💖کافه شعر💖
2.29K subscribers
4.27K photos
2.8K videos
11 files
936 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
چقدر
نیستی
چه
بی انتها
کم دارمت



#فرهاد_فرهادی

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
مرا ببخش اگر بی خبر سفر کردم
اگر که فاصله را باز بیشتر کردم

نبوده ای که ببینی وداع تلخم را
به جای تو همه ی شهر را خبر کردم

اگرچه می روم اما نمی برم از یاد
تمام روز و شبی را که بی تو سر کردم

نشسته تیر جفا در کمان بی مهری
هدف بگیر و بزن ؛ سینه را سپر کردم

تو مثل دورترین قله ی جهان ، بکری
برای فتح تو از کوه ها گذر کردم

من آن درخت پر از زخم بی سرانجامم
که شاخه های خودم را خودم تبر کردم ...

#فرهاد_شریفی




❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بی تو با خود چه کنم با نم باران چه کنم.؟
با فشار غم و این طول خیابان چه کنم؟

گرگ وحشی دو چشمت هوس طعمه نداشت؟
قلب من بره و شب بی سگ چوپان چه کنم؟

درد بی همدمی و ازلت و یخ بستن روح!
کشته ما را تو بگو بابت درمان چه کنم؟

کفر زلفت زده چون آتش جانسوز به دل
قبله گم گشته، من تازه مسلمان چه کنم؟

در هواخواهی تو کوه کنم، گرچه بدم
بعد از آن با هوس خسرو. و خوبان چه کنم؟

با همه خوب و کمی شیطنت آمیز و لوند
نوحه خوان پیش منی! روضه و قرآن چه کنم؟!

از تب عشق تو بیمار شدم، سوخته ام!
استامینوبوس لب نیست! و درمان چه کنم؟

گفتمش یک کلمه! لطف بکن راست بگو
وای اگر عشق مرا رد کند آن آن چه کنم ؟

شهپر کوه غرور و پر احساس دلم..
با چنین وصف شدم صید و به زندان چه کنم؟

از قلل های تن و زلف چو زنجیر سیاه
حسرتی مانده به دل، نیست که آسان، چه کنم

سایه اش مانده به در، رفت و مرا با خود برد
من که نه، روح و روان، با تن بی جان چه کنم.؟

شوکران بود لبش، داد شبی، بعد از آن
جسم بیجان شده ام، پیش طبیبان چه کنم؟

هرکسی داده به من پند که او رفته دگر..
رفتنش کشت مرا! پند عزیزان چه کنم!

#فرهاد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
میشود امشب برایت قصّه پردازی کنم؟
ساعتی جَو گیر باشم باز جَو سازی کنم؟

میشود امشب بیایی تنگ در آغوش من؟
با کمان ابروانت تیر اندازی کنم؟

میشود امشب فقط یک بوسه مهمانت شوم؟
چشمهایم را ببندم با لبت بازی کنم؟

میشود از باده ی لبهای خود جامی دهی
خویش را مست از شراب ناب شیرازی کنم؟

میشود دستی کشم بر خرمن گیسوی تو؟
گاه بویی،گاه بوسی،گاه یک نازی کنم؟

#فرهاد_شریفی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
با شروع هر صبح
سرشار می شوم از تو
که خورشید من
از مشرق چشمان تو برمی خیزد
وقتی عطر تنت بوی زندگی
به لحظه هایم می بخشد
من روزم را با بوسه ی تو آغاز می کنم💋
با داشتن تو تمام دقایق به خیر است ...



#فرهاد_فرهادی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل من پیش تو معناے بغل را فهمید
قدر این فاصله‌ے حداقل را فهمید

با دوتا بوسه‌ے شیرین ڪه به لب‌هاے تو زد
مزّه‌ے واقعیِ شهد و عسل را فهمید

آن‌قدر زمزمه‌ے عشق به گوشم خواندی
حڪمت مثنوے و شعر و غزل را فهمید

در پے هر ڪُنشے ، واڪنشے می‌آید
در جواب عملت، عڪس العمل را فهمید

دلم آن روز ڪه در دام نگاهت افتاد
معنے مخمصه، معناے هچل را فهمید

بار سنگین نگاهے ڪه پر از بدبینے ست
پچ پچ زیر لبِ اهلِ محل را فهمید

هرڪسے هرچه دلش خواست بگوید، امّا
دل من پیش تو معناے بغل را فهمید ...

#فرهاد_شریفی


❀═‎‌🌼❤️⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اصلاً بنا نبود بیایم به جنگ تو
جانم فدای غرّشِ توپ و تفنگ تو

ماهِ سقوط‌کرده به چاهِ جهنم‌ام
زخمی به زیر پنجه‌ی تیزِ پلنگ تو

دائم یکی نشسته زمین، دیگری در اوج
این‌گونه‌است عادت الاکلنگ تو؟

با هر تلنگری، دل من خُرد می‌شود
دیگر ندارد آینه‌ام تابِ سنگ تو

بی‌رغبتم به موج و گریزانم از بلا
رِندانه‌است علت مرگ نهنگ تو

من مرده‌ام ولی نفَست می‌کشم هنوز
ای‌کاش عامدانه نباشد درنگ تو...

#فرهاد_ایار


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

اين بار ميخواهم از تو بنويسم
از تويي كه هنوز نيامده اي....
ميدانم گوشه اي از همين شهر زندگي ميكني
فقط هنوز پيدايت نكرده ام...
نميدانم چه روزي؟! اما پيدايت ميكنم!!!
روزي كه مي آيي و به همه ي حرف ها پايان ميدهي

#فرهاد_محمدي

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر چیز را که روز ازل آفریده است
بی شک خدای عزّوجل آفریده است

از جمله تو... چه سنگ تمامی گذاشته‌ست!
آخر تو را بدون بدل آفریده است!

وقتی که آفرید تو را، گفت آفرین!
عمداً تو را شبیه غزل آفریده است!

شاید برای وصف رُخَت این چنین خدا
مفعول و فاعلات و فَعَل آفریده است

دید از جمال روی تو شرمنده است ماه
بین زمین و ماه، زحل آفریده است

شیرینی لب تو خدا را مجاب کرد
از شهد خنده هات عسل آفریده است!

مشغول فکر بود کجا جا دهد تو را
بعد از کمی درنگ... بغل آفریده است!

#فرهاد_شریفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر چیز را که روز ازل آفریده است
بی شک خدای عزّوجل آفریده است

از جمله تو... چه سنگ تمامی گذاشته‌ست!
آخر تو را بدون بدل آفریده است!

وقتی که آفرید تو را، گفت آفرین!
عمداً تو را شبیه غزل آفریده است!

شاید برای وصف رُخَت این چنین خدا
مفعول و فاعلات و فَعَل آفریده است

دید از جمال روی تو شرمنده است ماه
بین زمین و ماه، زحل آفریده است

شیرینی لب تو خدا را مجاب کرد
از شهد خنده هات عسل آفریده است!

مشغول فکر بود کجا جا دهد تو را
بعد از کمی درنگ... بغل آفریده است!

#فرهاد_شریفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشمان قشنگ تو مجسّم شدنی نیست
آهنگ دلم بی تو منظّم شدنی نیست

قسمت نشد آخر که تو را سیر ببینم
حتّی شده در خواب، که آن هم شدنی نیست

در کار من افتاده هزاران گره کور
تنها گره، عشق است که محکم شدنی نیست!

تو ماه جهانی، منِ آواره زمینم
این فاصله بین من و تو کم شدنی نیست

کمتر گله کن از من و دیوانگی من
این عاشق دیوانه که آدم شدنی نیست

شاعر:#فرهاد_شریفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ته تغاری بهار
خرداد دوست داشتنی
دیدی چه راحت وساده رسیدی
چقدرشبیه هم هستیم من وتو
شعله عشقمان گرم و تب دار
همین گرمی دوست داشتن
باعث تنهای ماست
نه شکوفه هایِ دلبرانه داریم
نه نوبرانه هایِ آب دار
نه هوای ابریُ بدون چترقدم زدن زیرباران
هیچ کدام را نداریم
فقط دوست داشتن بلدیم
ساده وبی ریا
گرم و تب دار

#فرهاد_فرهادی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀