💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
بر سَرت جنگ است و من با دستِ خالی آمدم

امتیازی هم اگر دارَم همین بی لشکری‌ست


#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با نگاهش فتنه در پیر و جوان انداخته
آه از این تیری که آن ابروکمان انداخته

می‌گذارد سر به روی شانه‌های دیگری...
بار ما را روی دوش دیگران انداخته!

بوسه‌ی پنهان من مُهر لب‌اش را باز کرد
قصه‌ام را بر زبان این و آن انداخته

غصه‌ی دنیا و عُقبیٰ را ندارم؛ سال‌هاست
عشق ما را از زمین و آسمان انداخته

من دعا کردم بمیرم، این دعا را باز هم
دستِ غیب انگار در آب روان انداخته!

#حسین_دهلوی
📕آشفتگی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
میوه ای کالم، ولی از شاخسار افتاده ام
قطره وار از چشم تو، بی اختیار افتاده ام

بعد تو چون قایقی کهنه کنار بندری
گوشه ای آرام، اما بی قرار افتاده ام

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از دورنگی‌های مردم خسته‌ام، حق با تو بود


باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل...!!

#حسین_دهلوی🤞🏼

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درنگاهِ خلق، از دیوانگان کم نیستم
فکرِ زخمی دیگرم، دنبال مرهم نیستم

ظاهرم چون بید مجنون است و باطن مثل سرو
از تواضع سر به‌ زیر انداختم، خم نیستم

لطف خورشید است اگر از ماه نوری می‌رسد
آنچه فهمیدی غلط بود، آنچه هستم، نیستم!

شیشه‌ای نازک‌دلم، اما بدان ای سنگدل
خرد شد هرکس که می‌پنداشت محکم نیستم

جام زهرت را بیاور، من برای زندگی
بیش از این چیزی که می‌بینی مصمم نیستم!

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شکسته آنچه میانِ من و تو حرمتِ ماست
نظر به آینه و سنگ کن! حکایتِ ماست

به حرف‌های خوشت دلخوشیم، می‌بینی؟
به باد تکیه‌ زدن نیز قابلیت ماست!

نشد ز حلقه‌ی دیوانگان فرار کنیم
قسم به موی تو، بندی به پای همت ماست

به اوج خویش چرا غره‌ای چنین ای موج؟
خروش تا به کجا؟ نیستی نهایتِ ماست!

چه باک از این که شرابِ تو سهم غیر شود؟
همیشه خونِ جگر خورده‌ایم! عادتِ ماست!

#حسین_دهلوی
📕آشفتگی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشم‌هایم خیره در آن چشم‌های روشن است
عادت آیینه‌ها حیرت به بار آوردن است

باید از آن چشم بی‌احساس می‌فهمیدمت
ای که با من بودنت از ترس تنها ماندن است!

خواستم با عشق پابندت کنم، اما نشد
خصلت رود خروشان، بی‌محابا رفتن است

باورت هرگز نخواهد شد، ولی ای سنگدل
آنچه از دستش گریزی نیست، نفرین من است

عشق روزی آتش جان را گلستان می‌کند
چاره تنها با غم دنیا مدارا کردن است

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نمی‌کوشم در اثبات وفاداری، همین کافی‌ست

که حتی زانوی غم را نمی‌گیرم در آغوشم...

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نه مغرورم نه دلسنگم،نه از تحقير ميترسم
پر از بغضم ولی از "اشک بی تاثیر" میترسم

حریفی خسته ام،شطرنج بازی که کم آورده
که از پیچیده بازی های این تقدیر میترسم


#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
فراق فرصتِ خوبیست تا محک بزنیم


که بینِ ما دو نفر چیست؟ عشق یا عادت؟

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀