زان روز که ما به زندگانی مُردیم
گویِ طلب از هزار عالم بُردیم
راهی که در او هزار هشیار بسوخت
در مستیِ خویش و بیخودی بسپردیم
_ای بس که _چه دشوار و چه آسان_ مُردیم
پیدا زادیم، لیک پنهان مردیم
جانی که بدو خلقِ جهان زنده شدند
دیری است که تا ما ز چنان جان، مردیم
_روزی که به دریایِ فنا در تازم
خود را به بُنِ قعر فرو اندازم
ای دوست! مرا سیر ببین اینجا در
کانجا هرگز کسی نیابد بازم
_تن، سایۀ جانِ رنجپروردۀ ماست
جان، گنجِ تن به هم برآوردۀ ماست
از سایۀ خویش در حجابیم همه
کز ما، ما را سایۀ ما پردۀ ماست
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گویِ طلب از هزار عالم بُردیم
راهی که در او هزار هشیار بسوخت
در مستیِ خویش و بیخودی بسپردیم
_ای بس که _چه دشوار و چه آسان_ مُردیم
پیدا زادیم، لیک پنهان مردیم
جانی که بدو خلقِ جهان زنده شدند
دیری است که تا ما ز چنان جان، مردیم
_روزی که به دریایِ فنا در تازم
خود را به بُنِ قعر فرو اندازم
ای دوست! مرا سیر ببین اینجا در
کانجا هرگز کسی نیابد بازم
_تن، سایۀ جانِ رنجپروردۀ ماست
جان، گنجِ تن به هم برآوردۀ ماست
از سایۀ خویش در حجابیم همه
کز ما، ما را سایۀ ما پردۀ ماست
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر بخواهی ریخت خونم باک نیست
من درین خون ریختن یار توام
بر دل و جانم مکن زور ای صنم
کز دل و جان عاشقِ زار توام
#عطار_نیشابوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من درین خون ریختن یار توام
بر دل و جانم مکن زور ای صنم
کز دل و جان عاشقِ زار توام
#عطار_نیشابوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سحرخیزا می بنشسته درده
ز پسته بوسهٔ سر بسته در ده
برآور های و هویی همچو مستان
ز نقد عمر داد وقت بستان
میی در ده که جمله سر براهیم
که مهمان جهان از دیرگاهیم
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز پسته بوسهٔ سر بسته در ده
برآور های و هویی همچو مستان
ز نقد عمر داد وقت بستان
میی در ده که جمله سر براهیم
که مهمان جهان از دیرگاهیم
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای ساقی بزم ما سبکخیز
میده که سرم ز می گران است
در جام جهان نمای ما ریز
آن باده که کیمیای جان است
ای مطرب ساده ساز بنواز
کامشب شب بزم عاشقان است
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میده که سرم ز می گران است
در جام جهان نمای ما ریز
آن باده که کیمیای جان است
ای مطرب ساده ساز بنواز
کامشب شب بزم عاشقان است
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آفتاب عاشقان روی تو بس
قبلهٔ سرگشتگان کوی تو بس
ترکتاز هر دو عالم را به حکم
یک گره از زلف هندوی تو بس
آب حیوان را برای قوت جان
یک شکر از درج لولوی تو بس
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قبلهٔ سرگشتگان کوی تو بس
ترکتاز هر دو عالم را به حکم
یک گره از زلف هندوی تو بس
آب حیوان را برای قوت جان
یک شکر از درج لولوی تو بس
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه سازم که سوی تو راهی ندارم
کجایی که جز تو پناهی ندارم
چگونه کشم بار هجرت چو کوهی
که من طاقت برگ کاهی ندارم
وصال تو یکدم به دستم نیاید
که سرمایه و دستگاهی ندارم
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کجایی که جز تو پناهی ندارم
چگونه کشم بار هجرت چو کوهی
که من طاقت برگ کاهی ندارم
وصال تو یکدم به دستم نیاید
که سرمایه و دستگاهی ندارم
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای نموده جسم و جان از کاینات
هست در تاریکیت آب حیات
ای همه اسرار جانان کرده فاش
بیش ازین در صورت حسّی مباش
آنچه هرگز آدمی نشنیده است
نه کسی دانسته و نه دیده است
#عطار
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هست در تاریکیت آب حیات
ای همه اسرار جانان کرده فاش
بیش ازین در صورت حسّی مباش
آنچه هرگز آدمی نشنیده است
نه کسی دانسته و نه دیده است
#عطار
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀