آنکو نهان به خلوتِ جان و دل من است
آرامِ جان و موجِدِ آب و گِل من است
با روی او، ز هر دو جهانم فراغت است
دیدار او به عمر ابد حاصل من است
شمشیر میزند به من و این عجب ز جود
خود خونبهای هستیِ بیحاصل من است
من ساحل محیطِ برون از کرانِ دوست
او بحر ژرف و قُلزُمِ بیساحل من است
گر صدهزار جان سِتد از من، مباح اوست
چون خونبهای من ز وفا قاتل من است
بنْمای چهره و بربایم ز خویشتن
بر وصل دوست، هستی من حایل من است
درمیربایم از سر مرّیخ و مَه، کلاه
گوید اگر به مهر و وفا قابل من است
«منصور!» از آن گِلی که بروید گُل مراد
در خاک فارس جوی که آنجا گِل من است...
#منصور_شیرازی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آرامِ جان و موجِدِ آب و گِل من است
با روی او، ز هر دو جهانم فراغت است
دیدار او به عمر ابد حاصل من است
شمشیر میزند به من و این عجب ز جود
خود خونبهای هستیِ بیحاصل من است
من ساحل محیطِ برون از کرانِ دوست
او بحر ژرف و قُلزُمِ بیساحل من است
گر صدهزار جان سِتد از من، مباح اوست
چون خونبهای من ز وفا قاتل من است
بنْمای چهره و بربایم ز خویشتن
بر وصل دوست، هستی من حایل من است
درمیربایم از سر مرّیخ و مَه، کلاه
گوید اگر به مهر و وفا قابل من است
«منصور!» از آن گِلی که بروید گُل مراد
در خاک فارس جوی که آنجا گِل من است...
#منصور_شیرازی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀