ما را به هزار غمزه شیدا کردی
تا پای مرا به عاشقی وا کردی
با گوشه ی چشم دلفریبت آخر
دل را تو ! اسیر دلبری ها کردی
ما را چه به عشق و عاشقی ها گل من
در کلبه ی دل دوباره غوغا کردی
یک لحظه به یک نگاه مجنون گشتم
در عشق نگنجد انچه با ما کردی
دیدی که بدون تو پریشان حالم
یک گوشه نشستی و تماشا کردی
گفتی که تو شاعر و پر از دغدغه ای
خوب است تو هم بهانه پیدا کردی
#اسماعیل_حاج_علیان
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا پای مرا به عاشقی وا کردی
با گوشه ی چشم دلفریبت آخر
دل را تو ! اسیر دلبری ها کردی
ما را چه به عشق و عاشقی ها گل من
در کلبه ی دل دوباره غوغا کردی
یک لحظه به یک نگاه مجنون گشتم
در عشق نگنجد انچه با ما کردی
دیدی که بدون تو پریشان حالم
یک گوشه نشستی و تماشا کردی
گفتی که تو شاعر و پر از دغدغه ای
خوب است تو هم بهانه پیدا کردی
#اسماعیل_حاج_علیان
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عـاشقم بـاش کـه در عشق زبـانـزد باشم
غیـرِ تـو با همه کس، در همه جا بد باشم
دیـنِ احسـاسِ تـو، از غصـه نجـاتم داده
پـس چـرا از تـو و از دیـنِ تـو مُرتد باشم
خالـقِ عشق تـویی ، حضرتِ دلداده ی من
کافـرم چـون کـه بـه عشقِ تو مردد باشم
در موازاتِ تو بودن، به خدا بی رحمی ست
بـاتـو بـایـد بـه مسیرِ دل و ممتـد بـاشم
می روم بـا تـو الــهی کـه مُـقـدر بـاشـد
هرچه پیش آید و درعشق خوش آید باشم
می شنـاسم تـو و احسـاسِ تـو را دلبـرکم
مـن فقط بـا تـو در ایـن عشق مؤید باشم
عشق یعنی بشود، آنچـه دلـت می خواهد
عـاشقت هستم و می مانـم و بـاید باشم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
غیـرِ تـو با همه کس، در همه جا بد باشم
دیـنِ احسـاسِ تـو، از غصـه نجـاتم داده
پـس چـرا از تـو و از دیـنِ تـو مُرتد باشم
خالـقِ عشق تـویی ، حضرتِ دلداده ی من
کافـرم چـون کـه بـه عشقِ تو مردد باشم
در موازاتِ تو بودن، به خدا بی رحمی ست
بـاتـو بـایـد بـه مسیرِ دل و ممتـد بـاشم
می روم بـا تـو الــهی کـه مُـقـدر بـاشـد
هرچه پیش آید و درعشق خوش آید باشم
می شنـاسم تـو و احسـاسِ تـو را دلبـرکم
مـن فقط بـا تـو در ایـن عشق مؤید باشم
عشق یعنی بشود، آنچـه دلـت می خواهد
عـاشقت هستم و می مانـم و بـاید باشم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چشمهایت قلب عاشق را به یغما میبرد
هر چه دارد عاشق دلخسته ، یکجا میبرد
من نمیدانم چه دارد چشمهای تو ، ولی
هر چه دارد،قلب من را تا ثریا میبرد
دیده چون مجنون اسیر دلبریهایش شدم
پس دلم را تا به هر جا مثل لیلا میبرد
از لب سبز غزل تا عمق دریای خیال
میکشاند با خودش صحرا به صحرا میبرد
دلبری های دو چشمت را بنازم نازنین
کینچنین از شهر غم سوی خوشیها میبرد
شور وشادی را نصیب قلب عاشق میکند
افرین بر چشم شهلایت چه زیبا میبرد
#اسماعیل_حاج_علیان
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر چه دارد عاشق دلخسته ، یکجا میبرد
من نمیدانم چه دارد چشمهای تو ، ولی
هر چه دارد،قلب من را تا ثریا میبرد
دیده چون مجنون اسیر دلبریهایش شدم
پس دلم را تا به هر جا مثل لیلا میبرد
از لب سبز غزل تا عمق دریای خیال
میکشاند با خودش صحرا به صحرا میبرد
دلبری های دو چشمت را بنازم نازنین
کینچنین از شهر غم سوی خوشیها میبرد
شور وشادی را نصیب قلب عاشق میکند
افرین بر چشم شهلایت چه زیبا میبرد
#اسماعیل_حاج_علیان
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لحـــظه هـــایی ناب دارم با تو و شیـــدا دلت
عـــاشقـــی ها کـــرده قلب بیقـــرارم بــــا دلت
جــان ناقــابل فــدایت می کــنم در راه عشق
یک نفـــس باید بمـــیرم در رسیــــدن تا دلت
روز و شب در کوی عشقت می زند پر پر دلم
می شنــــاســــد این دل سرگشـــته را آیا دلت؟
دل که نه!دریای احساس است و عشق و معرفت
شـــور و شوقی کــرده برپا باز هم، اینجا دلت
از دل و احساس تو سرمست و شیدا می شوم
می دلت، ساغر دلت ، میخانه و ماوا دلت
می رســـاند عاقبت ما را به رویای وصـــال
خوب می دانـــد مسیــــر آرزوهــــــا را دلت
#اسماعیل_حاج_علیان
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عـــاشقـــی ها کـــرده قلب بیقـــرارم بــــا دلت
جــان ناقــابل فــدایت می کــنم در راه عشق
یک نفـــس باید بمـــیرم در رسیــــدن تا دلت
روز و شب در کوی عشقت می زند پر پر دلم
می شنــــاســــد این دل سرگشـــته را آیا دلت؟
دل که نه!دریای احساس است و عشق و معرفت
شـــور و شوقی کــرده برپا باز هم، اینجا دلت
از دل و احساس تو سرمست و شیدا می شوم
می دلت، ساغر دلت ، میخانه و ماوا دلت
می رســـاند عاقبت ما را به رویای وصـــال
خوب می دانـــد مسیــــر آرزوهــــــا را دلت
#اسماعیل_حاج_علیان
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دل ڪه بعد از عاشقے، دیوانه اے بیچاره شد
ڪار من هم بعد از ان دیوانه دارے بود و بس
ڪام دل شیرین نشد از مژده ے دیدار یار
ڪار دنیا با دلم ناسازگارے بود و بس
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ڪار من هم بعد از ان دیوانه دارے بود و بس
ڪام دل شیرین نشد از مژده ے دیدار یار
ڪار دنیا با دلم ناسازگارے بود و بس
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به خـــداوند نـــگاه تو قســـم ، دلتنگم
و به چشمان سیاه تو قسم ، دلتنگم
صورتت مـــاه دلارای شب تــــــاریکم
به همان صورت ماه تو قسم دلتنگم
گرچه از حسرت دیرینه ی خود میگویی
من به ان حسرت و اه تو قسم دلتنگــم
اینکه در عشق خودت حس گناهی داری
به همـــان حس گنــاه تــو قســم ، دلتنگم
مانده ام اینکه بخواهی و نخواهی من را
به همین خواه و نخواه تو قــسم دلتنگم
ای که هر جا گل زیبا سر زلفت داری
به گل زلف ســیاه تو قســم ، دلتنگم
دل سرگشته ی من مانده به راهت گل من
بـــه دل مانـــــده به راه تـــو قســــم دلتنگــــم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
و به چشمان سیاه تو قسم ، دلتنگم
صورتت مـــاه دلارای شب تــــــاریکم
به همان صورت ماه تو قسم دلتنگم
گرچه از حسرت دیرینه ی خود میگویی
من به ان حسرت و اه تو قسم دلتنگــم
اینکه در عشق خودت حس گناهی داری
به همـــان حس گنــاه تــو قســم ، دلتنگم
مانده ام اینکه بخواهی و نخواهی من را
به همین خواه و نخواه تو قــسم دلتنگم
ای که هر جا گل زیبا سر زلفت داری
به گل زلف ســیاه تو قســم ، دلتنگم
دل سرگشته ی من مانده به راهت گل من
بـــه دل مانـــــده به راه تـــو قســــم دلتنگــــم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
رسیدم با تو در دنیا به عشـــق و آرزوهــایم
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
می کشم دور دل دربندِ احساست، حصار
دل حریم یار باشد ،عشق دارد اعتبار
دل که عاشق شد تو هم از خویش غافل می شوی
چشم می بندی به روی دیگران بی اختیار
روز و شب از عاشقی می گویی و دلدادگی
هر بلایی هم سرت اورده باشد روزگار
اینقدر در گوش من از درد دلتنگی نخوان
جای ان در قلب عاشق بذر شیدایی بکار
حال و روزم را نمی فهمی مگر روزی تو هم
مثل من بر عشق و احساس دلی گردی دچار
فصل هایت بوی غم بوی زمستان می دهد
تا نگار از در نیاید هم نمی آید بهار
واعظا با پندهایت از جنون منعم نکن
عاشق دیوانه را با منطق و برهان چکار
#اسماعیل_حاج_علیان
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دل حریم یار باشد ،عشق دارد اعتبار
دل که عاشق شد تو هم از خویش غافل می شوی
چشم می بندی به روی دیگران بی اختیار
روز و شب از عاشقی می گویی و دلدادگی
هر بلایی هم سرت اورده باشد روزگار
اینقدر در گوش من از درد دلتنگی نخوان
جای ان در قلب عاشق بذر شیدایی بکار
حال و روزم را نمی فهمی مگر روزی تو هم
مثل من بر عشق و احساس دلی گردی دچار
فصل هایت بوی غم بوی زمستان می دهد
تا نگار از در نیاید هم نمی آید بهار
واعظا با پندهایت از جنون منعم نکن
عاشق دیوانه را با منطق و برهان چکار
#اسماعیل_حاج_علیان
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
غزل یعنی تویی هر جا کنارم
تویی آرامش و صبر و قرارم
غزل یعنی بجز از عشق گفتن
برای دلبرم کاری ندارم
در این عشق انچنان دیوانه ام که
به صحرای جنون سر می گذارم
تو را می خوانم ای بالا بلندم
تو باشی شعر ناب ماندگارم
تویی شعر و شراب و شور و مستی
ننوشم گر تو را روزی ،خمارم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
تویی آرامش و صبر و قرارم
غزل یعنی بجز از عشق گفتن
برای دلبرم کاری ندارم
در این عشق انچنان دیوانه ام که
به صحرای جنون سر می گذارم
تو را می خوانم ای بالا بلندم
تو باشی شعر ناب ماندگارم
تویی شعر و شراب و شور و مستی
ننوشم گر تو را روزی ،خمارم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
خط به خط نامه ی احساس تو را میخوانم
نامه را حرف دل دلبر خود میدانم
مینویسی همه ی حرف دلت را با عشق
مینشیند همه ی حرف دلت بر جانم
کاش دستان تو از نامه برون می امد
تا بگیری به وفا بار دگر دستانم
انچه با عشق نوشتی و دلم شیدا شد
شعر چشمان تو بوده است در این دیوانم
گفته ای تا به ابد عاشق من میمانی
تا نفس هست وفادار دلت میمانم
عشق را با قلم سرخ چه جانی دادی
باهمین عشق قسم خورده شدی درمانم
مثل یک زلزله میماند و میدانم باز
دوستت دارمت هر بار کند ویرانم
خط بزن هرچه که از غصه نوشتی بامن
رحم کن بر دل دیوانه ی سرگردانم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نامه را حرف دل دلبر خود میدانم
مینویسی همه ی حرف دلت را با عشق
مینشیند همه ی حرف دلت بر جانم
کاش دستان تو از نامه برون می امد
تا بگیری به وفا بار دگر دستانم
انچه با عشق نوشتی و دلم شیدا شد
شعر چشمان تو بوده است در این دیوانم
گفته ای تا به ابد عاشق من میمانی
تا نفس هست وفادار دلت میمانم
عشق را با قلم سرخ چه جانی دادی
باهمین عشق قسم خورده شدی درمانم
مثل یک زلزله میماند و میدانم باز
دوستت دارمت هر بار کند ویرانم
خط بزن هرچه که از غصه نوشتی بامن
رحم کن بر دل دیوانه ی سرگردانم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀