در قافلهی شوق، چو بانگِ جرس افتم
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
ز شستِ غمزهی
جانان اگر تیری برون آید....
به استقبالِ جاندادن
اجل چون باد میآید.....
#زیبالنساء_بیگم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
جانان اگر تیری برون آید....
به استقبالِ جاندادن
اجل چون باد میآید.....
#زیبالنساء_بیگم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
در قافلهی شوق، چو بانگِ جرس افتم
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
ای در خم زلف تو پریشان دل عاشق
وی پیش گلِ روی تو حیران دل عاشق
آبی که به صد خون جگر یافت لب خضر
دیدهست در آن چاهِ زَنَخدان دل عاشق
تا زلف تو سررشتهی زُنّارِ بتان است
هرگز نشود مایلِ ایمان دل عاشق
تا گشت لب لعل تو همرازِ تکلّم
خون دل خود کرد به دامان دل عاشق
خواهی به سر دار بر و خواه بیاویز
از کردهی خود نیست پشیمان دل عاشق...
#زیبالنساء_بیگم
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وی پیش گلِ روی تو حیران دل عاشق
آبی که به صد خون جگر یافت لب خضر
دیدهست در آن چاهِ زَنَخدان دل عاشق
تا زلف تو سررشتهی زُنّارِ بتان است
هرگز نشود مایلِ ایمان دل عاشق
تا گشت لب لعل تو همرازِ تکلّم
خون دل خود کرد به دامان دل عاشق
خواهی به سر دار بر و خواه بیاویز
از کردهی خود نیست پشیمان دل عاشق...
#زیبالنساء_بیگم
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در قافلهی شوق، چو بانگِ جرس افتم
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در قافلهی شوق، چو بانگِ جرس افتم
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در مرحلهی عشق ز راه هوس افتم
از خون دل و دیده به دامان تمنا
صد رشکِ چمن دارم و گر در قفس افتم
بس داغ ز هجر تو نهادم به رگ و پی
ترسم که شوم آتش و در مشتِ خس افتم
بیروی تو گر جانب گلشن گذر افتد
چندان که قدم پیش نهم، بازپس افتم
«مخفی!» به تمنا و هوس، چند در این راه
در پای خس و خار، چو بانگ جرس افتم...؟
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای در خم زلف تو پریشان دل عاشق
وی پیش گلِ روی تو حیران دل عاشق
آبی که به صد خون جگر یافت لب خضر
دیدهست در آن چاهِ زَنَخدان دل عاشق
تا زلف تو سررشتهی زُنّارِ بتان است
هرگز نشود مایلِ ایمان دل عاشق
تا گشت لب لعل تو همرازِ تکلّم
خون دل خود کرد به دامان دل عاشق
خواهی به سر دار بر و خواه بیاویز
از کردهی خود نیست پشیمان دل عاشق...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وی پیش گلِ روی تو حیران دل عاشق
آبی که به صد خون جگر یافت لب خضر
دیدهست در آن چاهِ زَنَخدان دل عاشق
تا زلف تو سررشتهی زُنّارِ بتان است
هرگز نشود مایلِ ایمان دل عاشق
تا گشت لب لعل تو همرازِ تکلّم
خون دل خود کرد به دامان دل عاشق
خواهی به سر دار بر و خواه بیاویز
از کردهی خود نیست پشیمان دل عاشق...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من و آن نماز شامی که ز پی سحر ندارد
من و آه، آهِ سردی که یکی اثر ندارد
ز سرشکِ دیده هردم دُرِ لالهگون برآرم
چه کنم که بحرِ دیده، بِه از این گهر ندارد
تو ز بوستان حُسنی که نسیم ره نیابد
من و نالههای زاری که به لب گذر ندارد
برو ای سرشکِ دیده! ز خیالِ ناله بگذر
که دگر ز ناتوانی، هوس سفر ندارد
دل من اسیر -«مخفی!»- به بلای هجر تا کِی؟
به جز از هوای وصلت، گنهِ دگر ندارد...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من و آه، آهِ سردی که یکی اثر ندارد
ز سرشکِ دیده هردم دُرِ لالهگون برآرم
چه کنم که بحرِ دیده، بِه از این گهر ندارد
تو ز بوستان حُسنی که نسیم ره نیابد
من و نالههای زاری که به لب گذر ندارد
برو ای سرشکِ دیده! ز خیالِ ناله بگذر
که دگر ز ناتوانی، هوس سفر ندارد
دل من اسیر -«مخفی!»- به بلای هجر تا کِی؟
به جز از هوای وصلت، گنهِ دگر ندارد...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز بس افسردگی دارم، هوای سرد را مانم
چنان کاهیدهام از غم که کاه زرد را مانم
گَهی در دام غم افتم، گَهی صید بلا گردم
نبینم روی آزادی، اسیر درد را مانم
نشان پای مَحمل را ندیدم تا نهم چشمی
من آن سرگشتهمجنون بیابانگرد را مانم
مرا هرکس که میبیند، ز سویم چشم میپوشد
به چشم مردم از خواری غبارِ گَرد را مانم
گَهی از درد دل سوزم، گَه از درد جگر نالم
نیَم یک ساعت آسوده، دل پُردرد را مانم
به روی تختهی هستی، در آیین پریشانی
ز بدنفْسی، پریشانمهرههای نَرد را مانم
به بیرنگیّو بیبویی درین بُستانسرا «مخفی!»
گل پژمردهی گلهای بادآورد را مانم...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چنان کاهیدهام از غم که کاه زرد را مانم
گَهی در دام غم افتم، گَهی صید بلا گردم
نبینم روی آزادی، اسیر درد را مانم
نشان پای مَحمل را ندیدم تا نهم چشمی
من آن سرگشتهمجنون بیابانگرد را مانم
مرا هرکس که میبیند، ز سویم چشم میپوشد
به چشم مردم از خواری غبارِ گَرد را مانم
گَهی از درد دل سوزم، گَه از درد جگر نالم
نیَم یک ساعت آسوده، دل پُردرد را مانم
به روی تختهی هستی، در آیین پریشانی
ز بدنفْسی، پریشانمهرههای نَرد را مانم
به بیرنگیّو بیبویی درین بُستانسرا «مخفی!»
گل پژمردهی گلهای بادآورد را مانم...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حُسنت نمکی تازه به داغ دل ما ریخت
سودای تو شوری به دِماغ دل ما ریخت
زآن پیش که روشن شود این شمعِ محبّت
از عشق تو روغن به چراغ دل ما ریخت
مُفلس شده ایّام ز بس سودهی الماس
بر سینهی مجروح و به داغ دل ما ریخت
میداد چو ساقی طَرب مِی به حریفان
خونابهی حسرت به ایاغ دل ما ریخت
هر زهر که در ساغرِ غم بود مهیّا
دوران همه در کامِ فراغ دل ما ریخت
«مخفی!» ره وادی چو گلستان اِرم شد
بس خون جگر غم به سراغ دل ما ریخت...
#زیبالنساء_بیگم
┄✨❊🌼❊✨┄
سودای تو شوری به دِماغ دل ما ریخت
زآن پیش که روشن شود این شمعِ محبّت
از عشق تو روغن به چراغ دل ما ریخت
مُفلس شده ایّام ز بس سودهی الماس
بر سینهی مجروح و به داغ دل ما ریخت
میداد چو ساقی طَرب مِی به حریفان
خونابهی حسرت به ایاغ دل ما ریخت
هر زهر که در ساغرِ غم بود مهیّا
دوران همه در کامِ فراغ دل ما ریخت
«مخفی!» ره وادی چو گلستان اِرم شد
بس خون جگر غم به سراغ دل ما ریخت...
#زیبالنساء_بیگم
┄✨❊🌼❊✨┄
حُسنت نمکی تازه به داغ دل ما ریخت
سودای تو شوری به دِماغ دل ما ریخت
زآن پیش که روشن شود این شمعِ محبّت
از عشق تو روغن به چراغ دل ما ریخت
مُفلس شده ایّام ز بس سودهی الماس
بر سینهی مجروح و به داغ دل ما ریخت
میداد چو ساقی طَرب مِی به حریفان
خونابهی حسرت به ایاغ دل ما ریخت
هر زهر که در ساغرِ غم بود مهیّا
دوران همه در کامِ فراغ دل ما ریخت
«مخفی!» ره وادی چو گلستان اِرم شد
بس خون جگر غم به سراغ دل ما ریخت...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سودای تو شوری به دِماغ دل ما ریخت
زآن پیش که روشن شود این شمعِ محبّت
از عشق تو روغن به چراغ دل ما ریخت
مُفلس شده ایّام ز بس سودهی الماس
بر سینهی مجروح و به داغ دل ما ریخت
میداد چو ساقی طَرب مِی به حریفان
خونابهی حسرت به ایاغ دل ما ریخت
هر زهر که در ساغرِ غم بود مهیّا
دوران همه در کامِ فراغ دل ما ریخت
«مخفی!» ره وادی چو گلستان اِرم شد
بس خون جگر غم به سراغ دل ما ریخت...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه کنی تو قصدِ ملکی که به تاختن نیرزد؟
چه شوی تو گرمِ وادی که شناختن نیرزد؟
مکن آشنایی ای دل به کسی، که نزد دانا
دو سه روز آشنایی به شناختن نیرزد
شود اَر جهان مُسخّر چو سِکندرم سراسر
ننهم بنای قصری که به ساختن نیرزد
شوم اَر چو شمع روشن به بساط زندگانی
-به خدا- که روشنایی به گداختن نیرزد
همه گوش شو تو «مخفی!» ز من این ترانه بشنو
که به غیر ساز سینه به نواختن نیرزد...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه شوی تو گرمِ وادی که شناختن نیرزد؟
مکن آشنایی ای دل به کسی، که نزد دانا
دو سه روز آشنایی به شناختن نیرزد
شود اَر جهان مُسخّر چو سِکندرم سراسر
ننهم بنای قصری که به ساختن نیرزد
شوم اَر چو شمع روشن به بساط زندگانی
-به خدا- که روشنایی به گداختن نیرزد
همه گوش شو تو «مخفی!» ز من این ترانه بشنو
که به غیر ساز سینه به نواختن نیرزد...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀