💖کافه شعر💖
2.76K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.07K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
من اگر ڪافر و بے دین و خرابم؛ به تو چه؟
من اگر مست مے و شرب و شرابم ؛ به توچه؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟
تو اگر غرق نمازی٬چه ڪسے گفت چرا؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟
تو اگر لایق الطاف خدایے خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛ به تو چه؟


#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‌‌‌‌‌
‍ میزنم سازی بیا، امشب به سازم ساز کن
دلبری کن از من و ، امشب برایم ناز کن

مانده ام پشت در دروازه چشمان تو
رحم کن امشب بیا در را برویم باز کن

من به شوق توبه پرواز آمدم در آسمان
بال بگشا سوی من امشب تو هم پرواز کن

حرف دل بسیار باشد با تو هم صحبت شوم
سر بروی شانه ام بگذار و عشق اغاز کن

میشوم فرهاد تو شیرین من باشی اگر
لب بروی لب گذار و بوسه را لجباز کن

دست در دستان هم در زیر باران هم قدم
باصدای دلنشین در گوش من اعجاز کن

#ناشناس
#

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
زندگی یک بازی درد آور است
زندگی یک اول بی آخر است

زندگی کردیم اما باختیم...
کاخ خود را روی دریا ساختیم

لمس باید کرد این اندوه را...
بر کمر باید کشید این کوه را...
#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خش به خش ، زرد و تماشایی شده پائیزمان
دلربا در اوج زیبایی شده پائیزمان

"نبض احساس" و "یکی هست" و دو چشم اشکبار
مست از آهنگ پاشایی شده پائیزمان

سر به آواز و سرافرازانه با راز و نیاز
غرقِ شوق و شور و شیدایی شده پائیزمان

با نگاهِ گرمِ قوری می نشیند روی تخت
عاشقِ عطرِ خوشِ چایی شده پائیزمان

آهِ سرد و برگِ زرد و سینه ای لبریزِ درد
خسته از کابوسِ تنهایی شده پائیزمان

زندگی باید کنی با نم نمِ بارانِ عشق
تا نفسهایش مسیحایی شده پائیزمان

#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
منی که لفظِ شراب از کتاب می‌شُستم


زمانه ، کاتبِ دکّانِ « مِىْ » فروشم کرد !

#ناشناس
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یاد روزی که لبی از لب هم تر کردیم
عشق را در دل و جان دیده و باور کردیم

حاصل عمر من و تو به گمانم ای دوست
لحظه‌هایی‌ست که در خلوت هم سر کردیم

نه فقط مست شدیم از نفس باد بهار
فصلها را همه با عشق معطر کردیم

چشممان شعله به آرامش یکدیگر زد
در بپا ساختن غائله محشر کردیم

شرط بستیم که بازنده‌ی این بازی کیست
هر دو بردیم که در باخت برابر کردیم

هر کسی چاره کند نوعی و ما شاعرها
دلمان تنگ که شد روی به دفتر کردیم

#ناشناس

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنجا تفاوت رنگ، دین و نژاد نداریم؛
زیر خاک همه یک شکل هستیم،

کسی با خود زیبایی، زشتی، ثروت،
مقام، غرور و خودشیفتگی رو
از این دنیا نبرده ...

بر چرخ فلک مناز كه كمرشكن است
بر رنگ لباس مناز كه آخر كفن است

مغرور مشو كه زندگی چند روز است
در زير زمين شاه و گدا يک رقم است

#ناشناس

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سَرایے را ڪه صاحب نیست،ویرانے ست معمارَش




دلِ بے عشق مے گردد خراب،آهسته آهسته .‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#ناشناس
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مَنِ آزرده ‌دل را ڪس گره از ڪار نگشاید




مَگر اے اشڪ غم امشب تو از دل عقده بگشایی....

#ناشناس

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
اي علمدار نهضت خورشید
پاسدار قبیلۀ توحید

چشم بگشودی و گل نرگس
با نگاه تـو تا ابد خندید

هرکه دور از مرام تـو مرده اسـت
هرکه نوشد زِجام تـو جاوید

چـه مقام و فضیلتی داری
کـه علی بازوی تـو را بوسید

قطره قطره دو دیدۀ پدرت
سرگذشت دو دست تـو میدید

تـو در آغوش مادر و او هم
با تـو دور حسین می‌گردید

باب فضلی و هر در بسته
دارد از نام اعظم تـو کلید

روز میلاد تـو در عاشوراست
کـه علی باب و مادرت زهراست

#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀