💖کافه شعر💖
2.59K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
انتهای حیرت و آغازِ این وادی کجاست؟
۷شهرعشق کآن راوعده میدادی کجاست؟

بیستون ازدردِتیشـه دم نزد،پژواک گفت:
شورشیرین وسکوتِ تلخِ فرهادی کجاست؟

زندگی اینجا شبیه مرثیه ،شکلِ عزاست
حالِ خوب ونغمه داوودیِ شادی کجاست؟

گرچه درظاهـــر ،همه دلواپسِ همدیگریم
دردرونِِ قلبمان احساسِ همزادی کجاست؟

بیت بیتِ من غزلخوانِ تو شد در هر ردیف
قافیه هایی که تک تک،پس فرستادی کجاست؟

"انقلاب"آزادگانش "را فراخوان می دهد
"همتِ"بیداری و"میدانِ آزادی" کجاست؟

بی تو هریک ثانیه،قلبم قمر درعقرب است
شمس رویاهای من!تقویمِ میلادی کجاست؟

گاه دراوج یقین، گاهی اسیرِ شک و ترس
منطقِ تحلیلیِ این جمعِ اضدادی کجاست؟

"آدمی درعالمِ خاکی نمی آید به دست"
پلّــه های نـردبـانِ آدمیزادی کجاست؟!

#بهار_راد

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
خورشیدِمهرتاب و مهِ شب شکن بخند
سِحرِ سَحَر، ستاره ی پرتــوفکن بخند

شیرین تر از بهانهء فرهاد و بیستون
پرشــورتر زتیشه ء هر کوهــکن بخند

گلبوته های شعروغزل مستِ عطرِ توست
دراین چمــن، شبیـــهِ گل ِ یاسمـــن بخند

پایِم به گِل نشستـــه و"عقلم"نمی کشد!
ای"جان" بر این مبارزۀ "تن به تن" بخند

فرماندهِ سپاهِ دل و دین ِ خویش باش
برلشگــرِ زمانه ء پرفوت و فــن بخـند

سِیر وسفرشروع کن ازخـود به خویشتن
همچون گل و نسیم ،به خـار و گوَن بخند

گاهی اگـــــر برای تـــو دنیا قشنــگ شد،
قدری سکوت کن !وَ به این سوء ظن بخند

پرسیده ای که عشق..؟جوابت سه نقطه است
حیرت چرا؟! به پاسخ دندان شکن بخند!

دنیا پراست از غم و دلشوره و هـــراس
تا لحظه ای که هرسه شود ریشه کن، بخند

#بهار_راد

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
گاهی دلم از دست خودش هم گله دارد
از بس که جهان، آدم ِ کم حوصله دارد!

یک روز به دل بستن و فردا به شکستن!
با قصه ی پُرغصّه ی خود ، مسئله دارد...

درمان‌ نپذیرد دلِ زخــمی و بلاجو
از بس که نهان در دلِ خود ولوله دارد

هرکس که اسیرِ"منِ"خودباشدو خودخواه
صدها قدم از «ما»شدنش فاصله دارد

محرابِ دلم گرچه پُرازمُهرِ سکوت است
ذکرِ"تو" به هر سجده ی این نافله دارد

یک دم نتواند ز خیالت بِگُریزد
در قابِ دل و کوچه ی جان خاطره دارد

دور ازتو پُراز دلهره و لرزه و وحشت
مانندِ کسی که خبر از زلزله دارد

بی بهره ام از تابشِ خورشیدِ نگاهت
دیدارِ تو انگار که صــد مرحله دارد

گر دل نسپـارم به شــرارِ غـــزلِ عشق
مجموعه ی شعرم ورقِ باطله دارد!

#بهار_راد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تـــو بیــــکرانه‌ی دریایی و مــن آن رودم
که درهوای ِ رسیدن به تــو ،نیاســودم

هـــــزار حـرفِ نـگفتــه، برای تــــو دارم
به توکه می رسم آخر، چنین غم آلودم!

تمامِ عمـــر به رسم سکوت سـرکردم
درامتحان صبوری، مگو که مـردودم

میانِ حجمِ وسیعِ نگاهِ تو، هیچــــم
چرا همیشه در این بیکرانه محدودم ؟

تمامِ بود و نبــــــودم ز یادِ تو پــر شد
درآسِـــــمانِ خیالِ تــــو چشم بگشــودم

اگرچه مُهرِ نمازم شکسته شد آن شب
فقط به قبلهء قلبِ تو روی بنـــمودم

تویی که شعر ِ مرا ناشناس می خوانی
بدان کسی که تو را می سرود، من بودم

ردیف و قافیــــه ، در بنــــدِ وزن جامانده
حروف نام ِ تو را من به شعـــــر افزودم

#بهار_راد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تـــو بیــــکرانه‌ی دریایی و مــن آن رودم
که درهوای ِ رسیدن به تــو ،نیاســودم

هـــــزار حـرفِ نـگفتــه، برای تــــو دارم
به توکه می رسم آخر، چنین غم آلودم!

تمامِ عمـــر به رسم سکوت سـرکردم
درامتحان صبوری، مگو که مـردودم

میانِ حجمِ وسیعِ نگاهِ تو، هیچــــم
چرا همیشه در این بیکرانه محدودم ؟

تمامِ بود و نبــــــودم ز یادِ تو پــر شد
درآسِـــــمانِ خیالِ تــــو چشم بگشــودم

اگرچه مُهرِ نمازم شکسته شد آن شب
فقط به قبلهء قلبِ تو روی بنـــمودم

تویی که شعر ِ مرا ناشناس می خوانی
بدان کسی که تو را می سرود، من بودم

ردیف و قافیــــه ، در بنــــدِ وزن جامانده
حروف نام ِ تو را من به شعـــــر افزودم

#بهار_راد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تـــو بیــــکرانه‌ی دریایی و مــن آن رودم
که درهوای ِ رسیدن به تــو ،نیاســودم

هـــــزار حـرفِ نـگفتــه، برای تــــو دارم
به توکه می رسم آخر، چنین غم آلودم!

تمامِ عمـــر به رسم سکوت سـرکردم
درامتحان صبوری، مگو که مـردودم

میانِ حجمِ وسیعِ نگاهِ تو، هیچــــم
چرا همیشه در این بیکرانه محدودم ؟

تمامِ بود و نبــــــودم ز یادِ تو پــر شد
درآسِـــــمانِ خیالِ تــــو چشم بگشــودم

اگرچه مُهرِ نمازم شکسته شد آن شب
فقط به قبلهء قلبِ تو روی بنـــمودم

تویی که شعر ِ مرا ناشناس می خوانی
بدان کسی که تو را می سرود، من بودم

ردیف و قافیــــه ، در بنــــدِ وزن جامانده
حروف نام ِ تو را من به شعـــــر افزودم

#بهار_راد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
کارِ خورشید شده پیشِ تو سوسو کردن
تابشِ مهرِ تو را قبله و الگو کردن

وقتی از لحنِ کلامِ تو، جهان شد همه شعر
چه نیازی است ‌چنین دست غزل روکردن؟

وقتی از دور به من‌می نگری ، می فهمم
معنیِ واقعیِ معجز و جادو کردن!

عسل از چشمِ تو شرمنده شده جا دارد
شهدِ لبهای تو را هدیه به کندو کردن

آرزویم: ز گلستانِ خیالت دل را
غرق در رایحهء مریم و شب بو کردن

دردلم حس عجیبی است که شد حاصل آن
عقل را ‌ با دلِ پرحاشیه همسو کردن

به خدا سست ترین کارِ جهان این بوده:
تکیه بر عهد و وفای گل خودرو کردن

بی هراس از غمِ دیروز گذر کن از خود
فارغ از همهمه و حرف و هیاهو کردن

باید از روزنِ شب سوی سحر‌ خیره شدن
سایـــــه را در افــق ِ نــــور فــرارو کردن

از رجزخوانیِ دنیای پُرآشوب نترس
زندگی چیست‌؟‌ به جز سعی و تکاپوکردن

#بهار_راد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تــو بیـکــرانـه‌ی دریـایی و من آن رودم
که در هـوای ِ رسیـدن به تو ، نیاســودم

هـــــزار حــــرفِ نـگفتـــه، بـــــرای تــو دارم
به تو که مـی‌رسم آخـر، چنین غم‌آلودم!

تمــــامِ عمـــر به رسم سکـوت سـر کــردم
در امتحـان صبــــوری، مگـو که مـردودم

میـــانِ حجمِ وسیـــعِ نگـاهِ تـــو، هیچــم
چرا همیشه در این بیکرانه محـــدودم؟

تمامِ بـــود و نبــــودم ز یــادِ تو پــُر شد
در آسِـــــمانِ خیالِ تــو چشم بگشــودم

اگر چه مُهرِ نمازم شکسته شد آن شب
فقط به قبلــه‌ی قلبِ تو روی بنـمـودم

تویی که شعــر ِ مرا ناشناس می‌خوانی
بدان کسی که تو را می‌ســـرود، من بودم

ردیف و قافیــــه ، در بنــــدِ وزن جامـانـــده
حروف نام ِ تو را من به شعـــــر افـــزودم

#بهار_راد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوباره می سرایمت، تو شعر را ترانه کن
فضای بزمِ واژه را، لطیف وعاشقانه کن

غزل،قصیده،مثنوی، چکیده از کلامِ تو
درون هر هجای دل، به مِهر آشیانه کن

اگرچه روزه ام ولی، اذانِ من صدای تو
نوای ربنای خود، به گوشِ دل روانه کن

شبیهِ موج می شوم درون آبی دلت
مسیرِ رودِ عشق را، به بحرِ بیکرانه کن

گمان ‌کنم که گم شدم، در انتهای آینه
بیاوموی شعر را،دراین غزل، تو شانه کن

نگاهِ خیسِ پنجره به ردّپای سبزِ توست
کویرِ خشکِ سینه را پراز گل و جوانه کن

نفس نفس دویده ام، به شوقِ هر تبسمت
طنین خنده را به دل، دلیلِ بی بهانه کن

تو‌ ای همیشه ماندنی، نوای تارو پود دل
صدای ساز عشق را سرودِ جاودانه کن

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گره عمر به شادی و تکاپو زده ام
پشتِ پا بر غم و اندوهِ فرارو زده ام

درجهانی که پُر از زمزمه ی طوفان است
دل به دریاچه ی آرام ِ پُر از قو زده ام

درهوای نفسِ باغ و گل افشانیِ دشت
طعنه بر رایحه ی بوته ی شب بو زده ام

طرحِ معماریِ فردای جهان‌ ناپیداست
منطبق بر خطِ لبخندِ دل ،الگو زده ام

واژه ها راویِ ســرسختِ سکوتنـــد ولی
بر لبم مُهر، از این اهلِ هیاهو زده ام

باز با مثنویِ پرسشِ بی پاسخِ عشق
خنده بر مصرعِ کوتاهِ دو پهلو زده ام

بال دربالِ نسیم ِ سحر و تابشِ نور
پَر به سوی افقِ کوچ ِ پرستو زده ام‌

همچوشیری که کمین کرده به دنبالِ شکار
سر به صحرای خیال ِ بچه آهو زده ام

"مزرعِ سبزِ فلک" دیدم و" گل کرده بهار
وه ! چه فالی به غزلواره ی نیکو زده ام

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تصویرِ ماه و بـرکه اگر تار و مبهم اند
در کار انعکاسِ حضورت ، مصمم اند

چتری گرفته برسر ما ابرِ لطفِ دوست
دل ها همیشه تشنهء بارانِ نم نم اند

عطرِ خیال و رایحهءنابِ عاشــقی
یادآورِ طــراوت گل های مــریم‌اند

هرگزگمان مکن هوس سیب یا فریبِ
تنها دلیل ِ قصّــه ی حـوّا و آدم اند

دل‌سرد از فـراز و فـرودِ سفر مباش
تردید و فاصله گـرهِ کــور عالم اند

چشم انتظارِ وعدۀ آن" بی وفا " مشو
اصلا همیشه معرفت و عشق با هم اند

درکودتای دل،غزل وعشق وحُسن ولطف
ایــن ها...سپـاهِ فـاتحِ خـط مقــدّم اند

گاهی غزلسرایی و گاهی سکوتِ محض
بر دردِ ناعلاج ِ سخن، عینِ مرهم اند

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خورشید، سایه گسترِ شب های کوی توست
در پشت قابِ چشم دلم،پرس و جوی توست

اوجِ هزارو یک شبِ افسانه ام شدی
حالا تمامِ روز، دلم قصه گوی توست

لکنت گرفته قافیه، شعرم ردیف نیست
حتی سکوت،منتظرِ گفت و گوی توست

زخمی عمیق بر دلِ خاکی نشانده ای
تجویز هرتیمم من، در وضوی توست

درگیرودار حادثه، قلبم شکسته شد
آن تکه های آینه‌ام روبه روی توست

حرفی نمی‌زنم دگر و .... نامه والسلام!
وقتی سکوت،پُر شده ازهای وهوی توست

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در مدار مهرِ تو ، خورشیدِ تابانم هنوز
نغمهءدلبستگی را با تومی خوانم هنوز

عشق"دردِ"مبهمی در ناخودآگاهِ دل است
در سکوت و بیقراری فکرِ"درمانم" هنوز

معجزاتِ عشق را دیدم؛ نمی دانم چرا
در مسیرِ کفر و دین ،دنبالِ ایمانم هنوز

شورِعشق از روحِ شعر و از شعورِجان گذشت
در پیِ کشف و شهودِ اهلِ عرفانم هنوز

گرچه در اوجِ صلابت زیرِ آوارِ غمم
در کنارِ شانه هایت، کوهِ لرزانم هنوز

شک نکن در قصه های تلخِ جنگِ سرنوشت
گرچه زن هستم ولی من مردِ میدانم هنوز

در عبور از دشتِ خشک و بی نشانِ آرزو
همنوا با نغمه های خیسِ بارانم هنوز

آزمونم شد غزل،آموزگارم عشقِ توست
در مسیرِ شاعری، طفلِ دبستانم هنوز

درشگفت از امتدادِ زندگی تا خطِ مرگ
نقطهء آغازِ فصلِ رو به پایانم هنوز

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه می شود که بهشتت نصیب من باشد
دلی که لک زده شاید که سیب من باشد

چه خوب می شد اگر درپناهِ شانه‌ی شب
طلوعِ صبحِ امیـــدت، نصیبِ من باشد

من و تو عاشق هم، کــوهِ غم برابرمان
گمان کنم که غم تــو ، رقیب من باشد

نگفته ام به تو شاید...ولی بدان لحنت
نویـــدبخشِ دلِ بی شکیبِ من باشد

مگو که معجزهء روحِ عشق ناپیـداست
مسیحِ چشمِ تو بر این صلیبِ من باشد

دوباره مرثیهء تلخ اشک و بغض وسکوت
بجــاست ورد تو امــن یجـیـب ِ من باشد

نوای سازِ غزل ،گوشه های سوزِ سکوت
طنیــنِ مبهــمِ حـسِّ غـریبِ من باشد

حبابِ گمشـــده در پـای آبشـــار ِخیـال
نشد مسیــرِ فـــراز و نشیـبِ من باشد...

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه می شود که بهشتت نصیب من باشد
دلی که لک زده شاید که سیب من باشد

چه خوب می شد اگر درپناهِ شانه‌ی شب
طلوعِ صبحِ امیـــدت، نصیبِ من باشد

من و تو عاشق هم، کــوهِ غم برابرمان
گمان کنم که غم تــو ، رقیب من باشد

نگفته ام به تو شاید...ولی بدان لحنت
نویـــدبخشِ دلِ بی شکیبِ من باشد

مگو که معجزهء روحِ عشق ناپیـداست
مسیحِ چشمِ تو بر این صلیبِ من باشد

دوباره مرثیهء تلخ اشک و بغض وسکوت
بجــاست ورد تو امــن یجـیـب ِ من باشد

نوای سازِ غزل ،گوشه های سوزِ سکوت
طنیــنِ مبهــمِ حـسِّ غـریبِ من باشد

حبابِ گمشـــده در پـای آبشـــار ِخیـال
نشد مسیــرِ فـــراز و نشیـبِ من باشد...

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زندگی این روزها خواهی نخواهی مشکل است
دورماندن از سیاهیّ و تباهی مشکل است

پُرشده دنیای ما از ادعا ، حرفِ دروغ
پس دفاع ما ز  جرمِ بی گناهی مشکل است

عقل ودل گاهی تبانی میکنند و گاه جنگ
انتخابِ مطمئن در این دوراهی مشکل است

حال دل را از سکوتِ مبهمِ عاشق بپرس
از درون‌ چاله، افتادن به چاهی ! مشکل است

می روم،شاید خودم را بعد از این پیدا کنم
دل بریدن از خیال ِ پوچ و واهی مشکل است

شانه های استوارت را  به فریادم رسان
تکیه بر دیوارِ سست ِ بی پناهی مشکل است

عکس ماه افتاده در مرداب موّاجِ  خیال
کشفِ رازِ گردش چشمانِ ماهی مشکل است

کاش می خواندی مرا در پیچ و تابِ این غزل
رازِ دل گفتن،چه کتبی چه شفاهی مشکل است

می کند صبحِ سپید از شامِ تنهایی طلوع
فاصله بین ذغال و روسیاهی مشکل است

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀