تا #شراب_عشق از #جام_ازل ڪردیم نوش

تا ابد هرگز نخواهیم آمد از مستی به هوش

#شمس_مغربی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

قوم از #شراب_مست و ز منظور بى نصيب

من #مست از او چنان ڪه نخواهم شراب را

#حضرت_سعدی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

عاشقان از خویشتن بیگانه‌اند
وز #شراب بیخودے دیوانه‌اند

فارغند از خانقاه و صومعه
روز و شب در گوشهٔ میخانه‌اند

گرچه مستند از شراب بیخودے
بی می و بی #ساقی و پیمانه‌اند


#عطار

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

قوم از #شراب مست و ز منظور بی‌نصیب

من مست از او چنان ڪه نخواهم شراب را

#حضرت_سعدی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

تا #شراب_عشق از جام ازل ڪردیم نوش

تا ابد هرگز نخواهیم آمد از #مستی بهوش

#شمس_مغربی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

ما را

ز خیال #تــو

چه پرواى

#شراب است..؟





#حـافـظ

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

#عاشقان میخانه می جویند و من #چشم تو را

نیست در #میخانه
قدرچشم تو،
تُنگ #شراب...

#رضا_حیدری_نیا

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

#محسن_نامجو
با شعر زیبای #شراب_چشمان
از #فریدون_مشیری

هوا آرام ، شب خاموش ، راه آسمان ها باز
خيالم چون كبوترهای وحشی می كند پرواز
رَود آنجا كه می بافند كولی های جادو ، گيسوی شب

#با_هم_بشنویم ❤️

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

دو چَشمَش، ارتشِ #نازیست دِلبَر
#شرابِ #نابِ #شیرازیست دِلبَر


#شکوفا کرده #طبعِ #شعرِ من را
خودش هم#شاهِ این بازیست دِلبَر


#فاطمه_علیجانی
#د

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

#محسن_ابراهیم_زاده🎤🎶🎧

#خیلی_مردی ❤️😊😊


#مردی که
از گونه های یک #زن
می تواند
#شراب بگیرد
#پیامبریست
که با هر تکه ی ابر
رحمت می شود
و بر جهان کوچک #معشوقه اش
یکریز می بارد...


#مریم_ناظمی

💞💞💞💞💞💞💞💞

🥰🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍


💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃


🌼💞🌼💞🌼💞🌼💞🌼💞🌼💞


🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

ما زیر هفت پرده می ناب می‌کشیم
خون می‌خوریم و دست و دهن آب می‌کشیم

برخلق روشن است همه راز ما چو روز
جامی چو آفتاب به مهتاب می‌کشیم

در مسجدیم و طاعت میخانه شغل ماست
جامی به طاق ابروی محراب می‌کشیم

هرکس که بود، شد به خسی شکرگوی بحر
ما انتظار گوهر نایاب می‌کشیم

بر یاد او، به نیت او، بر خیال اوست
گر زهر و گر #شراب، و گر آب می‌کشیم

#طالب_آملی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

#شراب_نور

کجاست دخترخورشیدتانگاهش را
به چشم هایِ شب آلودِ آسمان ریزد
کجاست،پیک نسیمی،که برکه ی شب را
زدیرسالیِ خواب سکون،برانگیزد

من ازسبویِ بلورینِ آسمان خیال
شرابِ نور،شرابِ ستاره می نوشم
برای کشتنِ ظلمت،برای کشتن شب
ردایی ازنفَسِ آفتاب می پوشم

مبندپلک خودای ماه،اگرچه می بینم
که روشنایِ نگاهِ تورا سحاب گرفت
قمارعشق،به لیلاجِ خواب ناز،مباز!
که چشمِ عاشق من،راهِ خود،به خواب گرفت

به موجِ خنده ی سیمابیِ تومحتاجم
که راهِ تیره ی پروازمن،برافروزد
عقاب همتم ای ماه،آتشین بال است
اگربه اوج رسد،عاشقانه می سوزد

دلی به وسعتِ صحرایِ آسمان دارم
که درضیافتِ سبزش،بهارمی خندد
امیدِ روشن من،رشته ی نگاهم را
به رشته ی نفَسٍ آفتاب ،می بندد

#استادحسن_اسدی
«#شبدیز»✍

 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀