چگونه دل کُنم از بند عشق تو آزاد
نشسته‌ای به دل هرگز نمیروی از یاد

اگر چه خانه خرابم ز داغ تنهایی
نظر به من نکن ای دوست خانه‌ات آباد

چنان عجین شده جانم به درد هجرانت
که از وصال تو دیگر نمیشوم دلشاد

به هستی‌اَم دگر امّیدی نیست، میدانی؟
کدام هستی؟ تمامش تو داده‌ای بر باد

شکایتی نکنم ترس تیغ خشم تو
کشننده‌تر شده از تیغ تیز هر جلّاد

سکوت مَرهَم این درد بی مداوا شد
کسی نمی‌شنود پس چرا کنم فریاد

#سینا_اسعدی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

دیوانه ترینم به تو بیمار شدم من
محو گل سرخ لبت ای یار شدم من

مقصود تویی جان منی جان به چه خواهم
عمریست به قربان تو دلدار شدم من

این خانه دل را همه بنیاد تویی تو
از پیش مرو چون که گرفتار شدم من

هربار نگاهی به من ای یار نمودی
غرق شعف و لذت بسیار شدم من

چون نغمه ی بلبل شنود گوش صدایت
گویا به مسیر گل و گلزار شدم من

تا پای تو ای دلبر و دلدار میان است
با لشکری اماده ی پیکار شدم من

با باد پریشان بنمودی همه زلفت
حیران و پریشان ز همین کار شدم من

در خلوت و تنهایی خود مدح تو گفتم
این گفتم و مرهم به دل زار شدم من

#سینا_اسعدی
‌
‌💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

من خوب تو بودم ز چه رو بد شده ام من؟
ای یار کدام راه تورا سد شده ام من؟

ما هر دو با یک سفره نشستیم چه شد پس؟
امروز مسلمانی و مرتد شده ام من؟

خوشبخت ترین بودم و از گردش تقدیر
درگیر غم و غصه ی ممتد شده ام من

بسیار سخن. دارم و یک حرف نگویم
با بار سکوتم ز غمت رد شده ام من

هرچند که خم شد کمرم باز غمی نیست
هرچند به چشم دگران بد شده ام من

از عشق تو بگذشتم و یارا به سلامت
حاشا تو ببینی که مردد شده ام من

#سینا_اسعدی

💖🧚‍♀🧚💖

@Kafee_sheerr💖💖

هرکه آمد غم و اندوه به ما داد و گذشت
کرد در بند مرا، گشت خود آزاد و گذشت

هرچه کردم نشد از خواسته اش برگردد
من دوان در پی او، رفت چونان باد و گذشت

یک دمی همدم یاری و دمی تنهایی
هر کسی آمد از آن ماند فقط یاد و گذشت

مهربانی به هر انکس که کنم خواهد رفت
ای امان زان که به دل غصه و غم داد و گذشت

ای امان زان که سرشتش شده بیداد و ستم
دید در غم من بیچاره و شد شاد و گذشت

#سینا_اسعدی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

هرچه نازش میکشیم او ناز بیشتر می کند
هر فریبش را دل دلداده باور می کند

اختیار عاشق از خود نیست اوهم اینچنین
وعده هایی میدهد اوقات خود سر می کند

یک نفر هم نیست ارشادت کند بی معرفت
کارهایت را کدام دلدار و دلبر می کند

قصه ام از قصه ی مجنون غمگین تر شده
آخرش هر عاشقی این قصه از بر می کند

حکمتش را من ندانستم خداوندا چرا
خواهشم از هر کسی او را ستمگر می کند

من چگونه با تو گویم راز دل رحمی بکن
اخم‌ هایت عاشقت را سخت مضطر می کند

مطمئنا روزگاری هرچه با من کرده ای
با تو ای نامهربان یک فرد دیگر می کند

#سینا_اسعدی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️

دردا که بی وفایی دیدم ز یار یارب
مارا به کار این عشق اخر چه کار یارب

او ناز کرده پیشه من ناز او خریدار
او شاد و غصه از او شد یادگار یارب

من در پی‌اَش دوان او پروانه ایست انگار
دیگر نمانده من را یک دم قرار یارب

از اشتیاق گفتن کرد یار را ستمگر
این رسم را تو بردار از روزگار یارب

هر در به روی من بست، اما خدای یوسف!
در های وصل بگشا بر سوی یار یارب

در انتظار وصلش گر عمر من سر آید
تا روز محشر هستم در انتظار یارب

#سینا_اسعدی

‌🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️

دل ببند ای دل که هرچند عمر کردی دیر نیست
دل اگر دربند عشق و عاشقی شد پیر نیست

هرچه گفتند بی مهابا راه خودرا پیش گیر
کاروان چون میرود پس فرصت تاخیر نیست

عاشق اَر در جست و جوی پادشاهی می رود
سرزمین عشق را تقدیر جز تسخیر نیست

مهربانی کن اگر دیدی که رنجت می دهند
مهربانیِ تو باور کن که بی تاثیر نیست

دوستی کن با خلائق راه حق را پیش گیر
دشمنی بر بال پروازت به جز زنجیر نیست

عاقبت ماییم بدهکار هرآنکس دل شکست
رسم دنیا اینچنین است فرصت تغییر نیست

گرچه رفتی، باز من امید دارم بر وصال
خواب دیدم من تورا حقا که بی تعبیر نیست

از فراق جانگدازت هرچه می شد گفته ام
وقت گفتن از وصال است بازآ چون دیر نیست

#سینا_اسعدی
‌
🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️

صدایم کن مرا بار دگر، بی طاقتم دیگر
مرا جانا نده بر این جدایی عادتم دیگر

ستان این جان بی مقدار، اما دوری ات هرگز
در آغوشت مرا از این جهان کن راحتم دیگر

اگرچه بارها در جست و جویت گشته ام ناکام
چنان محتاج هستم کم نگردد رغبتم دیگر

هنوز با دیدنم لبخند می آید به لبهایت؟
بگو آری که از هر درد و غم من راحتم دیگر

تورا آغوش من مهمان خواهد کرد یک روزی
و آن روز باز خواهی دید غرق لذتم دیگر

به فریادم برس ای نوشدارو تا که فرصت هست
به عشقت طاقت آوردم، نمانده طاقتم دیگر

#سینا_اسعدی
#ص

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

از بیان تلخکامی ها زبانم قاصر است
خسته ام،تنها خدا بر دردهایم ناظر است

عشق زندان است و یاد و خاطرش زندانبان
دل دگر در بند یک زندانبان قادر است

چون که هر رنجی که دیدم لطف معشوقم بُود
گرچه محنت دیده دل اما یقینا صابر است

شکوه کردم گرچه من از عشق جانسوزش ولی
باطنم شوق وصال است آنچه بینی ظاهر است

ناتوان بودم برای دلبری از یار لیک
او در امر دل شکستن مطمئنا ماهر است

#سینا_اسعدی
#ا

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

شکست قامت صبرم، از انتظار مدامش

نه خنده خواهم از آن گل، رضا دهم به سلامش

پرندگان جهان را، به چشم هدهدی بینم

به شوق پاسخی از او، به اشتیاق پیامش

#سینا_اسعدی
#ش

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

تو برفتی و توان از من حیران بردی
سَر و سامان منِ بی سر و سامان بردی

تا به خود آمدم از عشق تو لبریز شدم...
دل دیوانه به صد حیله ی پنهان بردی

به تمنای شب و روزِ من ای دوست چرا
التفاتی نشد این قصه به پایان بردی

عقل پرهیز کند زانچه که دل می‌خواهد
عقل یا دل تو بفرما زِ که فرمان بردی

صبر کردم که وصال تو ببینم، هیهات
که تو رفتی و زِ تن روح پریشان بردی

#سینا_اسعدی
‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀