💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
جان من بسته به بوس لب جان پرور توست

بر لبم نه لب و رحم آر ڪه جانم به لب‌است

#وصال_شیرازی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
داد چشمان تو در کشتن من دست به‌ هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم

هر یک ابروی تو کافیست پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم

#وصال_شیرازی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
نمی‌دانم ز لعلِ ٺـوسٺ....
یا چشمت، همی دانم....
ڪه یاران جمله سرمست‌اند....
و مینـا همچنان باقی.....


#وصال_شیرازی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
رفتم به #کلیسای ترسا و یهود
دیدم،همه با یاد #تو در گفت و شنود

با یاد #وصال تو به بتخانه شدم
#تسبیح بتان زمزمه ی ذکر تو بود

#ابوسعید_ابوالخیر

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
Aroome Joonam
Reza Azer
جدید

به‌جز #وصال_تو هيچ از #خدا نخواسته‌ايم

ڪه حاجتى نتوان خواست از خدا ‌جز #تـو

#فروغى_بسطامى

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
واعظم بیهوده از روز جزا بیم دهد...


به گمانش که شب محنت عاشق کم ازوست.!

#وصال_شیرازی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
داد چشمان تو در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بدمست به‌ هم

هر یک ابروی تو کافی‌ست پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم؟!

شیخ پیمانه‌شکن، توبه به ما تلقین کرد
آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم

عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت
زلف او باز شد و کار مرا بست به هم

مرغ دل زیرک و آزادی از این دام محال
که خم گیسوی او بافته چون شست به هم

دست بردم که کِشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم!

هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد "وصال"!
غیر آسودگی و عشق که ننشست به‌ هم

#وصال_شیرازی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
آفتابا از در میخانه مگذر کاین حریفان

یا بنوشندت که جامی یا ببوسندت که یاری ...

#وصال_شیرازی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
بیا که دیده‌ی غمدیده آرزوی تو دارد
به رهگذار سِتاده‌ست و جست‌وجوی تو دارد

روانِ من به مَه و سال، اشتیاق تو ورزد
زبان من به شب و روز گفت‌وگوی تو دارد

به هر دلی نبُود منزلِ وفا و محبت
بسی بگشتم؛ این باده را سبوی تو دارد

به بوی موی تو دائم بنفشه بویم و لیکن
کجا بنفشه‌ی این باغ، بوی موی تو دارد؟

به راهِ بادِ سحر هرنفس نشینم و شادم
به این امید که گاهی گذر به کوی تو دارد

به هرکه می‌نگرم، باشد آرزوی وصالش
به جز «وصال» که پیوسته آرزوی تو دارد

#وصال_شیرازی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
روانِ من به مَه و سال، اشتیاق تو ورزد
زبان من به شب و روز گفت‌وگوی تو دارد

به هر دلی نبُود منزلِ وفا و محبت
بسی بگشتم؛ این باده را سبوی تو دارد

به بوی موی تو دائم بنفشه بویم و لیکن
کجا بنفشه‌ی این باغ، بوی موی تو دارد؟

#وصال_شیرازی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع
بیچاره دل ماست که در سوز و گداز است

#وصال_شیرازی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
...

داد چشمان تو
در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم ..




#وصال_شیرازی🌹

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
اڪَر ترجمان عشـــــق را مے دانستم
براے تو بهترینم
معنے مے ڪـــردم
اڪَر نڪَارڪَرے مے دانستم
براے تو زیباترینم
آن را به تصویر مے ڪشیدم
اڪَر پیڪره سازے مرا آموخته بودند
براے تو شیرینم
فرهاد وار از تمام ڪوه ها تندیس عشق مے ساختم
و اڪَر سرایش مے دانستم
براے تو مهربانترینم
غزل غزل عشق مے سرودم
اما نمے دانم
هیچڪدام را نیاموخته ام
اما مے دانم
دوستـــــت دارم



#وصال_خوانساری

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر که را بوی گلستان
#وصال تو رسید

همچنین رقص کنان
تا به گلستان ننشست

#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
داد چشمان تو در کشتن من دست به‌ هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم

هر یک ابروی تو کافیست پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم

شیخ پیمانه شکن توبه به ما تلقین کرد
آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم

عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت
زلف او باز شد و کار مرا بست به هم

مرغِ دل زیرک و آزادی از این دام محال
که خم گیسوی او بافته چون شست به هم

دست بردم که کشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر زد و بر دوخت دل و دست به هم

هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد وصال
غیر آسودگی و عشق که ننشست به هم

#وصال_شیرازی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
اینم تلخ‌ترین جواب سال از

#وصال_شیرازی :

«‏گفتمش با غمِ هجران چه کنم؟!
گفت: بسوز...»


@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
داد چشمان تو در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بدمست به هم

هر یک ابروی تو کافی‌ست پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم؟!

شیخ پیمانه‌شکن، توبه به ما تلقین کرد
آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم

عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت
زلف او باز شد و کار مرا بست به هم

مرغ دل زیرک و آزادی از این دام محال
که خم گیسوی او بافته چون شست به هم

دست بردم که کِشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم!

هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد "وصال"!
غیر آسودگی و عشق که ننشست به هم...

#وصال_شیرازی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
من طبیبا! ز تو بر خویش خبردارترم


که مرا سوز فراقست و تو گویی که تب است

#وصال_شیرازی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
داد چشمان تو در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم

هر یک ابروی تو کافی است پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم؟

شیخ پیمانه شکن، توبه به ما تلقین کرد
آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم

عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت
زلف او باز شد و کار مرا بست به هم

مرغ دل زیرک و آزادی از این دام محال
که خم گیسوی او بافته چون شست به هم

دست بردم که کشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم

هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد، وصال !
غیر آسودگی و عشق که ننشست به هم


#وصال_شیراز

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا که دیده‌ی غمدیده آرزوی تو دارد
به رهگذار سِتاده‌ست و جست‌وجوی تو دارد

روانِ من به مَه و سال، اشتیاق تو ورزد
زبان من به شب و روز گفت‌وگوی تو دارد

به هر دلی نبُود منزلِ وفا و محبت
بسی بگشتم؛ این باده را سبوی تو دارد

به بوی موی تو دائم بنفشه بویم و لیکن
کجا بنفشه‌ی این باغ، بوی موی تو دارد؟

به راهِ بادِ سحر هرنفس نشینم و شادم
به این امید که گاهی گذر به کوی تو دارد

به هرکه می‌نگرم، باشد آرزوی وصالش
به جز «وصال» که پیوسته آرزوی تو دارد

#وصال_شیرازی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀