بر دل یوسف غمی در کنج زندان بر نخاست
کز پریشانی فغان از پیر کنعان بر نخاست
وه که تا لب های من آلوده از افغان نکرد
تشنگی از هر طرف، جویی به حیوان بر نخاست
باغبان عشق با دعوی به رضوان گفت خیز
تا در هر باغ نگشادیم رضوان بر نخاست
عشق را نازم که شاه حسن در بزم ازل
بهر دل تعظیم کرد، از بهر ایمان بر نخاست
بی نیازی کن که گرد کوچه ی افتادگی
دام را دریوزه تا نگرفت انسان بر نخاست
تا دل تحت الثری از کشتگان عشق سوخت
لیک دردی از شهادت های انسان بر نخاست
شد به اوج غم بسی رد و بدل عرفی نهاد
کین محیط از موج سالم بود، طوفان بر نخاست
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کز پریشانی فغان از پیر کنعان بر نخاست
وه که تا لب های من آلوده از افغان نکرد
تشنگی از هر طرف، جویی به حیوان بر نخاست
باغبان عشق با دعوی به رضوان گفت خیز
تا در هر باغ نگشادیم رضوان بر نخاست
عشق را نازم که شاه حسن در بزم ازل
بهر دل تعظیم کرد، از بهر ایمان بر نخاست
بی نیازی کن که گرد کوچه ی افتادگی
دام را دریوزه تا نگرفت انسان بر نخاست
تا دل تحت الثری از کشتگان عشق سوخت
لیک دردی از شهادت های انسان بر نخاست
شد به اوج غم بسی رد و بدل عرفی نهاد
کین محیط از موج سالم بود، طوفان بر نخاست
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قدم چون رنجه فرمودی به بالینم، مرو در دم
بهغایت مشرفم بر مرگ، بنشین یک دمی دیگر
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهغایت مشرفم بر مرگ، بنشین یک دمی دیگر
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نسیم صبح چو برگ سمن فروریزد
جگر ز نالهٔ مرغ چمن فروریزد
فلک نظر به که دارد که نیش غمزهٔ او
هزاز ناوک جادوفکن فروریزد
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جگر ز نالهٔ مرغ چمن فروریزد
فلک نظر به که دارد که نیش غمزهٔ او
هزاز ناوک جادوفکن فروریزد
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر به رازفشانی لبم اجازت داشت
چهها به عابد طاعتفروش میکردم
منم به اینهمه تردامنی همان عرفی
که عیب زاهد پشمینهپوش میکردم
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چهها به عابد طاعتفروش میکردم
منم به اینهمه تردامنی همان عرفی
که عیب زاهد پشمینهپوش میکردم
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به زهر تشنه لبم، با شکر چه کار مرا
دراز باد شبم، با سحر چه کار مرا
مرا نشاط تماشا بِهْ از بهشتِ وصال
به قسمت کم و بیش ثمر چه کار مرا
مرا فریب دهد ناله و به غم گوید:
ز من ترانه شنو، با اثر چه کار مرا
من و شکستن افغان به سینه در شبِ غم
به نغمهسنجی مرغ سحر چه کار مرا
چرا ز عرفی جانباز سر نمیطلبی
فدای تیغ تو جانم، به سر چه کار مرا
#عرفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دراز باد شبم، با سحر چه کار مرا
مرا نشاط تماشا بِهْ از بهشتِ وصال
به قسمت کم و بیش ثمر چه کار مرا
مرا فریب دهد ناله و به غم گوید:
ز من ترانه شنو، با اثر چه کار مرا
من و شکستن افغان به سینه در شبِ غم
به نغمهسنجی مرغ سحر چه کار مرا
چرا ز عرفی جانباز سر نمیطلبی
فدای تیغ تو جانم، به سر چه کار مرا
#عرفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بگذر از دارالشفای عشق کز بهر علاج
هر نفس آید مسیح آن جا و بیمار آورد
مو به مویم دوست شد، ترسم که استیلای عشق
یک انالحق گوی دیگر بر سر دار آورد
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر نفس آید مسیح آن جا و بیمار آورد
مو به مویم دوست شد، ترسم که استیلای عشق
یک انالحق گوی دیگر بر سر دار آورد
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر تا به قدم عیبم و از دوستی خویش
عیبی نشناسم کزان پرده نپوشم
#عرفی
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم
ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم میگفت
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم
#حافظ
از صحبت دوستی به رنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عیبی نشناسم کزان پرده نپوشم
#عرفی
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم
ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم میگفت
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم
#حافظ
از صحبت دوستی به رنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز چشمم آبِ حسرت میتراود
ز هر مویم شکایت میتراود
چنان در دل خلد گاهِ نمازم
که کفرم از عبادت میترواد
بگو، تیغ از چه شربت آب دادی
که از هر زخم، لذّت میتراود
مَلَک همچون مگس جوشد بران زخم
کزو شهد شهادت میتراود
حذر کن زین دعای آتشآلود
کزین چشمه اجابت میتراود
#عرفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز هر مویم شکایت میتراود
چنان در دل خلد گاهِ نمازم
که کفرم از عبادت میترواد
بگو، تیغ از چه شربت آب دادی
که از هر زخم، لذّت میتراود
مَلَک همچون مگس جوشد بران زخم
کزو شهد شهادت میتراود
حذر کن زین دعای آتشآلود
کزین چشمه اجابت میتراود
#عرفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا ز غمکدهٔ سینه داغ میروید
ز بزمگاهِ محبّت چراغ میروید
بهشت کو که تماشا کند؟ که حُسن تو را
ز باغْ لاله و از لاله باغ میروید
مسیح گو گهرِ آفتاب را بفروش
که از خرابۀ ما شبچراغ میروید
هزار کعبه خراب مزار کشتهٔ دوست
کزان سلامت، ازین درد و داغ میروید
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز بزمگاهِ محبّت چراغ میروید
بهشت کو که تماشا کند؟ که حُسن تو را
ز باغْ لاله و از لاله باغ میروید
مسیح گو گهرِ آفتاب را بفروش
که از خرابۀ ما شبچراغ میروید
هزار کعبه خراب مزار کشتهٔ دوست
کزان سلامت، ازین درد و داغ میروید
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرگاه که چشم من و عرفی به هم افتاد
در هم نگرستیم و گرستیم و گذشتیم
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در هم نگرستیم و گرستیم و گذشتیم
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀