از عشق می سرایم هرچند پیر پیرم
با عشق می توانم جانی دگر بگیرم
تا هستی، آفتابم بخشنده و درخشان
اما اگر نباشی، از جانِ خسته سیرم
بی تو چو گردبادم، آشفته و پریشان
با بودن تو چشمه، آرام و سربزیرم
مستم من از حضورت، سرزنده و غزل خوان
وقتی تو را ندارم در دامِ غم اسیرم
داراترینِ مردم با تو، ولیک بی تو
مسکین تر از همیشه بیچاره و فقیرم
چون من بمان (وفا )دار، گر باغبان عشقی
تا زیر پایت ای جان گر خواستی بمیرم ...
# کامبیز فرقان پرست
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با عشق می توانم جانی دگر بگیرم
تا هستی، آفتابم بخشنده و درخشان
اما اگر نباشی، از جانِ خسته سیرم
بی تو چو گردبادم، آشفته و پریشان
با بودن تو چشمه، آرام و سربزیرم
مستم من از حضورت، سرزنده و غزل خوان
وقتی تو را ندارم در دامِ غم اسیرم
داراترینِ مردم با تو، ولیک بی تو
مسکین تر از همیشه بیچاره و فقیرم
چون من بمان (وفا )دار، گر باغبان عشقی
تا زیر پایت ای جان گر خواستی بمیرم ...
# کامبیز فرقان پرست
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زده ام فالی...
در وصف دل وره یابی
دریافتمش جانا، جانانه تر ازهر شب
حافظ بنواخت به دلارایی
بادَم میگونش...
پر، پیمانه تر از هرشب
عشق باشب مهتابی...
می در کام و سبو ریزد...
جانانه ترازهرشب...
شور ونفس ومهرش
درچنگ دل وهم سازست سوزی
بِسُرای جانا مستانه تر از هرشب...
آلا نورماندی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در وصف دل وره یابی
دریافتمش جانا، جانانه تر ازهر شب
حافظ بنواخت به دلارایی
بادَم میگونش...
پر، پیمانه تر از هرشب
عشق باشب مهتابی...
می در کام و سبو ریزد...
جانانه ترازهرشب...
شور ونفس ومهرش
درچنگ دل وهم سازست سوزی
بِسُرای جانا مستانه تر از هرشب...
آلا نورماندی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آسان است برای من
که خیابانها را تا کنم
و در چمدانی بگذارم
که صدای باران را به جز تو کسی نشنود.
آسان است
به درخت انار بگویم
انارش را خود به خانه من آورد.
آسان است
آفتاب را
سه شبانه روز، بیآب و دانه رها کنم
و روز ضعیف شده را ببینم
که عصا زنان از آسمان خزر بالا میرود.
آسان است
که چهچه گنجشک را ببافم
و پیراهن خوابت کنم.
آسان است برای من
به شهاب نومید فرمان دهم که به نقطه اولش برگردد.
برای من آسان است
به نرمی آبها سخن بگویم و دل صخره را بشکافم
آسان است ناممکنها را ممکن شوم
و زمین در گوشم بگوید: "بس کن رفیق"
اما
آسان نیست معنی مرگ را بدانم
وقتی تو به زندگی آری گفتهای.
#شمس_لنگرودی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
که خیابانها را تا کنم
و در چمدانی بگذارم
که صدای باران را به جز تو کسی نشنود.
آسان است
به درخت انار بگویم
انارش را خود به خانه من آورد.
آسان است
آفتاب را
سه شبانه روز، بیآب و دانه رها کنم
و روز ضعیف شده را ببینم
که عصا زنان از آسمان خزر بالا میرود.
آسان است
که چهچه گنجشک را ببافم
و پیراهن خوابت کنم.
آسان است برای من
به شهاب نومید فرمان دهم که به نقطه اولش برگردد.
برای من آسان است
به نرمی آبها سخن بگویم و دل صخره را بشکافم
آسان است ناممکنها را ممکن شوم
و زمین در گوشم بگوید: "بس کن رفیق"
اما
آسان نیست معنی مرگ را بدانم
وقتی تو به زندگی آری گفتهای.
#شمس_لنگرودی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کوچه ای دنجم...
که در من بوسه ای رخ داده است
ابتدا تا انتهایم بوی باران می دهد....
#سوسن_درفش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
که در من بوسه ای رخ داده است
ابتدا تا انتهایم بوی باران می دهد....
#سوسن_درفش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
✨ظهر یعنے عشق
✨و عشق یعنے سلامتے شما
✨و سلامتے شما
✨یعنے قشنگے این دنیا
✨و من امروز
✨دنیایے قشنگ براتون آرزو دارم
✨لبخند بزن
✨شاید همین لبخند تو
✨حالِ دلی را خوب کند ...
✨دنیا دنیا سلامتی نصیب لحظه هاتون
✨ظهرآدینه تون بخیر شادی دوستان🌞
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
✨و عشق یعنے سلامتے شما
✨و سلامتے شما
✨یعنے قشنگے این دنیا
✨و من امروز
✨دنیایے قشنگ براتون آرزو دارم
✨لبخند بزن
✨شاید همین لبخند تو
✨حالِ دلی را خوب کند ...
✨دنیا دنیا سلامتی نصیب لحظه هاتون
✨ظهرآدینه تون بخیر شادی دوستان🌞
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#جمعه بهانه ی خوبی ست
برای عاشقانه های پاییزی من و تو
من می نویستم
تو آن سر شهر میخوانی و ذوق می کنی
عجب فاصله ای داره عشقِ من و تو
کاش این جمعه به شب نرسد
من دلبرانه بنویسم
تو عاشقانه خوانی
#پریناز_ارشد
ســــلام
#نیمــروزآدینتـــون بخیر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
برای عاشقانه های پاییزی من و تو
من می نویستم
تو آن سر شهر میخوانی و ذوق می کنی
عجب فاصله ای داره عشقِ من و تو
کاش این جمعه به شب نرسد
من دلبرانه بنویسم
تو عاشقانه خوانی
#پریناز_ارشد
ســــلام
#نیمــروزآدینتـــون بخیر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مرغ محبتم من، كی آب و دانه خواهم
با من يگانگی كن، يار يگانه خواهم
شمعی فسرده هستم، بیعشق مرده هستم
روشن گرم بخواهی سوز شبانه خواهم
افسانه محبت، هر چند كس نخواند
من سر گذشت خود را پر زين فسانه خواهم
بام و دری نبينم، تا از قفس گريزم
بال و پری ندارم، تا آشيانه خواهم
تا هر زمان به شكلی، رنگی بخود نگيرم
جان و تنی رها از، قيد زمانه خواهم
می آنقدر بنوشم، تا در رهت چو بينم
مستی بهانه سازم، گم كرده خانه خواهم
رحیم_معینی_کرمانشاهی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با من يگانگی كن، يار يگانه خواهم
شمعی فسرده هستم، بیعشق مرده هستم
روشن گرم بخواهی سوز شبانه خواهم
افسانه محبت، هر چند كس نخواند
من سر گذشت خود را پر زين فسانه خواهم
بام و دری نبينم، تا از قفس گريزم
بال و پری ندارم، تا آشيانه خواهم
تا هر زمان به شكلی، رنگی بخود نگيرم
جان و تنی رها از، قيد زمانه خواهم
می آنقدر بنوشم، تا در رهت چو بينم
مستی بهانه سازم، گم كرده خانه خواهم
رحیم_معینی_کرمانشاهی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
برگ پاییزم، ز چشم باغبان افتاده ام،
خوار در جولانـْگه ِ باد خزان افتاده ام
اشک ابرم کاینچنین بر خاک ره غلتیده ام
واژگون بختم، ز چشم آسمان افتاده ام
قطره یی بر خامهٔ تقدیر بودم - رو سیاه -
بر سپیدی های اوراق زمان افتاده ام
جای پای رهرو ِ عشقم، مرا نشناخت کس
بر جبین خاک، بی نام و نشان افتاده ام
روزگاری شمع بودم، سوختم، افروختم
غرق اشک خود، کنون چون ریسمان افتاده ام
کوه پا برجا نِیم، سرگشته ام، آواره ام
پیش راه باد، چون ریگ روان اقتاده ام
شاخهٔ سر درهمم، گر بر بلندی خفته ام
جفت خاک ره، چون نقش سایبان افتاده ام
استوارم سخت، چون زنجیر و رسوا پیش خلق
همچنان از این دهان در آن دهان افتاده ام
قطره یی بی رنگ بودم، نور عشق از من گذشت
بر سپهر نام، چون رنگین کمان افتاده ام
آه، سیمین، نغمه های سینه سوز عشق را
این زمان آموختندم کز زبان افتاده ام
سیمین_بهبهانی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خوار در جولانـْگه ِ باد خزان افتاده ام
اشک ابرم کاینچنین بر خاک ره غلتیده ام
واژگون بختم، ز چشم آسمان افتاده ام
قطره یی بر خامهٔ تقدیر بودم - رو سیاه -
بر سپیدی های اوراق زمان افتاده ام
جای پای رهرو ِ عشقم، مرا نشناخت کس
بر جبین خاک، بی نام و نشان افتاده ام
روزگاری شمع بودم، سوختم، افروختم
غرق اشک خود، کنون چون ریسمان افتاده ام
کوه پا برجا نِیم، سرگشته ام، آواره ام
پیش راه باد، چون ریگ روان اقتاده ام
شاخهٔ سر درهمم، گر بر بلندی خفته ام
جفت خاک ره، چون نقش سایبان افتاده ام
استوارم سخت، چون زنجیر و رسوا پیش خلق
همچنان از این دهان در آن دهان افتاده ام
قطره یی بی رنگ بودم، نور عشق از من گذشت
بر سپهر نام، چون رنگین کمان افتاده ام
آه، سیمین، نغمه های سینه سوز عشق را
این زمان آموختندم کز زبان افتاده ام
سیمین_بهبهانی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
امید
@katibehchannel
▪️اگر مانده بودی...
▪️امید
تسکین
نیابد
جانِ
من
صد بار اگر بینم تـــــــو را
#هلالی_جغتایی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
▪️اگر مانده بودی...
▪️امید
تسکین
نیابد
جانِ
من
صد بار اگر بینم تـــــــو را
#هلالی_جغتایی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نخواه سر برود صبرم از پیاله ی جان
نخواه راز مگویم شود دهان به دهان
دلِ بریده عنانم حیا نمی فهمد
چقدر آب بریزم بر آتش هیجان
گل ندیده بهاری شدم، سزاوار است؟
تمام عمر بمانم در انحصار خزان
دوباره زخم نزن، من کم امتحان نشدم
دوباره ماشه هجران به سمت دل نچکان
"به من بگو که بمیر و نگو خداحافظ"
نخواه قلب نَزارم بیفتد از ضربان
نه اینکه از تو نصیبی نبُرده ام ، بُردم
دلی شکسته، رخی زرد و دیده ای نگران
بیا که رشته ی امّيد من به مو بند است
بیا که قامت صبرم خم است مثل کمان
بدون عشق جهانم جهنمی ابدی ست
بدون یار ندارم تعلّقی به جهان
#فاطمه_اتحاد
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نخواه راز مگویم شود دهان به دهان
دلِ بریده عنانم حیا نمی فهمد
چقدر آب بریزم بر آتش هیجان
گل ندیده بهاری شدم، سزاوار است؟
تمام عمر بمانم در انحصار خزان
دوباره زخم نزن، من کم امتحان نشدم
دوباره ماشه هجران به سمت دل نچکان
"به من بگو که بمیر و نگو خداحافظ"
نخواه قلب نَزارم بیفتد از ضربان
نه اینکه از تو نصیبی نبُرده ام ، بُردم
دلی شکسته، رخی زرد و دیده ای نگران
بیا که رشته ی امّيد من به مو بند است
بیا که قامت صبرم خم است مثل کمان
بدون عشق جهانم جهنمی ابدی ست
بدون یار ندارم تعلّقی به جهان
#فاطمه_اتحاد
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دیوارها فریادی از اندوه و دردند
با تکیه گاه مردم تنها چه کردند؟!
در شهر خاکِ مرده پاشیدند انگار
ویرانه ها جامانده از صدها نبردند
بازارها و کوچه های شهر دیگر
در انحصار روح هایی دوره گردند
تنهایی ما ریشه در پاییز دارد
مثل درختانی که در هر فصل زردند
زانو بغل کردیم با قلبی پریشان
تا عقربه ها دور تنهایی بگردند
اعلامیه ها شهر را تاریک کردند
تصویرهای مانده بر دیوار… دردند!!!
داغی نهان بر روزهای ما نشاندند
این خاک ها که سالها گفتیم سردند
✍#محبوبه_راهپیما
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با تکیه گاه مردم تنها چه کردند؟!
در شهر خاکِ مرده پاشیدند انگار
ویرانه ها جامانده از صدها نبردند
بازارها و کوچه های شهر دیگر
در انحصار روح هایی دوره گردند
تنهایی ما ریشه در پاییز دارد
مثل درختانی که در هر فصل زردند
زانو بغل کردیم با قلبی پریشان
تا عقربه ها دور تنهایی بگردند
اعلامیه ها شهر را تاریک کردند
تصویرهای مانده بر دیوار… دردند!!!
داغی نهان بر روزهای ما نشاندند
این خاک ها که سالها گفتیم سردند
✍#محبوبه_راهپیما
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خستهام از تو و از مکر و ریا میفهمی ؟!
بی وفا بودنت و ژستِ وفا می فهمی ؟!
خستهام خسته تر از کودک کبریت فروش
زیر باران و کسی گفته گدا میفهمی؟!
مثل مردی که از او مانده فقط یک پسر و
شده آلودهی تزریق دوا می فهمی؟!
شدهام شاعر بی حوصله با یاد کسی
مانده در پیچ و خم قافیهها میفهمی؟!
حال من با تو ؟ نه اصلا تو بگو میبینی ؟
بغضِ در دام گلو مانده به جا میفهمی؟!
گفته بودم به تو این بار «شما» یادت هست ؟
معنی «تو» شدنت را به «شما» میفهمی؟!
لعنتی در سرم انگار تو هستی، تو فقط
خستهام از تو و فکرت به خدا میفهمی ؟
#نیاکویی_لنگرودی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بی وفا بودنت و ژستِ وفا می فهمی ؟!
خستهام خسته تر از کودک کبریت فروش
زیر باران و کسی گفته گدا میفهمی؟!
مثل مردی که از او مانده فقط یک پسر و
شده آلودهی تزریق دوا می فهمی؟!
شدهام شاعر بی حوصله با یاد کسی
مانده در پیچ و خم قافیهها میفهمی؟!
حال من با تو ؟ نه اصلا تو بگو میبینی ؟
بغضِ در دام گلو مانده به جا میفهمی؟!
گفته بودم به تو این بار «شما» یادت هست ؟
معنی «تو» شدنت را به «شما» میفهمی؟!
لعنتی در سرم انگار تو هستی، تو فقط
خستهام از تو و فکرت به خدا میفهمی ؟
#نیاکویی_لنگرودی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀