💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.79K videos
11 files
927 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
دل آزرده‌اى دارم....
ڪه همچون ڪاسه‌ی چينى....

اگر دستى زنى،
تا حشر ازو فرياد برخيزد...


#شانی_تکلو

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
در روزه‌ٔ وصلِ تو كه بهتر ز نمازست



با خونِ جگر می‌کنم افطار و دگر هيچ

#شانی_تکلو

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
غیر از غم تو، در دل من جای‌گیر نیست
یعنی که جز خیال تواَم در ضمیر نیست

خوش می‌دهی تسلّی‌ام از وعده، ظاهراً
دانسته‌ای که زخم تو مرهم‌پذیر نیست

اندیشه از فریبِ بُتانم نمی‌کنی
معلوم کرده‌ای که به حُسنت نظیر نیست

آزار خود مکن ز پی امتحان من
فارغ نشین که از تو دلم را گزیر نیست

جاگرمی‌اش ز حیرتِ نَظّاره‌ی گل است
خار است ورنه بستر بلبل حریر نیست

«شانی!» نصیحت دل خود چند می‌کنی؟
دیوانه‌ای‌ست این که نصیحت‌پذیر نیست...

#شانی_تکلو

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
پر است از تو دلم، وا مکن دهانِ مرا
چراغِ بزمِ شکایت مکن زبانِ مرا


#شانی_تکلو🌹


💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
غیر از غم تو، در دل من جای‌گیر نیست
یعنی که جز خیال تواَم در ضمیر نیست

خوش می‌دهی تسلّی‌ام از وعده، ظاهراً
دانسته‌ای که زخم تو مرهم‌پذیر نیست

اندیشه از فریبِ بُتانم نمی‌کنی
معلوم کرده‌ای که به حُسنت نظیر نیست

آزار خود مکن ز پی امتحان من
فارغ نشین که از تو دلم را گزیر نیست

جاگرمی‌اش ز حیرتِ نَظّاره‌ی گل است
خار است ورنه بستر بلبل حریر نیست

«شانی!» نصیحت دل خود چند می‌کنی؟
دیوانه‌ای‌ست این که نصیحت‌پذیر نیست...

#شانی_تکلو

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
نیَم نسیم که هردم به گلشنی گذرم

به ناز کوش، که مرغِ دلم هوایی نیست...

#شانی_تکلو

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
Eternity (Part III) (Acoustic)
Anathema (Duncan Patterson)


به جمالِ ماه نازم شبِ چارده خصوصا

که شباهتِ تمامی به رخِ نگار دارد

#شانی_تکلو

#Anathema

#آرامش_شبانگاهی_با_موزیک

#شبتون_ستاره_بارون

‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
.
منم که مشتری‌ام لعلِ نوشخند تو را
شِکرفروش چه داند بهای قند تو را؟

به حُسن پنجه‌ی خورشید و ماه می‌تابی
کسی چه چاره کند اختر بلند تو را؟

فرشته می‌نگذارد که بر زمین آید
ز بوسه‌های پیاپی سُمِ سمند تو را

شبی که وعده به خواب افکنی، هجوم خیال
نمک زیاد کند زخم دردمند تو را

به ناز کوش، که آن ذوق نیست با نازت
که شِکوه‌ای به لب آید نیازمند تو را

بسوخت -«شانی»!- اگر داغ هجر، هستی ما
سزای ماست که نشنیده‌ایم پند تو را...

#شانی_تکلو


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خیالِ زلف تو چون در دلم درآمده باشد
دلم چو عرصه‌ی محشر به هم برآمده باشد

هلاکِ جذْبه‌ی شوقِ خودم که ناطلبیده
چو چشم باز کنم، از درم درآمده باشد

کجا به زهرِ سؤالم لبِ جواب گشاید
شِکرلبی که به شیر و شکر برآمده باشد

خوش آنکه بر سر کوی خودم ببیند و گوید
که آن رمیده‌ی ما را چه بر سر آمده باشد؟

به خنجرِ ستمت کنده باد دیده‌ی «شانی»
اگر به جز تو کسش در نظر درآمده باشد...

#شانی_تکلو


@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
منم که مشتری‌ام لعلِ نوشخند تو را
شِکرفروش چه داند بهای قند تو را؟

به حُسن پنجه‌ی خورشید و ماه می‌تابی
کسی چه چاره کند اختر بلند تو را؟

فرشته می‌نگذارد که بر زمین آید
ز بوسه‌های پیاپی سُمِ سمند تو را

شبی که وعده به خواب افکنی، هجوم خیال
نمک زیاد کند زخم دردمند تو را

به ناز کوش، که آن ذوق نیست با نازت
که شِکوه‌ای به لب آید نیازمند تو را

بسوخت -«شانی»!- اگر داغ هجر، هستی ما
سزای ماست که نشنیده‌ایم پند تو را...

#شانی_تکلو


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سینه را سوراخ‌ها کردی به پیکانِ ستم


خوب کردی، خانه‌ی تاریکِ ما روزن نداشت!


#شانی_تکلو


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
منم که مشتری‌ام لعلِ نوشخند تو را
شِکرفروش چه داند بهای قند تو را؟

به حُسن پنجه‌ی خورشید و ماه می‌تابی
کسی چه چاره کند اختر بلند تو را؟

فرشته می‌نگذارد که بر زمین آید
ز بوسه‌های پیاپی سُمِ سمند تو را

شبی که وعده به خواب افکنی، هجوم خیال
نمک زیاد کند زخم دردمند تو را

به ناز کوش، که آن ذوق نیست با نازت
که شِکوه‌ای به لب آید نیازمند تو را

بسوخت -«شانی»!- اگر داغ هجر، هستی ما
سزای ماست که نشنیده‌ایم پند تو را...

#شانی_تکلو


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شبِ غم که نور مَه را ز تَفِ جگر شکستم
نفسی ز دل کشیدم که دل سحر شکستم

نفس فسرده‌ی من شده آهنین‌شراره
که به سینه از نگاهت همه نیشکر شکستم

قدمِ نظارگی را ز چهارسو بریدم
ز بس آبگینه‌ی دل که به هر گذر شکستم

شده کسوتم چو گلبن، همه خار ناامیدی
که خدنگ‌های نازت همه در جگر شکستم

به دعا ز باغِ کویَت ثمرِ امید چیدم
چه درخت‌های بی‌بر که به این تبر شکستم

به ثنای دوست -«شانی!»- ز فصاحت و بلاغت
به بیان گهر فشاندم، به زبان شکر شکستم...

#شانی_تکلو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیگر دلم فریفته‌ی التفات کیست؟
بند زبان من، سخن بی‌ثبات کیست؟

شیرینی کلامِ که دل می‌برد مرا؟
کامِ تعلّقم مزه‌ناک از نبات کیست؟

هرگز ز روی آتش ما دود برنخاست
این نوع تاب، حوصله‌ی حدّ ذات کیست؟

چون سایه‌ات به خاک فتد، میرم از حسد
کآن ابرِ فیض بر سر کشتِ حیات ‌کیست؟!

از خرمن مراد، کَسم دانه‌ای نداد
تا قسمتم حواله به وجه زکات کیست

«شانی!» خلاصی‌ات چو محال است از این کمند
دیگر تضرّع تو برای نجات کیست...؟

#شانی_تکلو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀