زمین بہ دامن
بانوے آفتاب آویختہست
وآفتاب بہ دامن بانوے ڪهڪشان
و من بر ابریشم خیال تــو
بر ڪَیسوان تو آویختہام.
مرا باز می دارند از تــو
و پروا ندارنداز ستارهے سرڪَردان
بیمدار ڪه نظم آسمان را برآشوبد آخر.
#منوچهرآتشی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بانوے آفتاب آویختہست
وآفتاب بہ دامن بانوے ڪهڪشان
و من بر ابریشم خیال تــو
بر ڪَیسوان تو آویختہام.
مرا باز می دارند از تــو
و پروا ندارنداز ستارهے سرڪَردان
بیمدار ڪه نظم آسمان را برآشوبد آخر.
#منوچهرآتشی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زن ڪه بیش از حدّ براے مرد،مرهم مے شود
مثلِ حوّا عاقبت پاسوزِ آدم مے شود !
وسعت اندوه از حدے ڪه بالا مے رود
شعله ے احساس نورش در عوض ڪم مے شود
یادمان باشد اگر در عشق ڪوتاهے ڪنیم
عشق درجا مے زند دنیا جهنّم مے شود
آن ڪه عمرے بے توقّع عشق ورزے مے ڪند
در مقام و منزلت هم شأنِ حاتم مے شود
راز دل را لایقے جز سینه ے دلدار نیست
واے از آن روزے ڪه هر بیگانه محرم مے شود
فرق دارد عشق و عادت،عشق یعنے بے تو،مرگ
تَرکِ عادت با ڪمے دارو فراهم مے شود
مرد مے فهمد غرورِ سروْ وقتے بشڪند
گاه حتے با نسیمے قامتش خم میشود
#فاطمه_سادات
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مثلِ حوّا عاقبت پاسوزِ آدم مے شود !
وسعت اندوه از حدے ڪه بالا مے رود
شعله ے احساس نورش در عوض ڪم مے شود
یادمان باشد اگر در عشق ڪوتاهے ڪنیم
عشق درجا مے زند دنیا جهنّم مے شود
آن ڪه عمرے بے توقّع عشق ورزے مے ڪند
در مقام و منزلت هم شأنِ حاتم مے شود
راز دل را لایقے جز سینه ے دلدار نیست
واے از آن روزے ڪه هر بیگانه محرم مے شود
فرق دارد عشق و عادت،عشق یعنے بے تو،مرگ
تَرکِ عادت با ڪمے دارو فراهم مے شود
مرد مے فهمد غرورِ سروْ وقتے بشڪند
گاه حتے با نسیمے قامتش خم میشود
#فاطمه_سادات
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
حافظ🌹
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
حافظ🌹
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زیر گردنت عطر عجیبی دارد
نزدیڪتر بیا
بگذار زنبق هاے ڪبود ڪہ
سالهاست منتظرند
جوانـه بـزنـد
#محمد_حسینی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نزدیڪتر بیا
بگذار زنبق هاے ڪبود ڪہ
سالهاست منتظرند
جوانـه بـزنـد
#محمد_حسینی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
میای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی
#حافظ
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
میای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی
#حافظ
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجوی
خزانست در چمن عاشقان، بهار مجوی
دلم به صحبت مستان و شاهدان خو کرد
نشان تقوی ازین رند دردخوار مجوی
چو من ز خون دل سوخته سیه رویم
سپید رویی من زین سیاه کار مجوی
نروید از گل من جز گیاه بدنامی
گل سلامت ازین خاک خاکسار مجوی
به جز فساد ز فاسق دگر عمل مطلب
به جز وفا ز مقامم دگر شمار مجوی
ز اهل میکده جز ناکسی جمال مخواه
به کنج مزبله جز ماکیان شکار مجوی
دلا، چو هدیه جان پیشکش نخواهی کرد
بر آستانه سلطان عشق بار مجوی
سوار چابک من، آمدم به بندگیت
قرار بندگیم ده، ولی فرار مجوی
چو خسرو راز بتان زینهار نتوان یافت
مجو رهایی از آن بند و زینهار مجوی
#امیر_خسرو_دهلوی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خزانست در چمن عاشقان، بهار مجوی
دلم به صحبت مستان و شاهدان خو کرد
نشان تقوی ازین رند دردخوار مجوی
چو من ز خون دل سوخته سیه رویم
سپید رویی من زین سیاه کار مجوی
نروید از گل من جز گیاه بدنامی
گل سلامت ازین خاک خاکسار مجوی
به جز فساد ز فاسق دگر عمل مطلب
به جز وفا ز مقامم دگر شمار مجوی
ز اهل میکده جز ناکسی جمال مخواه
به کنج مزبله جز ماکیان شکار مجوی
دلا، چو هدیه جان پیشکش نخواهی کرد
بر آستانه سلطان عشق بار مجوی
سوار چابک من، آمدم به بندگیت
قرار بندگیم ده، ولی فرار مجوی
چو خسرو راز بتان زینهار نتوان یافت
مجو رهایی از آن بند و زینهار مجوی
#امیر_خسرو_دهلوی
#ز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀