💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
بنشیـن تـا نفسی هست نگاهت بکنم
نظـری نیـک بـه رخسـارۀ ماهت بکنم

شرر افکنده بـه جانم رُخِ عاشق کُشِ تو
چه کنم شرم زچشمـان سیـاهت بکنم؟

لشـگـرِ فـاتـحِ گیسـوی شـرابی رنگت
همه برصف شده تا تَرکِ سپاهت بکنم

دلِ مجنـون صفتم نالـه کُنان می گوید
کـه خـودم را نکند غـرقِ گنـاهت بکنم

ناز کن رقص کنان بـوسه بزن بر دو لبم
تا پریشان نشوم شِکوِه به شاهت بکنم

#مهدی_سیدحسینی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
بنشیـن تـا نفسی هست نگاهت بکنم
نظـری نیـک بـه رخسـارۀ ماهت بکنم

شرر افکنده بـه جانم رُخِ عاشق کُشِ تو
چه کنم شرم زچشمـان سیـاهت بکنم؟

لشـگـرِ فـاتـحِ گیسـوی شـرابی رنگت
همه برصف شده تا تَرکِ سپاهت بکنم

دلِ مجنـون صفتم نالـه کُنان می گوید
کـه خـودم را نکند غـرقِ گنـاهت بکنم

ناز کن رقص کنان بـوسه بزن بر دو لبم
تا پریشان نشوم شِکوِه به شاهت بکنم

#مهدی_سیدحسینی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بنشیـن تـا نفسی هست نگاهت بکنم
نظـری نیـک بـه رخسـارۀ ماهت بکنم

شرر افکنده بـه جانم رُخِ عاشق کُشِ تو
چه کنم شرم زچشمـان سیـاهت بکنم؟

لشـگـرِ فـاتـحِ گیسـوی شـرابی رنگت
همه برصف شده تا تَرکِ سپاهت بکنم

دلِ مجنـون صفتم نالـه کُنان می گوید
کـه خـودم را نکند غـرقِ گنـاهت بکنم

ناز کن رقص کنان بـوسه بزن بر دو لبم
تا پریشان نشوم شِکوِه به شاهت بکنم

#مهدی_سیدحسینی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
یاران من از جنس غزلهای بهارند
سرشار از عشقند و به دل عاطفه دارند

پروانه اگر رقص کنان بال و پرش سوخت
جز مرهم گل بر تن زخمی نگذارند

شمع و گل و پروانه ی شیدا و غزلخوان
سر گرم محبّت به که در باغ انارند

بی تابی بلبل خبری بود غم انگیز
گلها همه در فکر پرستوی بهارند

خورشید نتابد اگر از صبح به آنها
در دفترشان لاله رخان از چه نگارند

چون بشکند از غصّه و غم قلب قناری
در باغ غزل لاله ی احساس نکارند

داغ غم غربت ، زده آتش به دل باغ
چون نغمه سرایان به غم عشق دچارند

درمان نشود درد دل لاله اگر زود
مستان سحر ناله کنان جان بسپارند

#مهدی_سیدحسینی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
یاس و شقایق زینت باغ بهارند
پروانه های سرخ عاشق بی قرارند

بال پرستوهای شیدا را شکستند
نسرین و یاس و نسترنها داغدارند

پروانه ای رقصان تمنّا دارد از شمع
تا روی زخم لاله ها مرهم گذارند

با نغمه پردازان مست از بوی گلها
دردا که خفّاشان شب ناسازگارند

پژمرده خاطر می شود گلزار هستی
وقتی تبرها قاتل سرو و چنارند

آتش بزن بر ریشه های خار و خاشاک
تا باغبانان جای آنها گل بکارند

#مهدی_سیدحسینی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
عطر گلها را غبار از باغ بی حاصل ربود
باغبان از ناتوانی گوشه ای کز کرده بود

شعله ور شد پیکر پروانه های سرخ باغ
تا ابد بر روح آنان از صمیم جان درود

تا پرستو ها به اوج آسمان راهی شدند
سیل غم بارید و سوز اشک جاری شد به رود

ماه تا پنهان شد از داغ کبوتر زیر ابر
از خس و خاشاک در باغ گل آثاری نبود

باغبان درمانده بود و جای مرهم با سکوت
زد نمک بر زخمها و چشم گلها شد ‌کبود

جای هوهو کردن جغدی که در ویرانه است
نغمه خوان ای کاش از گلهای پرپر می سرود

باغ بی حاصل اگر روزی ثمر بخشد به ما
حاصلش را خشک خواهد کرد چشمان حسود

قلب گلها چون شود پاکیزه از آلودگی
باغبان را می شود با شعر زیبایی ستود

#مهدی_سیدحسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در فراق عاشقان سرزمین خون گریه کن
گل اگر پژمرده شد با قلب محزون گریه کن

تیر زهرآلود اگر قلب قناری را شکافت
روز و شب از غصّه در باغ همایون گریه کن

ناخدای کشتی پروانه های اطلسی
غرق اگر شد در مسیر رود کارون گریه کن

باغبان وقتی بنا شد خانه را تزیین کند
چون تمرّد می کند از امر قانون گریه کن

تا به گوش خود شنیدی در امور دلبری
می کند ناسازگاری یار مجنون گریه کن

ارغوان با سایه همراه است تا پایان راه
رفت اگر از شاهراه عشق بیرون گریه کن

#مهدی_سیدحسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عدّه ای از آتش افروزان حمایت می کنند
دشمنی با مردمان بی بضاعت می کنند
در وزارتخانه یا هر جا زمان فرصت دهد
ماجراجویی برای کسب قدرت می کنند
ذهن بعضی زاهدان درگیر کار خلق نیست
پشت میز کارشان امّا عبادت می کنند
هر سوالی را که می پرسیم از کردارشان
ناتوان از پاسخ اند و هتک حرمت می کنند
حرف مردم را نمی فهمند صاحب منصبان
بی سبب از خیر اندیشان شکایت می کنند
کیسه هاشان تا شود لبریز از مال حرام
چون شغال از سهم بیت المال غارت می کنند
گوش بعضی آنچنان از دود آتش پر شده
کز برای رفتن جنّت جنایت می کنند
چشمشان را روی خلق الله می بندند و بعد
در خیابانهای شهر ایجاد وحشت می کنند
بی مرامی شعله بر جان وقیحان می زند
تا به حدّی که به همنوعان جسارت می کنند
با جنایاتی که بیزاریم از آنها در جهان
آتش افروزان چگونه خواب راحت می کنند
روسری ها را نسوزانید اینجا سالهاست
جای منطق با کلاشینکف  هدایت می کنند
 
#مهدی_سیدحسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مرغ دلم روانه بسوی هوای توست
زیباترین همای سعادت سزای توست

پر می کشد دلم که بیایم به دیدنت
اشکی که می چکد به لباسم برای توست

وقتی کنار مطبخ تو جمع می شویم
روشن چراغ صحن و سرا از صفای توست

شادی کنار پنجره یا زیر نور ماه
از شور خنده ها و صدای رسای توست

از مکتب ات که درس محبّت گرفته ایم
نیکی اگر کنم به کسی از وفای توست

هر جا غزل شکوفه زد از مهر ماندگار
گفتم  غزل دوای شفابخش پای توست

در مقطعی که نیست کسی یار بی کسان
شاعر اگر شدم به خدا از دعای توست

مادر مرا ببخش اگر دورم از دیار
هر جا که ذکر خیر تو باشد سرای توست

در خلوتت سعادت ما را طلب نما
خیر و خوشیِ خلق خدا با خدای توست

فردوس اگر بدست علی وا شود درش
آنجا به جان حضرت زهرا که جای توست
 
#مهدی_سیدحسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در این دنیای شور انگیز لبریز از گرفتاری
ندیدم واژه ای خوشتر ز ایثار و وفاداری

پریشان شد اگر آلاله ای در باغ اندیشه
بکن از گوهر نایاب و مهرآسا پرستاری

بدون شک رسد دستت به دست خالق گلها
اگر که پای خود را در مسیر یار بگذاری

مقامت می رود بالاتر از آنچه می اندیشی
چنانچه دیگران را هم به کار خیر واداری

نکن خود را فدای آنچه دارد ارزشی ناچیز
اگر خواهی شود عشق الهی در دلت جاری

کمی اندیشه کردن بیمه خواهد کرد انسان را
به اوج اندیشه باید کرد اگر قصد سفر داری

پریدن از قفس با قلب زخمی در هوای یار
برای شاعر شیدا نباشد کار دشواری
 
#مهدی_سیدحسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀