💖کافه شعر💖
2.77K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
دلم به بوی تو آغشته است

سپیده دمان
کلمات سرگردان بر می‌خیزند و
خواب آلوده دهان مرا می جویند
تا از تو سخن بگویم.

کجای جهان رفته‌ای
نشان قدم‌هایت
چون دان پرندگان
همه‌سویی ریخته است

باز نمی‌گردی، می‌دانم
و شعر
چون گنجشک بخار‌آلودی
بر بام زمستانی
به پاره‌ یخی
بدل خواهد شد.

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو می‌رویم، چشم‌هایمان را می‌بندیم، همه‌جا تاریکی است

آرام باش عزیز من
آرام باش

دوباره سر از آب بیرون می‌آوریم
و تلالو آفتاب را می‌بینیم
زیر بوته‌ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری، طالع می‌شود

آرام باش عزیز من
آرام باش...

#شمس_لنگرودی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از من تنها تو مانده ای- شمس لنگرودی
@InjaZanVojuddarad
شعر و دکلمه
#شمس_لنگرودی



🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
دلگرمی تو

بال‌های من‌اند.

چیزی بگو

گاهی چنانم بی تو

که عبور سایه‌ام از کنارم

نگرانم می‌کند.

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

برخاستم از خواب
در پلکم تویی
و نمی‌دانم کجایی ...!

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دوستت_دارم
و پنهان کردنِ آسمان
پشت میله‌های قفس
آسان نیست..

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح
سوار بر قطارِ ستارگانِ
سحرگاهی از راه رسید
تو نیامدی .

گنجشک های منتظر
دورِ خانهء من نشستند
و به هر
سایه به خود لرزیدند
تو نیامدی .

شعر از دلم به دهانم،از
لب هایم به دلم پر کشید،
تو نیامدی .

#شمس_لنگرودی

#سلام_صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا و مرا ببر
دیگر، نه آفتاب گُر گرفته
زبانم را روشن می کند
نه بال‌بال شب پره ای
جانم را می شکافد
و نه شبنمی در قلبم آب می شود!

بیا
دستم را بگیر
و خرده ریز این کلمات تباه شده را
از پیشم جمع کن...

#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
کاش دستت را می گرفتم
از پله تاريخ پايين می دويديم
به ابتداي زمين مي‌رسيديم
آنجا که در گِل آدمی
گل رازقی می روييد
کاش نبض‌ات را مي‌گرفتم و منتشر می کردم
تا دنيا به حال طبيعی اش برگردد


#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می خواهم ببوسمت
اگر این شعر های شعله ورم دهانی بگذارند
می خواهم دستت را بگیرم
اگر که دست دهد این دست این قلم
دستی بگذارند
اینان به نوشتن از تو چنان معتادند
که مجسمه ها به سنگ
و سربازان
به خیالات پیروزی...


#شمس_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀