد های یک دل محنت کشیده است
گفتم قفس ولی چه بگویم که پیش از این
آگاهی از دوروئی مردم مرا نبود
دردا که این جهان فریبای نقش باز
با جلوه و جلای خود آخر مرا ربود
اکنون منم که خسته ز دام فریب و مکر
بار دگر به کنج قفس نشسته ام
بگشای در که در همه دوران عمر خویش
جز پشت میله های قفس خوش نبودهام!
#فروغ_فرخزاد
@Kafee_sheerr💖💖
ما و مجنون همسفر بودیم در صحرای عشق
او به منزلگه رسید و ما هنوز آواره ایم
#علی_ محزون
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
او به منزلگه رسید و ما هنوز آواره ایم
#علی_ محزون
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
خواندم دروغ از چشم های راستگویت
وقتی که برگشتی نیاوردم به رویت
یکروز و یکشب دست کم در خانه ام ماند
آه از تو حتی با وفا تر بود بویت
در خاطراتت سخت غرقم کرد هر شب
یک یادگارِ ساده قدر تار مویت
در آن دل دیوانه آن دیوانگی ُمرد
حتی اگر یک روز برگردد به سویت...
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
وقتی که برگشتی نیاوردم به رویت
یکروز و یکشب دست کم در خانه ام ماند
آه از تو حتی با وفا تر بود بویت
در خاطراتت سخت غرقم کرد هر شب
یک یادگارِ ساده قدر تار مویت
در آن دل دیوانه آن دیوانگی ُمرد
حتی اگر یک روز برگردد به سویت...
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره ی کبود، اگر عشق نبود؟
از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟
در سینه ی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟
#قیصر_امین_پور
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره ی کبود، اگر عشق نبود؟
از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟
در سینه ی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟
#قیصر_امین_پور
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
آن یار که عهد دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامان در دست
میگفت: «دگرباره به خوابم بینی»
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست.
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
میرفت و منش گرفته دامان در دست
میگفت: «دگرباره به خوابم بینی»
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست.
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری
دلت میآید آیا از زبانی اینهمه شیرین
تو تنها حرفِ تلخی را همیشه بر زبان آری؟
نمیرنجم اگر باور نداری عشقِ نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصرِ عیّاری
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
که اینسان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری
دلت میآید آیا از زبانی اینهمه شیرین
تو تنها حرفِ تلخی را همیشه بر زبان آری؟
نمیرنجم اگر باور نداری عشقِ نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصرِ عیّاری
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم
یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم.
ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»
هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم.
ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»
هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم
یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم.
ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»
هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم.
ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»
هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀