💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
نوشتم درد دلهایم ،همه گفتند عالی بود
ندانستند که درمانی ،برای زخم کاری بود

نوشتم درد دلهایم، شبیه شعر بر دفتر
ندانستند که هر شعرم، برایم یادگاری بود

نوشتم درد دلهایم، همه خواندند اما حیف
ندانستند که سوز من، همه ازغمگساری بود

نوشتم درد دلهایم ،همه گفتند شاعر شد
ندانستند که دلتنگی، دلیل بیقراری بود

نوشتم درد دلهایم ،گهی شاد و گهی غمگین
ندانستند که این خنده، فقط چهره نگاری بود

نوشتم درد دلهایم ،زدست روزگار بد
ندانستند که اشک چشم ،برایم برد باری بود

نوشتم درد دلهایم ،به شبها کنج یک خلوت
لقب سنگ صبورم داد،عجب شب زنده داری بود


#جواد_الماسی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
ای قلم حوصله کن درد زیاد است هنوز
شب ِ پُـر دلهـره و سرد زیاد است هنوز

آفت افتاده بـه گلها همه پرپر شده اند
چهـره ی غمـزده و زرد زیاد است هنوز

عشق چون بوۍهوس داد مقدس نشود
به جهان آدمِ خونسرد، زیاد است هنوز

مرد و نامرد اگر، از نظرِ چهره یکی ست
درد این است که نامرد زیاد است هنوز

گریه بر بغضِ گلو چاره نکرده چه کنم؟
دور و بـر... آدمِ دلسرد زیاد است هنوز

من همانم که کسۍسنگِ صبورم نشود
ای قلم حوصله کن درد زیاد است هنوز

#جواد_الماسی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
گُل که پژمرد بیصدا دیدم که گلدان گریـه کرد
بـاد هم ماتـم گرفت، در کُنجِ ایـوان گریه کرد

ظاهـری دَم از وفـا ، از پشت خنجـر می زنیم
بر چنین شخصیتِ چندگانه، ایمان گریـه کرد

عشق هامان را هوس دزدیده با خـود می بَرد
چونکه غارت شد نمک دیدم نمکدان گریه کرد

وای بـر احـوالـمان، در ایـن دو روزِ زنــدگی
بارِ مشکل ما به هم دادیم و آسـان گریه کرد!

جنـسِ دلهامـان چرا سنگی شده در روزگار؟
دردِ ما بی مرهم و.. دیدم که درمان گریه کرد

بس جفـا در حقِ هم، در این زمان کرده بشر
آسمان بغضش گرفت برحالِ انسان گریه کرد

#جواد_الماسی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
شب گذشت از نیمه و عشقم تو بیداری هنوز
مثل من شاید تو هم با غم گرفتاری هنوز

در تبِ عشقِ تو میسوزد تنم چون کوره ای
دلخوش از بیماریم چون تو پرستاری هنوز

در کنارت آرزوهایم به مقصد میرسد
چون چراغ روشنم در هر شب تاری هنوز

دلبریهایت دوچندان میشود لطفا بخند
بهترین آرامشم هستی و دلداری هنوز

دلخوشی های فراوانی طلب داری قبول
بوسه های بیشماری هم بدهکاری هنوز

لشگر غم آمده غارت کند امشب مرا
غم ندارم چون به غمهایم تو غمخواری هنوز

حرفِ دل را مینویسد در غزل سنگ صبور
بهترین مَطلَع برای خلقِ اشعاری هنوز

#جواد_الماسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آرزو دارم دلت بی غم، خوشی‌ها بی‌شمار
باب میل تو بچرخد چرخه‌ی این روزگار

آرزو دارم لبت خندان به کامت دلخوشی
فصل فصلِ سال تو زیبا شود همچون بهار

این دعای من برای توست ای محبوب من!
دوستانت برقرار و دشمنانت خارِ خار

کوه باشی، استوار و مثل دریا بی‌کران
تا ابد هرگز نبینم من تو را با غم دچار

آسمان آرزوهایت همیشه صاف صاف
حاجتت باشد یکی با حکمت پروردگار

آرزو دارم که زخم عشق تو باشد عمیق
هیچ زخمی دلنشین‌تر نیستش جز زخم یار

هیچ در دستش ندارد جز غزل، سنگ صبور
این غزل تقدیم تو ای بهترین دار و ندار❤️✌️

#جواد_الماسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
محبوب منی دارو ندارم شده ای تو
آشوب منم صبر و قرارم شده ای تو

دل در قفس عشق تـو آزادتـرین است
دلخواه ترین بند و حصارم شده ای تو

لبـخنـد تــو نقـاشی زیبــای خـداوند
سرسبز ترین فصل بهارم شده ای تو

با بودن تو هیچ نیازم به کسی نیست
غمخوار منی وکس و کارم شده ای تو

غیر از تو دگر من به کسی دل نسپارم
مهتابِ شبِ تیره و تارم شده ای تو

آغوش تو هست امن ترین نقطه ی دنیا
ازغصه و غــم راه فــرارم شده ای تــو

صد شکر خدا را تو شدی سنگ صبورم
همدردم و همصحبت و یارم شده ای تو

#جواد_الماسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بعدِ تـو حالِ دلم هیچ زمان خوب نبود
همهٔ شهر به جز وحشت و آشوب نبود

چون پرستوی مهاجر همه جا سرزده ام
همه جا خانه ولۍخانه ی محبوب نبود

همه شب سوختم از دردِ فراقت گلِ من
چه کنم جنسِ دل ازآهن و ازسنگ نبود

بعدِ تـو هیچ کسی، جایِ تـو را پُر نکند
چهرهٔ هیچ کسی، مثلِ تو مجذوب نبود

به تـو با اشک نوشتم همه ی خاطره را
و کنون مانده بـه جز دفترِ مرطوب نبود

بعدِ تو نامِ مرا غصه نوشت سنگِ صبور
جنسِ عشقِ منوتو چینۍو مرغوب نبود

#جواد_الماسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
شاخه ای گُل را اسیرِ دستِ طوفان دیده ای؟
کـودکِ گـم کرده مـادر، در خیابان دیده ای؟

بـاغبـانی کـه تمـامِ حـاصـل اش آفـت زده
یـا گُـلِ پـژمرده ای را در گلستـان دیده ای؟

نیمه شب ها شاهدِ صد بـار مُردن بوده ای؟
خواب و بیـداری بگو حالِ پریشان دیده ای؟

شــاهـدِ مـرگِ تمــامِ آرزوهـا بـوده ای؟
مـادری را در عـزای طفـلِ بی جان دیده ای؟

با نقـابِ خنـده بـر صورت نشستی انجمن؟
در میـانِ خنده ها چشمـانِ گریان دیده ای؟

خیسِ دلتنگی شدی در لحظه های بیکسی؟
بلبـلی بی آشیـان را در زمستـان دیده ای؟

حالِ من صدها برابر بدتر ازاین گفته هاست
مثلِ من سنگِ صبوری را به دوران دیده ای؟

#جواد_الماسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آمدی لیلی ولی مجنـون از اینجا رفته است
خسته شد از بیوفایۍکوله بارش بسته است

آمدی لیـلی! ولی این آمدن بی فایده است
عشق هامون گو چرا بوی خیانت داده است

آمدی لیلی ولی اینجا شقـایق خسته است
تا ابد رَختِ عزا بر مرگِ عشق پوشیده است

آمدی لیلی ولی شهرِ دلم بی حوصله است
نوش دارویی ولی ،سهرابِ تو که مُرده است

آمدی لیـلی ولی این آمدن بی پـرده است
چونکه مجنونت دگر، از زندگانی رفته است

مثلِ هرشب غصه ام تنهاییم را رانده است
تا سپیده پیشِ من آن با وفایم مانده است

یک نفر نـامِ مرا سنگِ صبورم خوانده است
بعدِ مرگم شعـرهایم یـادگاری مانده است

#جواد_الماسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
به دل آهنگ غمگین چون صدای نی لبک دارم
و من با ابر تیره دردی مشترک دارم

به هرکس خوبی ام لیکن جوابم با بدی بوده
به این احوال خود سوزم که دستی بی نمک دارم

#جواد_الماسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀