فنجان طلای شعر ناب آوردم
چای گل سرخ با گلاب آوردم
برخیز و بنوش زندگی را از نو
در سینی صبح، آفتاب آوردم
#شهرادمیدری
#درود_صبحتون_دلپذیر
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
چای گل سرخ با گلاب آوردم
برخیز و بنوش زندگی را از نو
در سینی صبح، آفتاب آوردم
#شهرادمیدری
#درود_صبحتون_دلپذیر
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
پیچیده نسیم خنک از کوچه ی پاییز
از شاخه ی دیوار، گلابی شده سرریز
صبح آمده با عطر غزل، پنجره وا کن
آدینه ی شهریوری ات خاطره انگیز
ُ#شهرادمیدری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
از شاخه ی دیوار، گلابی شده سرریز
صبح آمده با عطر غزل، پنجره وا کن
آدینه ی شهریوری ات خاطره انگیز
ُ#شهرادمیدری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سرمستِ پگاه و شعرِ نابت چه کنم؟
خیس از نمِ نعنا و گلابت چه کنم؟
عطرِ خوشِ گیسوانِ بیدت به کنار
با دیدنِ رویِ آفتابت چه کنم؟
ُ#شهرادمیدری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خیس از نمِ نعنا و گلابت چه کنم؟
عطرِ خوشِ گیسوانِ بیدت به کنار
با دیدنِ رویِ آفتابت چه کنم؟
ُ#شهرادمیدری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پیچیده نسیم خنک از کوچه ی پاییز
از شاخه ی دیوار، گلابی شده سرریز
صبح آمده با عطر غزل، پنجره وا کن
آدینه ی شهریوری ات خاطره انگیز
ُ#شهرادمیدری
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از شاخه ی دیوار، گلابی شده سرریز
صبح آمده با عطر غزل، پنجره وا کن
آدینه ی شهریوری ات خاطره انگیز
ُ#شهرادمیدری
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گفته بودی خوشت از ما نمیاید، به درک 🤷♀️
حالت از دیدنمان جا نمیاید، به درک 🤷♀️
کسر ِ شان است که همصحبت ِ مجنون باشی😊
مرد ِ دیوانه به لیلا نمیاید، به درک😏
هرچه در کوچه تان پرسه زنم پنجره ات
قدر ِ پلکی به تماشا نمیاید، به درک😏
راست گفتی لب ِ من را چه به شهد ِ لب تو😏
نان ِ خشکی به مربا نمیاید، به درک🤣
#شهرادمیدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حالت از دیدنمان جا نمیاید، به درک 🤷♀️
کسر ِ شان است که همصحبت ِ مجنون باشی😊
مرد ِ دیوانه به لیلا نمیاید، به درک😏
هرچه در کوچه تان پرسه زنم پنجره ات
قدر ِ پلکی به تماشا نمیاید، به درک😏
راست گفتی لب ِ من را چه به شهد ِ لب تو😏
نان ِ خشکی به مربا نمیاید، به درک🤣
#شهرادمیدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خداحافظ پرستویی که دیگر برنمی گردی
پریشان کرده گیسویی که دیگر برنمی گردی
تمامِ شهر، پاییزِ غم و درد است بعد از تو
گُلِ زیبا و خوشبویی که دیگر برنمی گردی
چه باید گفت از دردت، به جایِ خالی و سردت
شبِ تاریک، سوسویی که دیگر برنمی گردی
نصیبِ شاهنامه زخمِ تنهایی ست بعد از این
پس از تو نوشدارویی که دیگر برنمی گردی
بغل وا کن به رویِ من، بخوان شعری دمِ رفتن
تو ای ماهِ غزلگویی که دیگر برنمی گردی
دلم آشوب چون امواجِ توفان خورده یِ دریا
شده غرقِ هیاهویی که دیگر برنمی گردی
به تو با بغض می گویم بمانم چشم بر راهت؟
به من با اشک می گویی که دیگر برنمی گردی
از اینجا رفته ای و ردِ پایت مانده در باران
دو چشمم خیره بر سویی که دیگر برنمی گردی...
#شهرادمیدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پریشان کرده گیسویی که دیگر برنمی گردی
تمامِ شهر، پاییزِ غم و درد است بعد از تو
گُلِ زیبا و خوشبویی که دیگر برنمی گردی
چه باید گفت از دردت، به جایِ خالی و سردت
شبِ تاریک، سوسویی که دیگر برنمی گردی
نصیبِ شاهنامه زخمِ تنهایی ست بعد از این
پس از تو نوشدارویی که دیگر برنمی گردی
بغل وا کن به رویِ من، بخوان شعری دمِ رفتن
تو ای ماهِ غزلگویی که دیگر برنمی گردی
دلم آشوب چون امواجِ توفان خورده یِ دریا
شده غرقِ هیاهویی که دیگر برنمی گردی
به تو با بغض می گویم بمانم چشم بر راهت؟
به من با اشک می گویی که دیگر برنمی گردی
از اینجا رفته ای و ردِ پایت مانده در باران
دو چشمم خیره بر سویی که دیگر برنمی گردی...
#شهرادمیدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀