از حسرت شمع رخت، افتاده در طرف چمن
یکجا صبا، یکجا خزان، یکجا گل و یکجا سمن
برقع ز عارض برفکن تا عالمی شیدا شود
فوجی ز رو، بعضی ز مو، خلقی ز لب، من از دهن
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
یکجا صبا، یکجا خزان، یکجا گل و یکجا سمن
برقع ز عارض برفکن تا عالمی شیدا شود
فوجی ز رو، بعضی ز مو، خلقی ز لب، من از دهن
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
برداشت
سپیدهدم حجاب از طرفی
بگْرفت نگار من نقاب از طرفی ...
گر نیست قیامت ،
از چه رو گشته عیان
ماه از طرفیّ و آفتاب از طرفی ...؟!✎
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سپیدهدم حجاب از طرفی
بگْرفت نگار من نقاب از طرفی ...
گر نیست قیامت ،
از چه رو گشته عیان
ماه از طرفیّ و آفتاب از طرفی ...؟!✎
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
☀️
شام هجران مرا صبح نمایان آمد
محنت آخر شد و اندوه به پایان آمد
نفس باد صبا باز مسیحائی کرد
مگر از زلف خم در خم جانان آمد
شکر ایزد که دگر بار، به کوری رقیب
دلبرم شاد رخ و خرّم و خندان آمد
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
شام هجران مرا صبح نمایان آمد
محنت آخر شد و اندوه به پایان آمد
نفس باد صبا باز مسیحائی کرد
مگر از زلف خم در خم جانان آمد
شکر ایزد که دگر بار، به کوری رقیب
دلبرم شاد رخ و خرّم و خندان آمد
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
.
غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه
دلم ز هجر شود پر ز خون، دقیقه دقیقه
هر آنچه خون به دلم شد ز اشتیاق جمالت
شد از دو دیدهی زارم برون، دقیقه دقیقه
هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد
ز غم، فتد به سر او جنون دقیقه دقیقه
هلاک میشدم از تیر ناز او، به نگاهی
اگر لب تو نمیشد مصون، دقیقه دقیقه
چه فتنهایست به چشم سیاهکار تو، ای مه؟!
به یک نظر کند عالم فسون، دقیقه دقیقه
که را شهید نمودی به رهگذار، که ریزد
ز تیغ ناز تو پیوسته خون، دقیقه دقیقه؟
ز ضرب تیشهی فرهاد و تیر غمزهی شیرین
هنوز ناله کشد بیستون، دقیقه دقیقه
پس از حکایت مجنون ز عشق و از غم لیلی
کسی ندیده چو من تاکنون دقیقه دقیقه
ز کِلکِ نغز صبوحی شکر ز خامه بریزد
ز وصف آن لب یاقوتگون، دقیقه دقیقه...
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه
دلم ز هجر شود پر ز خون، دقیقه دقیقه
هر آنچه خون به دلم شد ز اشتیاق جمالت
شد از دو دیدهی زارم برون، دقیقه دقیقه
هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد
ز غم، فتد به سر او جنون دقیقه دقیقه
هلاک میشدم از تیر ناز او، به نگاهی
اگر لب تو نمیشد مصون، دقیقه دقیقه
چه فتنهایست به چشم سیاهکار تو، ای مه؟!
به یک نظر کند عالم فسون، دقیقه دقیقه
که را شهید نمودی به رهگذار، که ریزد
ز تیغ ناز تو پیوسته خون، دقیقه دقیقه؟
ز ضرب تیشهی فرهاد و تیر غمزهی شیرین
هنوز ناله کشد بیستون، دقیقه دقیقه
پس از حکایت مجنون ز عشق و از غم لیلی
کسی ندیده چو من تاکنون دقیقه دقیقه
ز کِلکِ نغز صبوحی شکر ز خامه بریزد
ز وصف آن لب یاقوتگون، دقیقه دقیقه...
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست
به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست
گر از ریختن خون منت خرسندی است
این نه خونست بیا دست بر آن زن که حناست
سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر
ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست
من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام
که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست
یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست
روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست
زود باشد که سراغ من دل گمشده را
از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست
به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست
گر از ریختن خون منت خرسندی است
این نه خونست بیا دست بر آن زن که حناست
سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر
ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست
من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام
که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست
یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست
روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست
زود باشد که سراغ من دل گمشده را
از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست
#شاطر_عباس_صبوحی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
صبح، دیدم طرِّهٔ شبنم به روی برگ گل
زان لب و دندان گوهر بار، یاد آمد مرا
چون به طرف گلستان آمد سحر باد صبا
از نسیم روحبخش یار، یاد آمد مرا
#شاطر_عباس_صبوحی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زان لب و دندان گوهر بار، یاد آمد مرا
چون به طرف گلستان آمد سحر باد صبا
از نسیم روحبخش یار، یاد آمد مرا
#شاطر_عباس_صبوحی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
صبح، دیدم
طرِّهٔ شبنم به روی برگ گل
زان لبودندان گوهربار، یادآمد مرا
چون به طرف
گلستان آمد سحر باد صبا
ازنسیم روحبخش یار، یادآمد مرا
#شاطر_عباس_صبوحی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
صبح، دیدم
طرِّهٔ شبنم به روی برگ گل
زان لبودندان گوهربار، یادآمد مرا
چون به طرف
گلستان آمد سحر باد صبا
ازنسیم روحبخش یار، یادآمد مرا
#شاطر_عباس_صبوحی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خواب دیدم که همی خون ز کنارم میرفت
رفت تعبیر که از قلب فگارم میرفت
به هوای سر زلفین خم اندر خم او
از کف صبر و وفا رشتهٔ تارم میرفت
شام هجران تو، از اوّل شب تا به سحر
خون دل متصل از دیده قرارم میرفت
دوش میرفت چو جان از برم و از پی او
تاب و آرام دل و قلب فگارم میرفت
تا دم صبح، مرا از اثر فکر و خیال
چون حوادث سر شب تا بشمارم میرفت
آنکه در زندگیم پا به سر من ننهاد
کاش میمردم و از خاک مزارم میرفت
#شاطر_عباس_صبوحی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
رفت تعبیر که از قلب فگارم میرفت
به هوای سر زلفین خم اندر خم او
از کف صبر و وفا رشتهٔ تارم میرفت
شام هجران تو، از اوّل شب تا به سحر
خون دل متصل از دیده قرارم میرفت
دوش میرفت چو جان از برم و از پی او
تاب و آرام دل و قلب فگارم میرفت
تا دم صبح، مرا از اثر فکر و خیال
چون حوادث سر شب تا بشمارم میرفت
آنکه در زندگیم پا به سر من ننهاد
کاش میمردم و از خاک مزارم میرفت
#شاطر_عباس_صبوحی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
شام هجران مرا صبح نمایان آمد
محنت آخر شدو اندوه به پایان آمد
نفس باد صبا باز مسیحائی کرد
مگر از زلف خم در خم جانان آمد
شکر ایزد که دگر بار،به کوری رقیب
دلبرم شاد رخ و خرّم و خندان آمد
#شاطر_عباس_صبوحی
#صبحتونبهکامیابیوسرور
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شام هجران مرا صبح نمایان آمد
محنت آخر شدو اندوه به پایان آمد
نفس باد صبا باز مسیحائی کرد
مگر از زلف خم در خم جانان آمد
شکر ایزد که دگر بار،به کوری رقیب
دلبرم شاد رخ و خرّم و خندان آمد
#شاطر_عباس_صبوحی
#صبحتونبهکامیابیوسرور
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دلی که در خم زلف تو شانه میطلبد
چو طایریست که شب آشیانه میطلبد
ز شوق خال تو دل میتپد در آن خم زلف
حریص بین که به دام است و دانه میطلبد
دلم به خانه خرابی خویش میگرید
چو بهر زلف تو مشاطه شانه میطلبد
هزار مرتبه بستی به روی من در و باز
دلم گشایش از این آستانه میطلبد
#شاطر_عباس_صبوحی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چو طایریست که شب آشیانه میطلبد
ز شوق خال تو دل میتپد در آن خم زلف
حریص بین که به دام است و دانه میطلبد
دلم به خانه خرابی خویش میگرید
چو بهر زلف تو مشاطه شانه میطلبد
هزار مرتبه بستی به روی من در و باز
دلم گشایش از این آستانه میطلبد
#شاطر_عباس_صبوحی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از حسرت شمع رخت، افتاده در طرف چمن
یکجا صبا، یکجا خزان، یکجا گل و یکجا سمن
برقع ز عارض برفکن تا عالمی شیدا شود
فوجی ز رو، بعضی ز مو، خلقی ز لب، من از دهن
#شاطر_عباس_صبوحی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یکجا صبا، یکجا خزان، یکجا گل و یکجا سمن
برقع ز عارض برفکن تا عالمی شیدا شود
فوجی ز رو، بعضی ز مو، خلقی ز لب، من از دهن
#شاطر_عباس_صبوحی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه
دلم ز هجر شود پر ز خون، دقیقه دقیقه
هر آنچه خون به دلم شد ز اشتیاق جمالت
شد از دو دیدهی زارم برون، دقیقه دقیقه
هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد
ز غم، فتد به سر او جنون دقیقه دقیقه
هلاک میشدم از تیر ناز او، به نگاهی
اگر لب تو نمیشد مصون، دقیقه دقیقه
چه فتنهایست به چشم سیاهکار تو، ای مه؟!
به یک نظر کند عالم فسون، دقیقه دقیقه
که را شهید نمودی به رهگذار، که ریزد
ز تیغ ناز تو پیوسته خون، دقیقه دقیقه؟
ز ضرب تیشهی فرهاد و تیر غمزهی شیرین
هنوز ناله کشد بیستون، دقیقه دقیقه
پس از حکایت مجنون ز عشق و از غم لیلی
کسی ندیده چو من تاکنون دقیقه دقیقه
ز کِلکِ نغز صبوحی شکر ز خامه بریزد
ز وصف آن لب یاقوتگون، دقیقه دقیقه...
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه
دلم ز هجر شود پر ز خون، دقیقه دقیقه
هر آنچه خون به دلم شد ز اشتیاق جمالت
شد از دو دیدهی زارم برون، دقیقه دقیقه
هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد
ز غم، فتد به سر او جنون دقیقه دقیقه
هلاک میشدم از تیر ناز او، به نگاهی
اگر لب تو نمیشد مصون، دقیقه دقیقه
چه فتنهایست به چشم سیاهکار تو، ای مه؟!
به یک نظر کند عالم فسون، دقیقه دقیقه
که را شهید نمودی به رهگذار، که ریزد
ز تیغ ناز تو پیوسته خون، دقیقه دقیقه؟
ز ضرب تیشهی فرهاد و تیر غمزهی شیرین
هنوز ناله کشد بیستون، دقیقه دقیقه
پس از حکایت مجنون ز عشق و از غم لیلی
کسی ندیده چو من تاکنون دقیقه دقیقه
ز کِلکِ نغز صبوحی شکر ز خامه بریزد
ز وصف آن لب یاقوتگون، دقیقه دقیقه...
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر قدر زلف تو ای سلسله مو سلسله دارد
به همان قدر دلم از تو ستمگر گله دارد
گفتی ام صبر نما تا ز لبم کام بگیری
آخر ای سنگدل این دل چقدر حوصله دارد
#شاطر_عباس_صبوحی
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به همان قدر دلم از تو ستمگر گله دارد
گفتی ام صبر نما تا ز لبم کام بگیری
آخر ای سنگدل این دل چقدر حوصله دارد
#شاطر_عباس_صبوحی
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اگر روزی به دست آرم سرِ زلفِ نگارم را
شمارم موبهمو شرحِ غمِ شبهای تارم را
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شمارم موبهمو شرحِ غمِ شبهای تارم را
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اگر روزی به دست آرم سرِ زلفِ نگارم را
شمارم موبهمو شرحِ غمِ شبهای تارم را
#شاطر_عباس_صبوحی🌹
#ا
❀═༅࿇ ❤ ࿇༅═❀
شمارم موبهمو شرحِ غمِ شبهای تارم را
#شاطر_عباس_صبوحی🌹
#ا
❀═༅࿇ ❤ ࿇༅═❀
دیده در هجر تو ، شرمنده ی احسانم کرد
بس که شبها ، گُهَرِ اشک به دامانم کرد
عاشقان، دوش ز گیسوی تو دیوانه شدند
حال آشفته ی آن جمع ، پریشانم کرد
تا که ویران شدم ، آمد به کفم گنج مراد
خانه ی سیل غم آباد که ویرانم کرد
شِمّهای از گل روی تو ، به بلبل گفتم
آن تُنُک حوصله ، رسوای گلستانم کرد
داستان شب هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت ، که از گفته پشیمانم کرد
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بس که شبها ، گُهَرِ اشک به دامانم کرد
عاشقان، دوش ز گیسوی تو دیوانه شدند
حال آشفته ی آن جمع ، پریشانم کرد
تا که ویران شدم ، آمد به کفم گنج مراد
خانه ی سیل غم آباد که ویرانم کرد
شِمّهای از گل روی تو ، به بلبل گفتم
آن تُنُک حوصله ، رسوای گلستانم کرد
داستان شب هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت ، که از گفته پشیمانم کرد
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا مرا عشق تو ای خسرو خوبان به سر است
پندِ هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
نه من اندر طلبت بر در دِیر و حرمم
هر که جویای جمال تو بُوَد، دربهدر است
مینماید که تو از خیل پریزادانی
کی به این دلبری و حسن و لطافت بشر است؟
واعظ از عشق رُخت منعِ منِ زار کند
گر چه پندش پدرانه است ...ولی بیاثر است!
دل مبندید به اوضاع جهان، هیچ! که من
آزمودم، همه اوضاع جهان بیثمر است!
عاشقِ کوی تو، از تیغ نگردانَد روی!
تیغ ابروی تو را جان صبوحی سپر است
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
پندِ هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
نه من اندر طلبت بر در دِیر و حرمم
هر که جویای جمال تو بُوَد، دربهدر است
مینماید که تو از خیل پریزادانی
کی به این دلبری و حسن و لطافت بشر است؟
واعظ از عشق رُخت منعِ منِ زار کند
گر چه پندش پدرانه است ...ولی بیاثر است!
دل مبندید به اوضاع جهان، هیچ! که من
آزمودم، همه اوضاع جهان بیثمر است!
عاشقِ کوی تو، از تیغ نگردانَد روی!
تیغ ابروی تو را جان صبوحی سپر است
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
.
صبح، دیدم طرِّهٔ شبنم به روی برگ گل
زان لب و دندان گوهر بار، یاد آمد مرا
چون به طرف گلستان آمد سحر باد صبا
از نسیم روحبخش یار، یاد آمد مرا
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح، دیدم طرِّهٔ شبنم به روی برگ گل
زان لب و دندان گوهر بار، یاد آمد مرا
چون به طرف گلستان آمد سحر باد صبا
از نسیم روحبخش یار، یاد آمد مرا
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دلی که در خم زلف تو شانه میطلبد
چو طایریست که شب آشیانه میطلبد
ز شوق خال تو دل میتپد در آن خم زلف
حریص بین که به دام است و دانه میطلبد
دلم به خانه خرابی خویش میگرید
چو بهر زلف تو مشاطه شانه میطلبد
هزار مرتبه بستی به روی من در و باز
دلم گشایش از این آستانه میطلبد
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلی که در خم زلف تو شانه میطلبد
چو طایریست که شب آشیانه میطلبد
ز شوق خال تو دل میتپد در آن خم زلف
حریص بین که به دام است و دانه میطلبد
دلم به خانه خرابی خویش میگرید
چو بهر زلف تو مشاطه شانه میطلبد
هزار مرتبه بستی به روی من در و باز
دلم گشایش از این آستانه میطلبد
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا مرا عشق تو، ای خسرو خوبان به سر است
پند هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
نه من اندر طلبت بر در دیر و حرمم
هر که جویای جمال تو بود، دربدر است
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پند هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
نه من اندر طلبت بر در دیر و حرمم
هر که جویای جمال تو بود، دربدر است
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀